جذاب ترین و جالب ترین خبری که شاید تا کنون نخوانده و نشنیده باشید زنی به نام مارینا آبرامویچ حیرت انگیز ترین هنرمند عجیب جهان!
The most interesting and funny news you may have never read and do not know is the woman named Marina Abramovich, the most astounding strange artist in the world!
فیلم صحبت های جذاب شنیدنی و حیرت انگیز مارینا آبرامویچ را در پایان همین بخش مشاهده کنید.
بله همین خانم که در نمایشگاهی لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند با او بکنند!
آثار و فعالیت های عجیب و بسیار جالب و شگفت انگیز مارینا آبرامویچ را در این بخش از وب سایت نازوب از دست ندهید.
مارینا آبرامویچ هنرمند یوگوسلاویتبار ساکن نیویورک است که از اوایل دههی 1970 خلق آثار پرفورمنس را به صورت حرفهای آغاز کرد.
وی با سه دهه فعالیت، سعی بر این دارد تا خود را به عنوان «مادر هنر پرفورمنس» مطرح کند. اثر آبراموویچ رابطهی میان پرفورمر (اجراکار) و مخاطب، محدودیتهای بدن و امکانات مفاهیم ذهنی را مورد کاوش قرار میدهد.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ
پاتریچ واماوا عموی بزرگ مارینا آبراموویچ، کشیش یک کلیسای ارتدوکس صربستانی بود. والدین او، هر دو در جنگ جهانی دوم نظامی بودند. پدرش ووجو یک فرمانده بود که بعد از جنگ به عنوان یک قهرمان ملی مورد تحسین قرار گرفت.
مادرش دانیکا، یک سرگرد ارتش بود که در اواسط دهه شصت مدیریت موزهی هنر و انقلاب بلگراد را بر عهده داشت.
پدر آبرامویچ در 1964 خانوادهاش را ترک کرد. در مصاحبهای که در 1998 منتشر شد، مارینا شرح داد که چگونه « مادر به شیوهی ارتشیها کنترل من و برادرم را در دست گرفت. من تا سن 29 سالگی اجازه نداشتم که بعد از 10 شب از خانه بیرون بروم.
همه پرفورمنسهایم در یوگوسلاوی را در غروب و قبل از ساعت 10 شب انجام میدادم چرا که مجبور بودم که پس از آن به خانه بروم.
کاملاً احمقانه بود اما تمام خودزنیها، تازیانهزنیها و خودسوزیهایم تقریباً زندگیام را در ستارهی آتشین مفقود میکرد. همهچیز باید قبل از ساعت 10 و در غروب انجام می شد.»
مارینا آبراموویچ نیروی طبیعت است. هنرمندی که آثارش به اندازه زندگیاش حیرتانگیزند. او از بدنش به مثابه سوژه و رسانه اصلی هنرش استفاده میکند.
آبراموویچ در اواسط دهه هفتاد با اجراهای رادیکال و خلاقانهاش که با همکاری اولی هنرمند آلمانی تبار ساخته بود به شهرت رسید.
«هنر راحت است» نوشتهیی بود که آبراموویچ و اولی بر شیشه جلوی اتومبیل مینیون که خانهشان بود و در آن زندگی میکردند چسبانده بودند؛ اتومبیلی که حالا اثری موزهیی است.
وقتی همکاری ۲۳ ساله این دو به پایان رسید، مارینا به تنهایی کارش را ادامه داد و در نهایت به نامدارترین پرفورمنس آرتیست زن بدل شد که بانی تبدیل اجرا به شکلی نهادینه از هنر بود.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ
در این فرآیند او با نامیدن خود به عنوان «مادربزرگ هنر اجرا» (اصطلاحی که امروز ردش میکند) شهرت خود را تثبیت کرد و به نشانه یا مارکی برای نسل جدید هنرمندان اجرا بدل شد.
این نسل آنقدر خوش شانس هستند که اجرای دوباره بهترین آثار آبراموویچ را در رپرتواری ۴۰ ساله و در تازهترین مرور آثار او با نام «هنرمند حاضر است» در موزه هنر مدرن نظارهگر باشند. در این اجرا هنرمند واقعا حاضر بود.
لباسی بلند پوشیده بود و زیر نورهایی شدید بیحرکت و بیکلام نشسته بود.
او به مدت سه ماه در ساعتهای بازدید از موزه یا به عبارتی بمدت ۷۰۰ ساعت این عمل را تکرار کرد. این اجرا زندهترین نمایشی بود که تا به حال در موزه هنر مدرن دیدهایم؛ فوران انرژی و احساس.
اجراهای او شخصی و به لحاظ فیزیکی و حسی آشکار و پرمخاطره بودند.
او در اجراهای خود کنشهای زندگی روزمره مانند قدم زدن، جیغ کشیدن و در کل کارهای عادی زندگی را ملاک قرار میداد تا از این طریق قدرت نهفته در این کارها را افشا کند.
برخی از آثار نخستین آبراموویچ که تقریبا از خطرناکترین پرفورمنس های او نیز هستند، نه فقط مشارکت تماشاگران که حس خشونت بالقوه آنان را نیز برانگیخت.
آبراموویچ در اجرای ریتم صفر (۱۹۷۴) با لخت شدن در نمایشگاه از تماشاگرانش خواست تا با استفاده از ۷۲ وسیلهیی که در اختیار آنها گذاشته بود هرچه میخواهند بر سر او بیاورند.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ
تماشاگران پس از گذشت ۹ ساعت از اجرا، در حالی که بدن آبراموویچ زخمی، نقاشی و تزیین شده بود و یکی از تماشاگران اسلحهیی بالای سرش گرفته بود، اجرا را متوقف کردند.
او در سال ۱۹۷۵ تعدادی بادی آرت اجرا کرد که از طریق آنها محدودیتهای بدن خود را آزمود.
برای مثال، در اجرای «آزاد کردن صدا» آنقدر جیغ کشید تا صدایش را از دست داد یا در اجرای «وقفه در فضا» پی درپی به سمت دیوار دوید و به آن برخورد کرد تا آنجا که از حال رفت.
در اجرای «لبهای توماس» نیز بمدت ۳۰ دقیقه روی صلیبی یخین دراز کشید.
آبراموویچ در سالهای ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۸ در یکی از مشهورترین همکاریهای هنری تاریخ هنر معاصر، به همراه پارتنر خود، اولی، هنرمند آلمانی تبار به آزمایش مرزهای پایداری بدن ادامه داد.
آن دو پس از نمایش مجموعه اجراهایی در پی کشف مرز درد، به کار روی اجرایی مشغول شدند که آنها را به مقاومت در برابر زمان ملزم کرد.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ
در اجرای «تقاطع شب و دریا» (۱۹۸۱) که در مکانهای مختلفی در سرتاسر دنیا اجرا شد، آبراموویچ و اولی بیحرکت، ساکت و بدون غذا بمدت هفت تا دوازده ساعت، طی روزهای متعدد رودرروی هم در دو طرف میزی نشستند.
اما نقطه اوج مهارت هنری مقاومت مشترک آنها اجرای «عاشق ها: قدم زدن روی دیوار چین»، (چین، ۱۹۸۸) بود.
در این اجرا که ۹۰ روز به طول انجامید آبراموویچ از انتهای سمت شرقی دیوار چین و اولی از منتهاالیه غربی دیوار به قصد ملاقات یکدیگر به سوی مرکز دیوار به راه افتادند و در نقطه تلاقی با یکدیگر قطع رابطه کردند و به همکاری خود پایان دادند.
آبراموویچ در اجرای «بالکان باروک» (۱۹۹۷) مستقیما به پاکسازی قومی در جنگ اخیر زادبومش صربستان اشاره کرد. او در این چیدمان، ویدیوهایی را به شکل سه لته در کنار هم قرار داده بود
که نمایشدهنده او و والدینش، سه ظرف مسی و کپهیی استخوان متشکل از استخوان ۱۵۰۰ راس گاو بودند.
آبراموویچ بمدت ۵ روز، روزی ۶ ساعت روی کپه استخوان مینشست، استخوانها را با برس میسایید و با ماده گندزدا تمیزشان میکرد. آبراموویچ در سال ۲۰۰۲ «خانهیی با چشمانداز اقیانوس» را اجرا کرد.
او در این اجرا دوازده روز را بدون صحبت کردن با کسی یا خوردن چیزی در گالری نیویورک سپری کرد؛ سه اتاقک قابل رویت را در فاصله ۵/۱ متر بالاتر از سطح زمین نصب کرد که تنها به وسیله نردبان قابل دسترسی بودند.
نردبانهایی که به جای پله در آنها چاقوی قصابی تعبیه شده بود. در انتهای اجرا آبراموویچ اعلام کرد که این اجرا ادای دینی به حادثه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ است و به مردم نیویورک تقدیم میشود.
آبراموویچ هماکنون در آستانه ۶۵ سالگی درصدد راهاندازی مرکزی هنری مختص پرفورمنس آرت در هادسن امریکا است که موسسه مارینا آبراموویچ نام خواهد داشت.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ
آبرامویچ در طی سالهای 1965 تا 1970 دانشجوی آکادمی هنرهای زیبا در بلگراد بود. او تحصیلات تکمیلیاش را در آکادمی هنرهای زیبای زاگرب در 1972 به پایان رساند و از 1973 تا 1975 در آکادمی هنرهای زیبا واقع در نوی سَد به تدریس پرداخت، زمانی که در حال تکمیل نخستین پرفورمنس انفرادیاش بود.
از 1971 تا 1976، با نِسا پریپویچ ازدواج کرد. در 1976 یوگوسلاوی را ترک گفت و به آمستردام رفت.
از نخستین آثار وی میتوان به «ریتم 10، 1973»، «ریتم 5، 1974»، «ریتم 2، 1974» و «ریتم 0، 1974» اشاره کرد.
زنی که لخت شد تا مردم هر کاری می خواهند باهاش بکنند! مارینا آبرامویچ