محسن قرائتى در 8 دىماه 1324 در شهر کاشان به دنیا آمد. پدرش، علی نقى، از بازاریان خوشنام و مذهبى شهر بود.
شهرت قرائتى از این جهت به این خانواده داده شده بود که پدرش علی نقى در دوره رضاشاه با برگزارى مراسم قرائت قرآن در خانهها به احیاى سنتها و مفاهیم دینى همت مىگماشت.
بر این اساس محسن قرائتى در سن چهارده سالگى بهرغم میل باطنى و به اصرار پدر وارد حوزه علمیه کاشان به ریاست آیتاللَّهحاجشیخ جعفر صبورى قمى شد.
وى علاوه بر تحصیل مقدمات، در جلسات تفسیر قرآن توسط آیتاللَّه حاجشیخعلىآقا نجفى شرکت مىکرد. جلساتى که موجب پیوند وى با قرآن شد.
و اکنون برترین استاد تفسیر قران در ایران است.
مثال جالب حاج آقا قرائتی که واکنش زیادی در شبکه ها به دنبال داشت… نظر شما مخاطب عزیز چیست؟
آدمها 3 دسته اند:
– عینک!
– ملحفه!
– فرش!
با نگاه اول به عنوان این مطلب شاید کمی عجیب به نظر برسد اما با خواندن تفسیر این جمله از حاج آقا قرائتی می فهمی که واقعا آدم ها همین سه مورداند که ذکر شده!!
1- وقتی یک لکه ی چایی بنشیند روی عینکت، بلافاصله زود آن را با دستمال کاغذی پاک می کنی!
وقتی همان لکه بنشیند روی ملحفه، می گذاری سر ماه که لباس ها و ملحفه ها جمع شد، همه را با هم با چنگ (زمان قدیم!) می شویی!
وقتی همان لکه بنشیند روی فرش، می گذاری سر سال ، با دسته بیل به جانش می افتی!!!
خدا هم با بنده های مومنش مثل عینک رفتار می کند! بنده های پاک و زلالی که جایشان روی چشم است، تا خطا کردند، بلافاصله حالشان را می گیرد (والبته دردنیا و خفیف)
دیگران را به موقعش تنبیه می کند آن هم با چنگ!!
و آن گردن کلفت هایش را می گذارد تا چرک هایشان جمع شود (قرآن کریم: ما به کافران مهلت می دهیم تا بر کفر خویش بیافزایند) و سر سال (یا قیامت، یا هم دنیا و هم قیامت) حسسسسابی با دسته بیل(!) از شرمندگیشان در می آید!!!
این استاد از سادهترین، فطریترین و عمومیترین شیوههای انتقال مطلب، استفاده از تمثیل و ضربالمثل استفاده می کند.
بیان عوامل سعادت و شقاوت انسان در قالب تشبیه و تمثیل، شیوهای قرآنی و از اصول تربیتی این کتاب آسمانی است و برای توجه، تفکر و تذکر مردم مفید است.
تمثیل، مسائل عقلی را محسوس و راه رسیدن به هدف را نزدیک میکند و مطالب را همگانی و لجوجان را خاموش میسازد.
این خاص ترین شیوه بیان و تفسیر قران از زبان استاد محسن قرائتی است!