ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

 

خواندنی ترین خبرهای دنیای هنرمندان و رویدادهای ایران را با 7 چهره جنجالی هفته آغاز می کنیم.

 

هافبک جوان و شاید درست‌تر این که نوجوان استقلال، درگیر حاشیه های مجازی شده. این اولین نیست و آخرین هم نخواهد بود.

 

در توصیف فضایی که پیش آمده، باید توجه داشته باشیم که وضعیت مهدی قائدی و افرادی نظیر او برای ما به عنوان مخاطبان یک سلبریتی ورزشی، وضعیت برش شده و بدون قبل و بعد است. در واقع ما از جایی با قائدی ها مواجه می شویم که آن‌ها دچار شهرت و ثروت شده اند، در صورتی که ذهنیت قائدی ها هنوز در مرحله‌ی گذار است.

 

 

واضح تر این که مهدی قائدی و یا هر نام دیگری برای تطابق با وضعیت جدید زندگی نیاز به پذیرندگی بالایی دارند که طبیعتا در وجود هر کسی نیست و دستیابی به آن منوط به آمادگی ذهنی و فرهنگی زیادی است.

 

تصور کنید نوجوانی 17 ساله از شهر و یا حتی روستایی کوچک به کلانشهری چون تهران می آید، او در وهله‌ی اول دچار اغتشاش ذهنی می شود.

 

 

این عزیمت ناگهانی از محیط های کوچک به خودی خود دشواری هایی دارد که نیاز به گذر زمان برای سوژه دارد. وقتی عزیمت ناگهانی با شهرت و ثروت همدست شوند که گره خیلی کورتر می شود، حالا سوژه باید قدرت تطابق با شهرت را هم داشته باشد. یکی از همین الزامات تطابق با شهرت، همین پذیرش حس مسئولیت پذیری است.

 

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

 

مهدی قائدی در بوشهر نهایتا مورد توجه‌ی یک جامعه 50 نفره بوده و ریز و درشت رفتارهایش در حد همان جمع اندک بازتاب داشته.

او وقتی به تهران می آید و در یکی از دو تیم پرطرفدار توپ می زند، طبیعتا فریفته جمعیت می شود و تا درک کامل مسئولیت‌های تحمیلی شهرت راه زیادی دارد، مگر این که کاتالیزورهای فرهنگ ساز در باشگاه به کمکش بیاید که قائدی از وجود آن بی بهره است.

از طرفی تغییر مرتبه اجتماعی از لحاظ مالی وقتی به مرور اتفاق نیفتد، پدیده نوکیسگی را می سازد. میل به مصرف بیشتر و حواشی آن برای یک فرد مشهور بیشتر از یک آدم عادی است،

کما این که هر کدام از ما اگر چه که آرزوی ثروتی بیشتر از آن چه که داریم، را می کنیم اما عملا برنامه ای برای ثروت بیشتر نداریم و بعید نیست با رسیدن به جایگاه مالی بالاتر دچار و مبتلا به رفتارهای پرت شویم.

 

برای قائدی هر کدام از این آیتم ها حالتی اغراق شده تر هم دارد، ناشناختگی محیطی و مورد توجه قرار گرفتن و ثروتمند شدن، مثلثی است که او را آسیب پذیر می کند. اما جامعه با او چه می کند؟

 

جامعه که برشی از او را می بیند و قبل و بعد روایت زندگی اش را ممیزی می کند، بالطبع آماده‌ی قضاوت های شتابزده است. آن هم جامعه ای که شرایط ناپایدارش آدم ها را عصبی تر کرده. انتقام و خصم به فوتبال هم تسری پیدا کرده و طرفداری از تیم های رنگی بیشتر از این که حالتی لذت طلبانه از تیم مورد حمایت داشته باشد، حالتی انتقامی از تیم مقابل دارد.

طرفداران استقلال و پرسپولیس بیشتر به دنبال له کردن طرف مقابل هستند تا لذت بردن از تیم خودی. در این میان قائدی یک سوژه است و ابعاد انسانی اش هیچ اهمیتی ندارد.

 

 

ناصر ملک مطیعی یا (توقیفی هفته)

از همان ابتدا که خبر پخش برنامه هایی با حضور ملک مطیعی در صدا و سیما رسانه ای شد، میشد حدس زد که جنجالی دیگر در راه است. آن ها که رفتار مدیران سیما را پیگیری می کنند،

می توانستند حدس بزنند با قضیه ای مشابه ظریف و نود مواجهیم و احتمال به توقیف رفتن ستاره سال های دور سینمای فارسی وجود دارد.

 

در هر صورت ملک مطیعی را نه در من و شما دیدیم و نه در دورهمی.این اتفاق اما فاز دومی قابل پیش بینی دیگری هم داشت؛ نشریاتی مثل:

کیهان، ناصر ملک مطیعی را فاسد خطاب کردند و البته افکار عمومی هم به شدت شاکی شدند که چرا یادگار روزگاران گذشته اجازه حضور نداشته است.

 

 

در واقع سانسور ملک مطیعی و یا هر نشانه ی دیگری از یک گذشته، سانسور یک دوره ی تاریخی است، چون قهرمان های سینما مثل قهرمان های ورزشی، مثل سیاست مداران، نشانه های یک دوره تاریخی هستند.

مردم در ابتدا با چند نشانه گل درشت از یک دهه، یک وضعیت را به یاد می آورند و بعد در سطحی عمیق از نشانه های زندگی روزمره یاد خواهند کرد.

 

 

این که ناصر ملک مطیعی در کدام فیلم ها بازی کرده و یا چقدر مبتذل و سخیف هنرنمایی کرده است، در درجات بعدی اهمیت دارد.

در وهله اول آن چه مهم است حضور او به عنوان یک نشانه است. سال ها بعد از محمدرضا گلزار به عنوان نشانه ای از یک سینمای تجاری در دهه های هشتاد و نود یاد خواهند کرد.

 

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

 

در تحلیل های تاریخی گلزار خواست مردم یک کشور از لحاظ زیبایی را نشان می دهد. قد بلند، لحن و بیان توام با غرور و…نشانه هایی است که با ظرافت ایده آل های چند نسل را نشان می دهد. هیبت جوانمردانه، غلظت مردانگی، کلاه و دستمال و…

ایده آل های یک جمعیت را در دهه 40 و 50 خورشیدی را نشان می دهد، پس این که ملک مطیعی حذف می شود و به رسمیت شناخته نمی شود، بیشتر از این لحاظ درد آور است که انگار یک دوره تاریخی نادیده انگاشته شده.

 

 

با این اوصاف خوب و بد آن دوره اصلا مهم نیست. هست آن دوره مهم است. چیزی که بوده و جدی گرفته نمی شود. وقتی دوره ای زمانی از یک مردم نادیده گرفته شود، درحقیقت بخشی از هویت آن ها نادیده گرفته شده.

خیلی از این نسل جدید ترهایی که هیچ وقت تماشای فیلمی از ملک مطیعی را در سینما تجربه نکرده اند، به پاس ارادات پدر و برادر و…شیفته فردین و وثوقی و ملک مطیعی هستند.

وقتی ارادت اطرافیانشان در سیمای ملی سانسور می شود، با این رسانه احساس غرابت نخواهند کرد.

 

 

القصه این که برای فرهنگ سازی و اصلا برای جذب در رسانه بیش از هر چیز به شاملیت نگاه آن مدیر فرهنگی نیاز داریم. این ها همه درشرایطی است که فرض کنیم مدیران صرفا فرهنگی این تصمیم را گرفته اند و اگر پای غیر فرهنگی ها وسط باشد که مطابق آن چه که پیش از این دیده ایم با یک تاکتیک دِمُده طرفیم.

 

جلوی پخش برنامه ای با حضور ملک مطیعی گرفته می شود و سطح مطالبات عمومی تقلیل داده می شود. بنا به این تاکتیک اگر تصویر ملک مطیعی رسانه ای شود، افکار عمومی خواست های بیشتری خواهند داشت.

 

مدیر غیر فرهنگی و فرهنگی نما با بالا دست دچار چالش خواهد شد، پس چه بهتر که مِن باب قاعده2ی بقا، این گونه افکار عمومی را مدیریت کند.

 

 

دخترک ژیمناستیک کار یا (غیر قانونی هفته)

انتشار تصاویری از دخترک ژیمناستیک کار ایرانی در ارمنستان که با پوششی نامناسب همراه بود، افکار عمومی را برانگیخته کرد.

رئیس فدراسیون ژیمناستیک در این باره گفته که یکی از کارمندان به تازگی اخراج شده این فدراسیون، تصاویر را از گوشی پدر این دختر برداشته و با انتشار آن از فدراسیون انتقام گرفته است.

 

در این هفته یک بار دیگر ورودی دخترانی پسرنما را هم به استادیوم غدیر اهواز داشتیم، اتفاقی که دارد تکراری می شود و در کنار اتفاق ژیمناستیک کار خردسال هر دو از یک ریشه برخاسته اند اما نباید کنار هم بنشینند و یک نتیجه گیری را از آن ها داشته باشیم.

 

نقطه ی مشترک این قضایا این جاست که باید تکلیف بدن زنان و چگونگی حضور جسمانی آن ها در جامعه را مشخص کنیم. هر دو ماجرا آمیخته با ورزش است یک جا زن به عنوان مرتکب و جای دیگر به عنوان تماشاچی.

در مورد اول زن خودِ سوژه است و در مورد دوم زن ناظر به سوژه. هر دو حضور اما در بُعد جسمانی دچار چالش می شود، پس از قطعیت دور می شود و اظهار نظر وتصمیم گیری درباره آن بی نهایت پیچیده و دشوار می شود.

 

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

 

مختصر که بخواهیم دو ماجرا را مرور کنیم به این نتیجه می رسیم که:

یکم؛ در مورد ژیمناستیک کار چون قانون شکنی شده، پس در هر صورت دخترک محکوم است. این حرف ریشه دُگماتیسم ندارد و بوی خفقان نمی دهد، بلکه اتفاقا از مدرن ترین تزهای سیاسی نشات می گیرد.

به هر حال ما داریم در مورد کشوری مسلمان در خاورمیانه حرف می زنیم و قانون و محیط امری یکسان نیست و بسته به زمان و مکان حالت های مختلف دارد.

 

 

در ایران امروز رعایت حجاب عین احترام به قانون است و داستان ژیمناستیک کار خردسال با هر نگاهی باید با احترام به قانون همراه باشد.

 

دوم؛ در مورد دختران تماشاچی فوتبال، نسبت بدن زنانه و اجتماع، نسبت یک تماشاچی است. در این مورد حتی قانون هم به صراحت حرفی بر ممنوعیت و محدودیت ندارد.

این جا مساله حتی بیشتر از آن که آمیخته به مسائل شرعی و نگرش مذهبی باشد، بیشتر درگیر عرف و نگاه غالب اجتماعی است.

 

حضور زنان در استادیوم ها همین حالا هم در هر بازی اتفاق می افتد (قاچاقی و یواشکی). اصولا دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. تمام فعالیت های کُند کننده این حضور هم صرفا از نگاه ناباور مردم نشات می گیرد.

 

نتیجه؛ این که چرا این دو اتفاق را کنار هم آوردیم، بیشتر از این لحاظ بود که نشان دهیم ریشه‌ی مشترک دو اتفاق لزوما نباید منجر به نتیجه گیری مشترک شود، بی حجابی چیزی است و تقاضای حضور در استادیوم چیز دیگری، دلخوری هامان از روندهای اجتماعی غلط و کاستی ها نباید به مغلطه های کور تبدیل شود.

 

 

زلزله شناسان یا (کاسبی هفته)

زلزله‌ی تهران هول و هراسی همگانی ایجاد کرده. زلزله ای که خرابی نداشته و اتفاق خاصی هم نیفتاده اما هراس از اتفاقات احتمالی بعدی همه را به تکاپو انداخته.

در این میان کانال‌های خبری تلگرامی و به طور کلی رسانه ها از این فرصت استفاده کاسب کارانه می کنند. استفاده نخ نما شده از واژه های جلب توجه کننده چون «فوری» و تاکید و بزرگنمایی روی بدیهی ترین اتفاقات فضای شهر را به هم ریخته است.

 

شهر تحت تاثیر قرار می گیرد به این خاطر که رسانه‌های رسمی، مدت‌هاست خاصیت اعتمادسازی را از دست دادند و از سبد توجه مردمی حذف شده اند.

 

دیگر کسی منتظر اخبار سیمای ملی نمی ماند و اساسا توجهی هم ندارد که چه کسانی در این رسانه چه می گویند! یعنی اگر رسانه ملی اطمینان بدهد که اتفاق خاصی در راه نیست، هم کسی باور نمی کند. درغیاب این اعتماد، اوضاع از جایی بدتر می شود که اطلاع رسانی نهادها هم اطمینان ساز نیست.

 

یعنی هلال احمر، وزارت کشور، ستاد مدیریت بحران و… هر چه می گویند آن نفوذی که باید را ندارد. اعتماد حلقه‌ی مفقوده‌ی ماجراست.

عنصری که اگر بود اوضاع خیلی آرام تر می شد و در واقع این وضعیت همان وضعیت ترس زدگی است، چون هنوز دقیقا هیچ اتفاقی نیفتاده است و این همه اضطراب غیرطبیعی است.

 

 

ژیمناستیک بی حجاب و توقیف ملک مطیعی / 7 چهره جنجالی هفته

 

باید باور کنیم که جهان رسانه ای متنوع تر شده، فاصله میان خبر و گیرنده خبر کمتر شده. تولید کننده خبر، چه بسی بیشتر از دریافت کننده آن شده است.

هر کسی قابلیت رسانه دارد. مردم فرهنگ تعامل با رسانه‌های عصر جدید را ندارند، پس تلگرام به عنوان یک رسانه نامطمئن، آرامش روانی مردم را مُثله می کند.

 

همین رسانه ای که می تواند امنیت بخش و آرام کننده باشد. چپ و راست هر کسی در هر جایی مصاحبه های غلو آمیز می کند و رسانه ها در سیکلی که درآمدزایی و جذب آگهی دارد به تنور آتش ناآرامی روانی مردم می دمند.

 

 

جای خالی آموزش و اطلاع رسانی منطقی به میزان زیادی حس می شود. گاه مخاطرات طبیعی هم در حضور رسانه های فرصت طلب و مردم نابلد در استفاده از رسانه، تبدیل به امری زرد و جنجالی می شود، یعنی خبر زلزله را به مانند یک خبر جنجالی دنبال می کنیم.

دریغا که امنیتی (فکری) نداریم در محاصره‌ی ناشی گری‌های خودمان و اعتمادی که باید باشد و نیست و البته فرصت طلبی که نباید باشد و هست.

 

برترین مطالب مرتبط

 

7 چهره جنجالی هفته ، از سید حسن تا سحر قریشی + عکس

چهره زیبای مادر الهه حصاری بازیگر معروف همه را شوکه کرد ! عکس

7 چهره جنجالی هفته: خودکشی هنری کیمیایی و ازدواج موقت (عکس)

زندگی خصوصی و جنجالی زیور در آوای باران! عکس


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان