میلاد با سعادت هشتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت بر همه شما عزیزان مبارک باد.
Happy birthday with the bliss of the bright astrological astrology of the heavens of Imamate and Providence on all of your loved ones
به همین منظور در این بخش عکس نوشته، کارت پستال و تصاویر زیبای حرم امام رضا ویژه تبریک و اشتراک گذاری به همراه اشعار زیبا و داستان خواندنی لقب امام رضا (ضامن آهو) را گردآوری کرده ایم. لحظه هایتان پر از عطر ناب محمدی.
لحظههای شادی دلهای ما آغاز شد
باز ذکرِ حمد حقِ با سینهها دمساز شد
امشب از یومن قدومت یا علی موسی الرضا
غنچهای از گلشن آل محمد باز شد
اس ام اس ولادت حضرت رضا
ساقى که خود تجلى مستانه مىکند
ما را خمار وارد میخانه مىکند
بنیانگذار شیوه لیلائیان رضاست
کز دل جنون بسازد و دیوانه مى کند
ما دولت تسلیم و رضا می طلبیم
راهی سوی اقلیم بقا می طلبیم
اندر دو جهان ، عزت و اقبال و نجات
از فیض ولایت رضا می طلبیم
جملات و اشعار ولادت حضرت رضا
دل داده ام زدست که دلداده ام کنی
افتاده ام به پات که افتاده ام کنی
سالک که بی تو راه به جایی نمی برد
باید خودت مسافر این جاده ام کنی
ولادت امام رضا (ع) خجسته باد
ولادت با سعادت حضرت رضا مبارک
هشتمین حجت خدا اینجاست
قبله هفتمین رضا اینجاست
هر چه خواهى بخواه از این درگاه
منبع رحمت خدا اینجاست
میلاد امام رضا علیه السلام هشتمین اختر تابناک مبارک باد
تبریک اداری ولادت حضرت رضا
اگر اژدها کرد موسى عصا را
رضا این عمل بى عصا مى کند
کند زنده در پرده تصویر شیران
ببین پور موسى چه ها مى کند
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
congratulations تبریک رسمی و ادبی به مناسبت میلاد و ولادت حضرت رضا
در قطره جود و کرمت بحر چه باشد
در تابش وجهِ قمرت بدر چه باشد
در جلوه نور نظرت فجر چه باشد
در شمّه بخشش ز کَفَت اَبر چه باشد
میلاد امام رضا علیه السلام مبارک باد
تبریک مذهبی و زیبای ولادت حضرت رضا
بر روی رضا شمس امامت صلوات
بر شافع ما روز قیامت صلوات
در شام ولادتش که شادند همه
بفرست بر این روح کرامت صلوات صلوات
بهتر است داستان جالب و خواندنی لقب امام رضا به ضامن آهو را نیز بخوانیدو لذت ببرید.
یکی از القاب مشهور امام رضا (ع) ضامن آهو است. مشهور علت انتساب این لقب و ریشه تاریخی آن را چنین می پندارند:
صیادی در بیابانی قصد شکار آهویی میکند و آهو شکارچی را مسافت قابل توجهی به دنبال خود میدواند و عاقبت خود را به دامن حضرت علی بن موسی الرضا (ع) که اتفاقاً در آن حوالی حضور داشت میاندازد.
صیاد که میرود آهو را بگیرد، با ممانعت حضرت رضا (ع) مواجه میشود، ولی صیاد چون آهو را صید و حق شرعی خود میدانست، در مطالبه و استرداد آهو پافشاری میکند. امام حاضر میشود، مبلغی بیشتر از بهای آهو، به شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد کند. شکارچی نمیپذیرد و به عرض میرساند:
الا و بالله، من همین آهو را که حق خودم است، میخواهم و نه غیر آن را … و آن وقت آهو به زبان میآید و سخن گفتن آغاز میکند و به عرض امام میرساند که من دو بچه شیری دارم که گرسنهاند و چشم بهراهاند که بروم شیرشان بدهم و سیرشان کنم. علت فرارم هم همین است و حالا شما ضمانت مرا نزد این شکارچی بفرمایید که اجازه دهد بروم و بچه هایم را شیر دهم و برگردم و تسلیم صیاد شوم.
عکس نوشته های میلاد امام رضا ویژه پروفایل/ ضامن آهو
امام رضا (ع) هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد و خود را به صورت گروگان در اختیار وی قرار داد. Gazelle آهو رفت و به سرعت بازگشت و خود را تسلیم شکارچی کرد. شکارچی که این وفای به عهد را میبیند، منقلب میگردد و آن گاه متوجه میشود که گروگان او، علی بن موسی الرضا است.
بدیهی است فوراً آهو را آزاد میکند و خود را به دست و پای حضرت میاندازد و عذر میخواهد و پوزش میطلبد. حضرت نیز مبلغ قابل توجهی به او می دهد و تعهد شفاعت او را در قیامت نزد جدش میکند و صیاد را خوشدل روانه میسازد. آهو هم که خود را آزاد شده حضرت میداند، اجازه مرخصی میطلبد و به سراغ لانه و بچه های خود می رود.
در بارۀ این Story داستان نکاتی قابل توجه است:
۱ – اگر چه این داستان به این صورت در منابع شیعی موجود نیست، اما شبیه به نقلی که در میان عامۀ مردم مطرح است، در معجزاتی که منسوب به رسول خدا (ص)،[۱] امام سجاد[۲] و امام صادق (ع)ِ[۳]است، وجود دارد.
۲ – شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا (ع) درباره ضامن آهو بودن امام رضا (ع) چنین می گوید:
ابوالفضل محمّد بن احمد بن اسماعیل سلیطى گفت: از حاکم رازى، دوست ابى جعفر عتبى شنیدم که می گفت مرا ابو جعفر به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا (ع) از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد (مرقد امام رضا) برای من اتفاق افتاده، برای شما نقل می کنم:
در روزگار جوانی، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه، به غارت زائران می پرداختم، لباسها، خرجی، نامهها و حوالههایشان را به زور از آنان میستاندم. روزی به Hunt شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو میدوید تا به ناچار، آهو به کنار دیواری پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمیشد.
هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمیخورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود (کنار دیوار) دور میشد، یوز هم او را دنبال میکرد. اما همین که به دیوار پناه میبرد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط[۴]شدم، پرسیدم: آهویی که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم.
آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم.
از آن پس، هر گاه که کار دشواری به من روی میآورد، و مشکلی در زندگی پیدا میکردم، بدین مشهد پناه میآوردم، و آن را زیارت و از خدای تعالی در آن جا حاجت خویش را مسئلت میکردم و خداوند نیاز مرا بر طرف می کرد.
Photo by Milad Imam Reza Special Profile / Toggle Ahu
من از خدا خواستم که پسری به من عنایت فرماید. خدا پسری به من مرحمت فرمود، و چون آن پسر بچه به حد بلوغ رسید، کشته شد؛ من دوباره به مشهد برگشتم و از خدا مسئلت کردم که پسری به من عطا فرماید و خداوند پسر دیگری به من ارزانی فرمود.
هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم، مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد و این چیزی است از جمله برکات این مشهد (سلام الله علی ساکنه) که بر شخص من آشکار شد و برای خودم روی داد.[۵]
شایان توجه است که این داستان سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و همان گونه که اشاره کردیم، شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده است. تذکر این نکته نیز ضروری است که شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد.
Photo by Milad Imam Reza Special Profile / Toggle Ahu