راه که میروی، عقب می مانم نه برای اینکه نخواهم با تو هم قدم باشم نه، میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم، میخواهم ردپایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد … تو فقط برای منی! نفسم
تو فقط باش تموم کم و کسرش با من
با تموم دوری و طاقت و صبرش با من
تو فقط تب کن از این عشق بلاتکلیفم
مردن و سوختن و باقی زجرش با من
To die and burn and the rest of her suffering with me
تو دلت قدم زدم تو روز بارونی
بخواه روزای بهاری و بارون و ابرش با من
پیرهن خاطره هاتو زیر بارون تن کن
خوندن ترانه و پاییز و عطرش با من
تو فقط باش فقط باش تمومش با من
عاشقونه هامونو مثل یه قصه بنویس
خوندش با دلو جون سطر به سطرش با من
تو فقط دلت بخواد یه روزی مال هم بشیم
التماسش به خدا حاجت و نذرش با من
روی زخمای دلم کاشکی تو مرهم باشی
آرزوم اینه همیشه تو کنارم باشی
آرزوم اینه فقط مال تو باشم ای کاش
تو فقط باش فقط باش فقط با من باش
تو فقط باش فقط باش فقط باش