آمریکا نماد طاغوت بود و طاغوت در هر رتبه و قالب و شکل و شمایلی مغضوب و مطرود بود ، از ظلم و ستم در محیط خانواده تا فساد اداری و از غرور یک مسئول سازمانی تا رشوه و پارتی بازی در سطوح بالاتر همه نمونه های طاغوت شناخته می شد و فریاد مرگ بر آمریکا نماد مقابله و ایستادگی در مقابل زیاده خواهی و زورگویی استکبار بود .
بعد از قرنها نظامی نوپا و مردمی به اتکای ایمان و اراده آهنین انسانها با دست خالی در مقابل زور و زر و تزویر ابرقدرتها ایستاده و طلسم شکست ناپذیری آنان را باطل کرده بود .
آنچه باعث میشد این مردم یک تنه در مقابل همه جهانخواران بایستند و قدرت ظاهری آنان را به چالش بکشند قدرت معنوی و انسجام درونی آنان بود و ایمان و یقین آنان به درستی کار و راستی گفتارشان.
هر چه داشتند در یک سفره میگذاشتند و آیینه دلهایشان پیدا بود، رئیس و مرئوسشان با هم فرقی نداشت و فقط به خودشان فکر نمیکردند ، راه و رسم پاکی و سلامت را برگزیده بودند و رو به خدا داشتند ، سالم و پاک بودند و برای همین میتوانستند سختیها را تحمل کنند و مقتدرانه به همه زورگویان جهان " نه " بگویند.
در مقابل این ایستادگی هزینههای سنگین میدادند و عزیزانشان یک به یک قربانی میشدند اما این آزمونهای سخت تنها ایمانشان را تقویت میکرد و بر پیوستگیشان میافزود . اگر با ایمان و آزادگی فریاد " مرگ بر آمریکا " سر میدادند از آن رو بود که چشم از همه وسوسههای دنیا بسته بودند و فریاد میزدند.
اگر از آمریکا و شوروی روی میگرداندند از آن رو بود که دل به داشتههای خود خوش کرده بودند و طمع به دست غریبهها نداشتند. اگر مردانه قدرت ظاهری و دنیایی غرب و شرق را به بازی گرفته بودند از آن رو بود که پشتشان به قدرت الهی و غیبی گرم بود.
باید صادقانه بپذیریم که از آن روزگار مدتها گذشته است و این روزها شرایط فرق میکند. باید اعتراف کنیم که ما دیگر آن مردم نیستیم. فریاد را کسی میتواند بزند که گرفتار شکمش نباشد، فریاد را کسی میتواند بزند که دستش پاک باشد، فریاد را کسی می تواند بزند که پایش جایی گیر نباشد