ramazan
ramazan

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

12 اردیبهشت مصادف با شهادت مرتضی مطهری و روز معلم teachers Day . به همین منظور نگاهی داریم به بیوگرافی و زندگی نامه شهید مرتضی مطهری. روز معلم بر همه معلمان عزیز ایران زمین مبارک باد.

 

زندگی نامه مرتضی مطهری Morteza Motahhari’s biography

مرتضی مطهری در 13 بهمن 1298 ش، مطابق با 12 جمادی‌الاولی 1338 ق. در یک خانواده روحانی، در روستای فریمان پا به عرصۀ وجود نهاد. پدر وی حاج شیخ محمدحسین از شخصیت‌های روحانی و مورد توجه این قریه بود. وی از شاگردان آخوند خراسانی بود که در 1313 ﻫ.ق. از نجف به مشهد بازمی‌گردد.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

تقوا و فضایل اخلاقی این مرد روحانی زبان‌زد عام و خاص بوده است. آیت‌الله نجفی مرعشی ایشان را شخصیتی بی‌نظیر می‌دانست.
با وجود آن‌که وی از فقر بسیار برخوردار بود، هرگز از وجوهات شرعی استفاده نمی‌کرد و از راه حق‌الزحمه‌ای که بابت نوشتن سند برای مردم دریافت می‌کرده و ادارۀ یک دفتر ازدواج و طلاق Marriage and divorce ، زندگی خود را تأمین می‌کرد. وی دارای دو دختر و پنج پسر، به نام‌های محمدعلی، مرتضی، محمدباقر، محمدتقی و حسن بود.

ایشان ذوق شعری داشته و دفتری شامل هزار بیت شعر از وی بر جای مانده است. وی در سال 1350 ﻫ ق در سن 101 سالگی فوت می‌کند.

مطهری در مورد فضایل اخلاقی و معنوی پدر خود می‌گوید:

«از وقتی که یادم می‌آید، حداقل از چهل سال پیش من می‌دیدم این مرد بزرگ و شریف هیچ وقت نمی‌گذاشت و نمی‌گذارد که وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخیر بیفتد.

 

شام را سر شب می‌خورد و سه ساعت از شب گذشته می‌خوابد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده بیدار می‌شود و حداقل قرآنی که تلاوت می‌کند یک جزء است و با چه فراغت و آرامشی نماز شب می‌خواند. حالا تقریباً صدسال از عمرش می‌گذرد و هیچ‌وقت من نمی‌بینم که یک خواب ناآرام داشته باشد و همان لذت معنوی است که این‌چنین نگهش داشته است. یک شب نیست که پدر و مادرش را دعا نکند.»

مادر مرتضی نیز بانویی پرهیزکار و از حافظه‌ای قوی و قدرت بیان والایی برخوردار بود. اشعار بسیاری را با حضور ذهن فوق‌العاده از حفظ داشت، به‌گونه‌ای که اگر کسی بیتی از شعری را می‌خواند، به سرعت دنبالۀ آن را نقل می‌کرد. وی از طب سنتی اطلاعات خوبی داشت و به معالجۀ زن‌های روستای خود می‌پرداخت. به قول مطهری، پدرش 60 سال طبیب روحانی و مادرش سالیان دراز طبیب جسمانی مردم بود.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

از این بانوی پرهیزکار نقل شده که در ماه هفتم حاملگی خود، یک شب خواب می‌بیند که در مسجد محلۀ خود در میان جمعی از بانوان نشسته است.

در این هنگام بانوی بزرگواری با مقنعه وارد می‌شود، در حالی که دو خانم دیگر او را همراهی می‌کنند. این خانم‌ها که گلاب‌پاش‌هایی را در دست داشتند، به دستور آن بانوی بزرگوار بر سر نمازگزاران گلاب Rose water می‌پاشند.

 

وقتی که نوبت مادر مرتضی می‌رسد بر سر وی گلاب بسیار می‌پاشند. در این حال ترس وی را فرا می‌گیرد که مبادا در امور دینی خود کوتاهی کرده است، لذا از آن بانوی محترم علت را جویا می‌شود. در جواب گفته می‌شود که چون نوزادی در رحم شماست که خدمت‌های بسیار به اسلام خواهد کرد.

دوران کودکی استاد مرتضی
مرتضی از همان دوران کودکی فردی باهوش بود و چون بازیگوشی‌های دوران کودکی در او دیده نمی‌شد، هم‌بازی‌های وی گلایه داشتند که چرا با آن‌ها بازی نمی‌کند. همین امر موجب نگرانی پدر و مادر او شد؛ زیرا گمان می‌کردند که وی دچار برخی مشکلات روحی شده است.

 

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

علاقه به کتاب از پنج‌سالگی در مرتضی نمایان شد. در همان سن و سال به کتابخانه پدر می‌رفت و نظم کتاب‌ها را به هم می‌ریخت. برادرش درباره آن روزها چنین می‌گوید:
«مرتضی در حدود پنج سال سن داشت که خیلی به کتاب علاقه‌مند بود و به کتابخانۀ پدرم می‌رفت و کتاب برمی‌داشت. پدرم خیلی کتاب داشت و آن‌ها را با سلیقه طبقه‌بندی کرده بود و اگر به هم می‌خورد، ناراحت می‌شد. تا پدر از اتاق بیرون می‌رفت، مرتضی به سراغ کتاب‌ها می‌رفت و چون اغلب کتاب‌ها بزرگ بودند و او زورش نمی‌رسید، روی زمین می‌افتادند.

 

پدر عصبانی می‌شد و می‌گفت: جلو این بچه را بگیرید. مادرم می‌گفت: خوب، بچه به کتاب علاقه دارد، او را به مکتب بفرست، پدرم می‌گفت: آخر سنّش اقتضا نمی‌کند.

بالاخره او را به مکتب فرستادند. صاحب مکتبخانه، آقایی به نام شیخ علی‌قلی بود. مرتضی اشتیاق فراوانی به درس داشت. مادرم می‌گفت: تابستان بود.

نیمه‌های ماه بود و هوا صاف و مهتابی. شب بیدار شدم و دیدم مرتضی در بستر نیست. نگران شدم و فکر کردم شاید به دستشویی رفته است. آنجا هم نبود. همه را بیدار کردم و همه جا را جست‌وجو کردیم. اوایل صبح، دیدم یکی از کشاورزان روستا او را بغل کرده و به خانه می‌آورد.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

پرسیدم کجا بودی؟ آن مرد گفت: من در کوچه می‌رفتم که دیدم این بچه پشت در مکتبخانه چمباتمه زده و سرش را روی زانویش گذاشته و کتابش را در بغلش گرفته و خوابش برده است. پرسیدم بچه! چرا رفتی؟ گفت: من بیدار شدم، دیدم هوا روشن است فکر کردم صبح است و باید به مکتبخانه بروم.»

مرتضی تا دوازده‌سالگی در فریمان نزد پدر خویش مقدمات علوم اسلامی را فرا می‌گیرد. پس از چندی به مشهد می‌رود و به مدت دو سال در مدرسه ابدالخان همراه با برادر خود به تحصیل می‌پردازد.

بااینکه در این ایام، درس‌های مقدماتی را فرا می‌گرفت، اما در میان همکلاسی‌های خود، خوش درخشیده بود. برخی از دوستان او یاد دارند که در همان روزگار، طلاب بسیار با او به بحث و گفت‌وگو می‌پرداختند و از فضل وی بهره‌ها می‌بردند.

 

دانش و پشتکار او در همین سنّ کم از او یک طلبۀ محبوب ساخته بود. پس از چندی درس را در حوزه مشهد ناتمام می‌گذارد و به فریمان بازمی‌گردد.

 

جهت این بازگشت هم این بود که منزل پدرش را جهت عریض کردن خیابان، خراب کرده بودند و همین‌که باخبر می‌شود که اسباب و اثاثیۀ منزل به کوچه ریخته شده و خانواده در وضع بدی به سر می‌برند، ناگزیر می‌شود تا در سال 1314 به فریمان بازگردد و در آنجا به مطالعه کتاب‌های پدر خود بپردازد. مدت دو سال در فریمان به مطالعه آزاد مشغول می‌شود. بعدها اظهار می‌دارد که بیشتر مطالعات تاریخی وی مربوط به این دو سال بوده است.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

در این سال‌ها یک سلسله پرسش‌هایی مربوط به جهان‌بینی، به‌ویژه مسئله خدا به ذهن او راه می‌یابد و مطالعۀ محدود او در زمینۀ مبدأ و معاد موجب علاقه‌مندی وی به فیلسوفان و عارفان می‌شود. چنان‌که خود می‌گوید:

«تا آنجا که من از تحولات روحی خودم به یاد دارم، از سن سیزده‌سالگی این دغدغه در من پیدا شد و حساسیت عجیبی نسبت به مسائل مربوط به خدا پیدا کرده بودم. پرسش‌ها البته متناسب با سطح فکری آن دوره، یکی پس از دیگری بر اندیشه‌ام هجوم می‌آورد…

 

به یاد دارم که از همان آغاز طلبگی که در مشهد مقدمات عربی می‌خواندم، فیلسوفان و عارفان و متکلمان هر چند با اندیشه‌هایشان آشنا نبودم- از سایر علما و دانشمندان و از مخترعان و مکتشفان- در نظرم عظیم‌تر و فخیم‌تر می‌نمودند، تنها به این دلیل که آن‌ها را قهرمانان صحنۀ این اندیشه‌ها می‌دانستم. دقیقاً به یاد دارم

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

که در آن سنین که میان 13 تا 15 سالگی بودم، در میان آن‌ها، همۀ علما و فضلا و مدرسین حوزۀ علمیۀ مشهد، فردی که بیش از همه در نظرم بزرگ جلوه می‌نمود و دوست می‌داشتم به چهره‌اش بنگرم و آرزو می‌کردم که روزی به پای درسش بنشینم، مرحوم آقا میرزا مهدی شهید رضوی، مدرس فلسفۀ الهی در آن حوزه بود.

آن آرزو محقق نشد؛ زیرا آن مرحوم در همان سال‌ها (1355 قمری) درگذشت.»

سفر به قم

در سال 1315 ش، مرتضی تصمیم می‌گیرد تا جهت تحصیل Studying عازم قم شود. روزی که بنا داشت تا همراه دایی خود، حاج شیخ علی، راهی قم شود، مادرش آینه و قرآن می‌آورد تا وی را از زیر قرآن رد کند.

در این هنگام، یکی از روحانیون محله به نام سیّد علی صابری جهت بدرقۀ وی می‌آید. موقع خداحافظی خطاب به مرتضی می‌گوید: «انشاء الله می‌روید برنمی‌گردید!» مادر که از این سخن ناراحت می‌شود خطاب به او می‌گوید:

مرتضی، مادر جان امروز دوشنبه است و 13 صفر، این آقا هم این جمله را بر زبان آورد، حالا نرو! مرتضی در جواب می‌گوید: مادر جان! این‌ها خرافات است. شما به این حرف‌ها توجه نکنید. با این کلام از خانواده خداحافظی می‌کند و با پول اندکی که پدر به او داده بود، راهی قم می‌شود. استاد خود دربارۀ سفر به قم چنین می‌گوید:

«در آن هنگام که پانزده، شانزده‌ساله بودم، دربارۀ هر چیزی فکر می‌کردم و راضی نمی‌شدم، الّا تحصیل علوم دینی. آن وقت‌ها فکر نمی‌کردم که با این اوضاع و احوال دینی چه فکری است. پانزده‌ساله بودم که به مشهد رفتم، بعد دوباره به محل خودمان برگشتم.

 

در آنجا هم وضع سخت‌تر از جاهای دیگر بود. پدرم که روحانی و پیرمرد هفتاد، هشتادساله بود، او را به زور کشیدند و بردند و مکلّایش کردند. او هم از پشت‌بام برگشت و چون لباس به تن می‌کرد از خانه بیرون نمی‌آمد اما من هم، پا را در یک کفش کرده بودم که باید به قم بروم. در آن وقت، قم، مختصر طلبه‌ای داشت، حدود 400 نفر بودند.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

مادر ما اصرار داشت قم نروم، چون فکرهایی داشت و می‌خواست ما را نگه دارد، لذا دایی ما را که خود اهل علم بود و ده بیست سال از من بزرگ‌تر بود، مأمور کرد تا ما را از رفتن منصرف سازد. او در سفری که با هم می‌رفتیم هر چه گفت من جواب منفی می‌دادم.»

در سال‌های اول و دوم، مرتضی حجرۀ مناسبی پیدا نمی‌کند و به ناگزیر در یک اتاق نامناسب، در ضلع شرقی مدرسه فیضیه ساکن می‌شود. فقر در این ایام او را دچار سوءتغذیۀ شدید می‌گرداند. سید صدرالدین صدر جهت معالجه او را به بیمارستان نکویی قم می‌برد. پس از مدتی سلامتی خود را باز می‌یابد و به تحصیلات خود ادامه می‌دهد.

 

در آغاز طلبگی در قم دوباره پرسش‌های مربوط به جهان‌بینی به ذهن راه می‌یابد. هجوم این اندیشه‌ها به‌گونه‌ای بوده که میل به تنهایی و تفکر در خلوت را در او بیدار می‌سازد. به گفتۀ خودش:

«در سال‌های اول مهاجرت به قم که هنوز از مقدمات عربی فارغ نشده بودم، چنان در اندیشه‌ها غرق بودم که شدیداً میل به تنهایی در من پدید آمده بود. وجود هم‌حجره‌ای را تحمل نمی‌کردم و حجره فوقانی عالی را به نیم‌حجره‌ای دخمه مانند تبدیل کردم که تنها با اندیشه‌های خودم به سربرم.

در آن وقت نمی‌خواستم در ساعات فراغت از درس و مباحثه به موضوع دیگری بیندیشم و در واقع، اندیشه در هر موضوع دیگر را بیش از آن‌که مشکلاتم در این مسائل حل گردد بیهوده و اتلاف وقت می‌شمردم. مقدمات عربی و یا فقهی و اصولی و منطقی را از آن جهت می‌آموختم که تدریجاً آمادۀ بررسی اندیشۀ فیلسوفان بزرگ در این مسئله بشوم.»

 

مرتضی در سال 1321 به فریمان می‌رود تا برادر کوچک‌تر خود محمدتقی را برای تحصیل راهی قم سازد. در این ایام نیز هر دو برادر، با فقر زندگی می‌کردند. امرارمعاش آن‌ها از راه شهریۀ اندک حوزه بود. محمدتقی از خاطرات آن دوران چنین می‌گوید:
«من مسئول خرج بودم.

 

یک وعده ناهار ما سه ریال می‌شد. اغلب نان و ماست یا حلوا ارده و پنیر و مانند آن‌ها غذایمان بود. گاهی دو سیر گوشت می‌گرفتم و بار می‌گذاشتم و به جلسه درس می‌رفتم و برمی‌گشتم سیب‌زمینی و پیاز می‌ریختم.

گاهی هم یادم می‌رفت و می‌سوخت و یا مثلاً آبگوشت بدون نخود و لوبیا می‌خوردیم. گاهی برنج ساده با چهار مثقال روغن حیوانی می‌پختیم و خورش ما نانی بود که در سینی زیر برنج می‌گذاشتیم. یک روز به برادرم گفتم:

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

هیچ پولی نداریم. گفت: همین‌جا بنشین تا من بروم و برگردم. من جلو بالکن مدرسۀ فیضیه ایستاده بودم و می‌دیدم که مرحوم میرزا جواد آقا خندق آبادی سرش پایین است و دور حوض مدرسه می‌چرخد. حدود سه ربع ساعت بعد، برادرم آمد. دو تومان پول قرض کرده بود.

گفت: برو چیزی بخر و بیاور بخوریم. گفتم: مثل این‌که میرزا جواد آقا به درد ما دچار است. از وقتی شما رفتید، او همین‌طور دارد دور حوض می‌چرخد. ایشان دوید و رفت پایین و یک تومان به میرزا جواد آقا داد …

وقتی در قم تحصیل می‌کردیم، من هیچ وقت عبای نو بر دوش ایشان ندیدم تمام عباهایش پاره بود. می‌گفت: نشسته بودیم و با چند نفر صحبت عبا و قیطان‌دوزی بود که چطور قیطان را روی آستین‌ها و پایین عبا می‌دوزند. یک نفر گفت:

بیا، مثل این، به عبای من نگاه کرد، دید تکه‌تکه است و اصلاً قیطان ندارد. گفت: آخر این را چطور پوشیده‌ای؟ آن روز من خجالت کشیدم.»

 

در این دوران مطهری مکاسب و کفایه را نزد آیت‌الله سید محمد محقق یزدی، معروف به داماد فرا می‌گیرد. یک سال هم در درس خارج آیت‌الله حجت کوه کمری شرکت می‌جوید. از مظهر آیات عظام سید صدرالدین صدر، محمدتقی خوانساری، گلپایگانی، احمد خوانساری و نجفی مرعشی هم استفاده‌های بسیار می‌برد.

از سال 1323 که آیت‌الله بروجردی از بروجرد عازم قم می‌شود به مدت ده سال از درس‌های فقه و اصول ایشان استفاده می‌کند. در این ایام از درس‌های فلسفه میرزا مهدی آشتیانی نیز بهره می‌برد.

در میان همدرسان، آیت‌الله منتظری بیش از سایرین با مطهری حشر و نشر داشته است. در اکثر درس‌ها با یکدیگر هم مباحثه بودند. به گفته منتظری مدت یازده سال در یک اتاق در مدرسۀ فیضیه زندگی می‌کردند و در تمام امور درسی و حتی مخارج یومیه با یکدیگر همکاری صمیمانه داشتند.

درس‌های امام خمینی
از همان آغاز طلبگی، مطهری به درس‌های اخلاق امام خمینی که روزهای پنج‌شنبه و جمعه ارائه می‌شد- راه پیدا می‌کند. پس از تحصیل نیز استادان بزرگ حوزه از امام درخواست می‌کنند تا درس خارج اصول را در حجرۀ ایشان شروع کنند.

این درس در ابتدا به‌طور خصوصی برگزار می‌شود، اما به مرور ایشان مشتاقان این درس به حدی زیاد می‌شوند که کلاس درس از آنجا به مسجد بالاسر و سرانجام به مسجد سلماسی انتقال پیدا می‌کند.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

این درس مدت دوازده سال ادامه می‌یابد. در درس اصول، امام خمینی به نقد و تحلیل آرای بزرگانی چون شیخ انصاری، آخوند خراسانی، آقا ضیاءالدین عراقی و میرزای نائینی می‌پرداخت. به گفتۀ شاگردان این درس، امام بیشتر از نظرات و خود حاج شیخ عبدالکریم حائری دفاع می‌کرد و در این درس، مطهری بیشتر سکوت می‌کرد و اگر هم گاه سخن می‌گفت بسیار سنجیده و کوتاه بود. در عوض آیت‌الله منتظری مصرانه به بحث و گفت‌وگو می‌پرداخت و دائم اشکال می‌کرد.

 

یک‌بار که این بحث به طول می‌انجامد، امام خمینی به مطهری می‌گوید: «یک تومان را به او بده.» آقای واعظ زادۀ خراسانی می‌گوید که من متوجه سخن امام نشدم، بعد از درس، از مطهری سؤال کردم که قصۀ یک تومان چیست؟ مطهری گفت: «از بس رفیقمان صحبت می‌کرد. بالاخره من قرار گذاشتم هر روزی که صحبت نکند، یک تومان به او بدهم. استاد هم از این جریان مطلع شده است.»

دورۀ اول تدریس اصول امام حدود سال 1330 به پایان رسید. در این درس، حدود دویست طلبه شرکت می‌کردند.
مطهری فلسفه را نیز با درس منظومۀ امام آغاز می‌کند.

روش امام هم این بوده که تا طلبه‌ای را امتحان نمی‌کرد، به او فلسفه درس نمی‌داد؛ زیرا معتقد بود که اگر کسی استعداد تحصیل فلسفه را نداشته باشد گمراه می‌شود.

 

در آن روزگار که در حوزه برگزاری امتحان رسمی نبود، امام از شاگردان خود برای حضور در درس فلسفه به‌صورت شفاهی امتحان می‌کرد و اگر طلبه‌ای از نظر درک و فهم ضعیف بود و یا اخلاق درستی نمی‌داشت، هرگز او را به کلاس فلسفۀ خود راه نمی‌داد. مطهری دربارۀ اهمیت درس‌های امام خمینی می‌گوید:

 

«پس از مهاجرت به قم گمشدۀ خود را در شخصیتی دیگر یافتم. همواره مرحوم آقا میرزامهدی را به‌علاوه برخی مزایای دیگر در این شخصیت می‌دیدم. فکر می‌کردم که روح تشنه‌ام از سرچشمه زلال این شخصیت سیراب خواهد شد.

اگرچه در آغاز مهاجرت به قم، هنوز از مقدمات فارغ نشده بودم و شایستگی ورود در معقولات را نداشتم، اما درس اخلاقی که به وسیلۀ شخصیت محبوبم در هر پنج‌شنبه و جمعه گفته می‌شد و در حقیقت درس معارف و سیر و سلوک بود، نه اخلاق به مفهوم خشک علمی، مرا سرمست می‌کرد.

بدون هیچ اغراق و مبالغه‌ای این درس، مرا آن‌چنان به وجد می‌آورد که تا دوشنبه و سه‌شنبۀ هفتۀ بعد، خودم را شدیداً تحت‌تأثیر آن می‌یافتم. بخش مهمی از شخصیت فکری و روحی من در آن درس و سپس در درس‌های دیگری که در طی دوازده سال از آن استاد الهی فراگرفتم، انعقاد یافت و همواره خود را مدیون او دانسته و می‌دانم. راستی که او «روح قدسی الهی» بود.»

در این ایام، درس خصوصی عرفان نیز به وسیلۀ امام تدریس می‌شد که در آن، اشخاصی چون مطهری، منتظری، مرتضی حائری، سید رضا صدر و عبدالجواد فلاطوری شرکت می‌جستند.

 

فعالیت‌های علمی و تبلیغی Scientific and promotional activities

از سال‌های اولیۀ تحصیل در حوزۀ قم، فعالیت‌های تبلیغی مطهری آغاز می‌شود. به گفتۀ برادرش در سال 1322، مطهری نذر می‌کند که اگر خداوند به او توفیق خدمت به اسلام را بدهد، بدون دریافت هیچ‌گونه وجهی به تبلیغ بپردازد. در همان سال پول اندکی را به دست آورده و جهت تبلیغ به یکی از شهرستان‌ها می‌رود.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

مدت پنج سال به اراک، همدان و نجف‌آباد جهت تبلیغ اسلام سفر می‌کند. اولین منبر او در قم، به مدت یک دهه در ایام فاطمیه در مورد بعثت و رسالت پیامبر (ص) بود که مورد استقبال بسیاری قرار می‌گیرد.

در آغاز ورود آیت‌الله بروجردی به قم، گزارشی از شیراز می‌رسد که شخصی به نام شیخ محمد اخباری در آبادۀ شیراز به تبلیغ اخباریگری مشغول است، مطهری که با اخباریگری مخالفتی سرسخت داشت، آن‌ها را متحجّر می‌دانست به آباده می‌رود و پانزده روز به سخنرانی می‌پردازد تا آثار سوء سخنان آن شیخ را از میان ببرد.

 

شهید بهشتی هم نقل می‌کند که در بهار 1326 ایشان به اتفاق منتظری، شیخ عباس ایزدی و مطهری تصمیم می‌گیرند تا فعالیت‌های تبلیغی منظمی را در تابستان‌ها انجام دهند.

به گزارش ایشان برخی از طلاب فاضل تصمیم می‌گیرند تا برای روزهای پنجشنبه و جمعه یک برنامه مطالعاتی تنظیم کنند. از این رو در چند رشتۀ علمی چون ماتریالیسم، ادیان‌شناسی، تفسیر، اخلاق و تاریخ، گروه‌های مطالعاتی تشکیل داده و به تحقیق می‌پردازند.

مطهری و منتظری و بهشتی بحث اسلام و ماتریالیسم را بر عهده می‌گیرند و به نقد و تحلیل کتاب علی الاطلال المذهب المادی اثر فرید وجدی می‌پردازند. این جلسات که گویا از سال 1326 آغاز می‌شود تا سال 1331 ادامه می‌یابد.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

مطهری، علاوه بر فعالیت‌های تبلیغی در سال‌هایی که در حوزه مشغول تحصیل بود، به تدریس ادبیات، فلسفه (شرح منظومه) منطق (شرح مطالع) کلام (شرح تجرید) و مکاسب و کفایه می‌پردازد.
در این دوران، علاوه بر تحصیل و تدریس، مطالعاتی را در موضوعات بسیاری از جمله ماتریالیسم دیالکتیک آغاز می‌کند چنان‌که خود می‌گوید:

«تحصیل رسمی علوم عقلی را از سال 23 شمسی آغاز کردم. این میل را همیشه در خود احساس می‌کردم که با منطق و اندیشۀ مادیین از نزدیک آشنا شوم و آرا و عقاید آن‌ها را در کتب خودشان بخوانم.
دقیقاً یادم نیست، شاید در سال 25 بود که با برخی کتب مادیین که از طرف حزب توده ایران به زبان فارسی منتشر شد یا به زبان عربی در مصر، مثلاً منتشر شده بود آشنا شدم.

 

کتاب‌های دکتر تقی ارانی را هرچه می‌یافتم به دقت می‌خواندم و چون در آن وقت، به علت آشنا نبودن با اصطلاحات فلسفی جدید، فهم مطالب آن‌ها بر من دشوار بود، مکرر می‌خواندم و یادداشت برمی‌داشتم و به کتب مختلف مراجعه می‌کردم.

بعضی از کتاب‌های ارانی را آن‌قدر مکرر خوانده بودم که جمله‌ها در ذهنم نقش بسته بود. در سال 29 یا 30 بود که کتاب اصول مقدماتی فلسفه ژرژ پولیتزر استاد دانشکده کارگری پاریس به دستم رسید. برای این‌که کتاب در حافظه بماند، همه مطالب را خلاصه کردم و نوشتم.»

همین مطالعات و دقت نظرهای مطهری در آن دوران، از او شخصیتی جامع ساخت، به‌ویژه این‌که نظرات اصلاحی هم در مورد وضعیت حوزه داشت که گه‌گاه آن را بیان می‌کرد.

ماجرای ازدواج Marriage

مطهری در سال 1329 با دختر یکی از روحانیون خراسانی به نام آیت‌الله روحانی ازدواج می‌کند. همسر وی در مورد نحوۀ ازدواج خود چنین می‌گوید:
«یازده‌ساله بودم که یک شب خواب دیدم به اتاق پدرم رفته‌ام. در اتاق پدرم روی زمین یک ورق کاغذ افتاده بود. وقتی کاغذ را برداشتم، دیدم روی آن نوشته فلانی (من) برای مرتضی در بیست و نهم ماه عقد می‌شود.

از دیدن این خواب عجیب، تعجب کردم و با هیچ کس آن را در میان نگذاشتم تا این‌که مدتی گذشت. خواستگاران متعددی می‌آمدند ولی مادرم می‌گفت: تا دیپلم نگیرد شوهرش نمی‌دهم.

 

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

سیزده‌ساله بودم و در کلاس هفتم درس می‌خواندم که آقای مطهری چون با پدرم آشنایی داشتند، برای خواستگاری به خانه ما آمدند.

این خواستگاری با مخالفت شدید مادرم رو به رو شد چون او در یک خانوادۀ غیرروحانی و نسبتاً مرفه بزرگ شده بود و از ازدواج من با یک روحانی خشنود نبود و می‌گفت: من دخترم را به یک روحانی شوهر نمی‌دهم.

چند بار دیگر هم آقای مطهری مراجعه کردند، اما مادرم مسئله درس خواندن مرا مطرح کردند و ایشان به راحتی پذیرفتند و گفتند: هیچ اشکالی ندارد، می‌توانند درسشان را ادامه بدهند و دیپلم بگیرند.

سرانجام بعد از مدتی مادرم راضی به ازدواج ما شد. روز 23 ماه بود که موافقت مادرم اعلام شد و همان روز آقای مطهری گفتند بیست و نهم ماه برای عقد روز خوبی است و موافقت شد. من در روز بیست و نهم به عقد ایشان درآمدم و آن وقت بود که حقیقت خوابی که دیده بودم، برایم روشن شد.»

استادی دانشگاه
در سال 1333 رئیس دانشکده علوم معقول و منقول تصمیم می‌گیرد تا از برخی فضلا جهت تدریس در آن دانشکده استفاده کند. طبق آیین‌نامه دانشکده، فضلایی که فاقد مدرک بودند، می‌بایست در یک سلسله امتحانات شرکت جویند. مطهری که بنا نداشت در امتحانات شرکت کند، به اصرار برادر خود ثبت‌نام می‌کند. نامۀ وی به دانشکده چنین است:

««دفتر دانشکده محترم معقول و منقول تهران نظر به آگهی که از طرف ادارۀ کارگزینی دانشگاه محترم تهران برای استخدام یک نفر دانشیار کلام و فلسفه قدیم در آن دانشکده محترم شده است،

اینجانب مرتضی مطهری که دارای تصدیق مدرسی در رشتۀ معقول و دارای تألیفات فلسفی هستم که از آن جمله پاورقی‌هایی برای جلد اول کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم به طبع رسید و جلد دوم آن تحت طبع است و لدی الاقتضاء به آن دفتر محترم تقدیم خواهد شد،

خود را به‌عنوان داوطلب به آن اداره محترم معرفی می‌کنم. خواهشمند است مقرر فرمایید طبق مقررات در مورد اینجانب اقدام شود.

فعالیت‌های فرهنگی
با عزیمت از قم به تهران، مطهری به فعالیت‌های فرهنگی بسیاری می‌پردازد. علاوه بر تدریس در دانشگاه و مدرسۀ مروی، با برخی نشریات مانند مکتب تشیع و مکتب اسلام همکاری‌های خود را آغاز می‌کند. با تأسیس مکتب تشیع در سال 1336، کمک‌های فکری به دست‌اندرکاران آن می‌دهد و برخی مقالات خود را نیز در آن نشریه منتشر می‌سازد.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

مقالاتی چون اصالت روح، قرآن و مسئله‌ای از حیات و توحید و تکامل نمونه‌ای از آن‌هاست. از سال 1337 هم که مجله مکتب اسلام تأسیس شد، همکاری ایشان با اعضای هیئت تحریریه آن آغاز می‌شود. برخی آثار ایشان مانند سیری در نهج‌البلاغه، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب ابتدا در آن مجله منتشر شد.

 

انجمن اسلامی پزشکان که حدود سال 1338 تأسیس شد هر دو هفته یک‌بار برنامه‌های سخنرانی داشت. مطهری از جمله سخنرانان این انجمن در طول سالیان دراز بود. مباحث توحید، نبوت، معاد، مسئله حجاب، بردگی از نظر اسلام، ربا، بانک و بیمه، نمونه‌ای از درس و بحث‌های مطهری در این انجمن بوده است.

در انجمن پزشکان علاوه بر سخنرانی جلسات پرسش و پاسخ نیز برگزار می‌شد و اعضای آن به بحث و گفت‌وگو با مطهری می‌پرداختند. به‌علاوه ایشان در انجمن ماهانه دینی و جامعه اسلامی معلمین نیز سخنرانی‌های بسیار داشته است.

 

فعالیت‌های سیاسی Political activities

از سال‌های 1327 به بعد که موج آزادیخواهی شهرهای ایران را فرا گرفت، فدائیان اسلام در قم به فعالیت پرداخته و ستاد عملیاتی خود را در مدرسۀ فیضیه مستقر کردند.

این گروه مورد توجه و حمایت برخی از مراجع مانند آیت‌الله محمدتقی خوانساری بودند. امام خمینی نیز پنهانی مدافع آن‌ها و پشتوانه‌ای برای حرکت آن‌ها بود. آیت‌الله بروجردی برخوردی ملایم با آن‌ها داشت و در درس‌های خود گاه برخی از انتقادات خود را به آن‌ها گوشزد می‌کرد.

مطهری که طرفدار جریان‌های انقلابی بود، با فدائیان اسلام به‌طور مخفی همکاری و هم‌فکری می‌کرد و حتی در صدد بود تا کدورت‌های میان آن‌ها و آیت‌الله بروجردی را از میان بردارد که موفق نشد. علی دوانی در مورد رابطه مطهری با فدائیان اسلام چنین می‌گوید:

«استاد شهید مطهری با فدائیان و افکارشان هماهنگ بود. بارها از شهید نواب می‌شنیدیم که با احترام از آقای مطهری یاد می‌کرد و از احوال او جویا می‌شد، یا مطلبی را از او نقل می‌کرد که بیشتر جنبۀ راهنمایی و نصیحت آن‌ها داشت.

 

از جمله خطاب به مرحوم نواب صفوی می‌گفت: آقای نواب! در حسن نیت و شور دینی و پاکی هدف شما و رفقایتان شکی نیست؛ ولی ببینید این اعلامیه که در آن، خطاب به آقای بروجردی نوشته‌اید: «گمان نمی‌کنیم غیرت دینی شما کمتر از حاج آقا حسین قمی باشد.»

دستاویز افراد مغرض شده و کارتان به آنجا کشیده که باید در فیضیه به رفقای شما حمله کنند و این‌طور مضروب شوند. اگر شما بیشتر فکر می‌کردید و در یک جوّ آرام و به دور از شور جوانی و احساسات زیاد اقدام می‌نمودید، قطعاً کار به اینجا نمی‌رسید.

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

دور نیست که نرمش بعدی فدائیان و تشکیل جلسات بیان مسائل شرعی از روی رساله مرحوم آیت‌الله بروجردی و ترک تندروی‌های گذشته که در کار و کادر فدائیان دیده شد تا حدی از همان نصایح استاد شهید مطهری سرچشمه گرفته بود.»

در سال‌هایی که مطهری در تهران بود، هم درگیر فعالیت‌های علمی و فرهنگی بود و هم فعالیت‌های سیاسی. البته فعالیت‌های سیاسی او خیلی حساب شده و مخفیانه بود. اسناد ساواک نشان می‌دهد که همواره دستگاه امنیتی کشور مراقب او بوده است.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

این اسناد از ملاقات‌های او با آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله بهبهانی و تمجیدهای وی نسبت به وطن‌پرستی دکتر مصدق و شرکت وی در جلسات مذهبی جبهۀ ملی یاد می‌کند.

این اسناد همچنین گواهی می‌دهد که او نظرات سیاسی خود را در ذیل طرح مسائل دینی بیان می‌کند. در یکی از اسناد ساواک آمده که در مورخ 40/10/29 در یک سخنرانی اظهار می‌دارد: «دهقان بی‌سواد نمی‌تواند جامعۀ مستقل داشته باشد و در اسلام دستور است که مسلمان نباید دست تکدّی به روی این و آن دراز کند و این وام‌ها به‌خصوص وام‌های بلاعوض، گدایی است.»

شهادت
از دهه پنجاه به بعد، مطهری درگیر مبارزه با جریان‌های فکری منحرف بود. برخی گروه‌ها مانند مجاهدین خلق با اندیشه‌های وی مخالف بودند.

در این اواخر یک گروه جدید به نام «فرقان» پیدا شد که شخصیت‌هایی مانند مطهری را خطر بزرگ در جهت ترویج اندیشه‌های خود می‌دانستند به‌ویژه آن‌که در مقدمه چاپ هشتم کتاب «علل گرایش به مادیگری» مطلبی با عنوان «ماتریالیسم در ایران» نگاشته بود و در آن عقاید گروه فرقان و تفسیرهای انحرافی آنان از قرآن را مورد نقد و تحلیل قرار داده بود.

سرانجام این گروه کمر به قتل وی می‌بندند و ایشان را در روز سه‌شنبه 11 اردیبهشت 1358 ساعت ده و بیست دقیقه شب به شهادت می‌رسانند.

Morteza Motahhari’s birth certificate and biography. + Photo

در محل شهادت اعلامیۀ گروه فرقان پخش شده بود که در آن نوشته بود: «خیانت شخصی مرتضی مطهری در به انحراف کشاندن انقلاب توده‌های خلق بر همه روشن بود، لذا اعدام انقلابی نامبرده انجام پذیرفت.»

چند شب قبل از شهادت، خوابی می‌بیند که آن را برای همسر خود چنین نقل می‌کند:
«الآن خواب دیدم که من و آقای خمینی در خانۀ کعبه مشغول طواف بودیم که ناگهان متوجه شدم حضرت رسول (ص) به سرعت به من نزدیک می‌شوند.

 

شناسنامه و زندگینامه خواندنی مرتضی مطهری+ عکس

 

همین‌طور که حضرت نزدیک می‌شدند، برای این‌که به آقای خمینی بی‌احترامی نکرده باشم، خودم را کنار کشیدم و به آقای خمینی اشاره کردم و گفتم: یا رسول‌الله! آقا از اولاد شمایند. حضرت رسول (ص) به آقای خمینی نزدیک شدند.

با ایشان روبوسی کردند و بعد به من نزدیک شدند و با من روبوسی کردند. بعد لب‌هایشان را بر روی لب‌های من گذاشتند و دیگر برنداشتند و من از شدت شعف از خواب پریدم، به‌طوری که داغی لب‌ Hot lips های حضرت رسول را روی لب‌هایم هنوز حس می‌کنم.»

Mortaza Motahhari’s birth certificate and biography + photo

 

زندگی نامه بسیار جالب موریس مترلینگ نویسنده و شاعر

زندگی نامه حضرت سلیمان / بسیار جالب و خواندنی

زندگی نامه بسیار خواندنی خواجه نصیر

زندگی نامه حافظ شیرازی | روز بزرگداشت حافظ


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان