موفق‌ترین كارتون روز سینما

مجموعه : فرهنگ و هنر
موفق‌ترین كارتون روز سینما
موفق‌ترین كارتون روز سینما

The Croods» («كرودها» یا «عصر حجری ها») عنوان جدیدترین و پرفروش ترین فیلم روز كارتونی جهان است كه از اوایل فروردین ماه 1392 در امریكای شمالی و از حدود 20 فروردین در اروپای غربی و آسیای شرقی به نمایش درآمده و طرفداران بسیاری یافته و فروش هنگفتی كرده است و مثل تقریباً تمامی انیمیشن های موفق 25 سال اخیر، توام با بازی با همان عناصری است كه برای بچه ها و بزرگسالان به یك اندازه جذاب و محصول استفاده از ادوات فوق مدرن تولید كارتون است كه وقتی این هنر ابتدا حدود 80 و اندی سال پیش توسط كمپانی والت دیسنی و با هنر نقاشی كشیدن با دست شروع شد، هیچكس تصورش را هم نداشت امروز را پیش بینی نمی كرد.

 

همان طور كه كارهایی مثل سه گانه «داستان اسباب بازی»، دوگانه «ماشین ها» و حتی قسمت های سه گانه «شرك» نشان داده اند، كارتون سازی با گرافیك های كامپیوتری چنان متفاوت با كارتون سازی سنتی است كه دیگر نمی توان وجوه تفكیك آن ها را با فیلم های زنده و عادی، فراوان و پرتعداد شمرد و شما وقتی «Cars» را می بینید و یا به تماشای «Up» می نشینید، انگار فیلمی با كاراكترهای عادی و انسانی را مشاهده می كنید و كمترین شباهت را با كارتون های سنتی و قدیمی دارند. بعد از سال ها فروكش كردن موج كارتون ها و كم رونق شدن آن ها، همه چیز با توفیق چشمگیر هنری و اقتصادی «پری دریایی كوچك» كار سال 1989 والت دیسنی از نو برای كارتونی ها و اهالی انیمیشن آغاز شد و «زیبا و هیولا»، «شیرشاه» و «پوكاهونتاس» كارتون ها را به دوران طلایی آن كه در دهه 1930 و اوایل دهه 1940 بود، بازگرداندند. در یك چشم به هم زدن پیكسار، دریم ووركز و كلمبیا به رقبایی توانا و همسطح برای دیسنی در حرفه كارتون سازی تبدیل شدند و پیكسار به واقع چنان از همه جلو زد كه دیسنی كه آن را ابتدا درون خود پرورانده و سپس رها كرده بود از نو آن را خریداری كرد و دوباره به زیرمجموعه خود مبدل ساخت.

 

اصول مشترك
هر یك از آثار این استودیوها در یك ربع قرن اخیر را مبنا بگذاریم، در این موضع بنیادین با یكدیگر فرقی ندارند كه به قشر و فرهنگ و قوم و زمانی متفاوت پرداخته و یا به جنگل و دریا سفر كرده و روی موجوداتی ویژه و شیرین تمركز كرده اند كه «پیدا كردن نمو» محصول 2003 پیرامون بازیگوشی های یك ماهی كوچك جذاب و تلاش پدرش برای آرام نگه داشتن او از نمونه های روشن و بسیار موفق آن است. این انیمیشن ها گاه روی عناصر انسانی تكیه كرده و زمانی هم حیوانات را در بطن قصه خود داشته اند كه سه گانه «عصر یخ» به گروه دوم تعلق دارد. زمانی هم هر دو قشر در كارتون ها حكم رانده اند و فیلم جدید The Croods كه ما را به عصر حجر می برد و با انسان های اولیه و نئاندرتال و برخی جانوران معمولاً درشت جثه آن ایام همراه می سازد به دسته اخیر مربوط است.

 

دور از دردسر جدی
از یك منظر و لااقل از دیدگاه سازندگان این فیلم كودكان خیلی هم متفاوت با نئاندرتال ها نیستند (!) زیرا پدران و مادران با آوردن هر كودكی به دنیا باید همه اصول انسانیت و زیست را از نقطه صفر به آنان بیاموزند و به این موجودات كه نه رفتار می دانند و نه آداب و زبان و تاریخ، همه این ها را بیاموزند و به آن ها بگویند چه انجام بدهند تا ایمن و موفق و باسواد شوند. این كار شاید برای كسانی كه آن را انجام نداده اند، آسان به نظر برسد اما والدینی كه آن را سال ها تجربه كرده اند، سختی های آن را نیك می شناسند. اگر این آگاهی رسانی ها ناكافی و غلط باشد، بدیهی است كه این كودكان در ایام جوانی به دردسر جدی بیفتند.

موفق‌ترین كارتون روز سینما
در عصر غارنشین ها
این ایده تشكیل دهنده فیلم «كرودها» است. فیلمی شیرین و دیدنی درباره یك خانواده غارنشین در دوران ماقبل تاریخ و عصر نئاندرتال ها و نظایر آن ها. طراحی و ترسیم این انسان های قوی هیكل و بلند قد و آهنین وار و موجودات بدوی روی كره خاكی در این فیلم را به كارتر گودریچ سپرده اند كه آدمی با استعداد و یك متخصص حقیقی در امر كارتون سازی است و پیشتر در انیمیشن هایی مانند «Despicable Me» و «Hotel Transylvania» نیز هنر خود را بروز داده بود. این بار با كار و طراحی او آدم هایی را می بینیم كه به رغم تعلق داشتن به زمان های بسیار دور و زندگی در عصر حجر به اهمیت ارتباط های خانوادگی بسیار معتقدند و چه در مواقع گردهمایی های معمولی و چه در زمان رفتن به شكار همیشه یك گروه واحد و یكسان و متحد هستند.جالب تر از همه زمانی است كه صبح ها راهی اطراف می شوند تا صبحانه مفصل خود را جور كنند و در این زمان ها به لطف كوروگرافی و طراحی های موزیكال گوشنواز، پدر و مادر خانواده كه كروگ و اوگا نام دارند، مادر اوگا كه نامش گرن است و سه فرزند خانواده طوری بازیگوشی و ورزش می كنند كه انگار حتی در آن زمان ها ورزش هایی مانند راگبی و داجبال رایج بوده است و بیننده های كنونی نیز می توانند این شباهت ها را به روشنی ببینند. اما اگر مواردی از این دست را نادیده بگیریم، در اكثر مواقع این خانواده در غار به سر می برند و اصلاً بیرون نمی روند زیرا هر لحظه ممكن است حیوان غول پیكری سر برسد و آن ها را یك لقمه كند. به واقع سایر خانواده های ساكن آن منطقه از چنان طریقی از بین رفته اند و خطرات عصر حجر و دایناسورهایی كه فقط قدری كوچك تر از انواع اولیه این موجودات شده اند، جایی برای مماشات و خوشبینی بیش از حد باقی نگذاشته اند و باید محتاط بود و از آن ها دوری جست.
دستورالعملی ساده و صریح
كروگ به عنوان «بزرگ» خاندان می ترسد اتفاقاتی بیفتد كه از كنترل او خارج باشد و در یك غافلگیری همه چیز از دست برود. دستورالعمل وی به سایر اعضای خانواده اش نیز در همین راستا، ساده و صریح است؛ «هر چیز تازه ای دیدید، به سمت آن نروید. شجاع هم نباشید و ریسك نكنید، زیرا فقط ترس و ملاحظه و حسابگری است كه شما را زنده نگه می دارد.» در پاسخ به این توصیه تونك كه یكی از پسرهای خانواده است، به پدر قوت قلب می دهد و می گوید: «من هیچگاه چیزهای تازه یا متفاوت با گذشته انجام نخواهم داد.» اما فرزندان بزرگتر خانواده برخلاف تونك حرف گوش كن نیستند و دوست دارند از غار خارج شوند و بیرون بروند و دنیا را ببینند.یكی از آن ها ایپ است كه هرچه را پدر خانواده ایمن و منطقی می انگارد، ایپ كسالت بار و مسخره و قدیمی می بیند.
ایپ سلایق متفاوتش را از طریق آشنایی با مردی به نام گای كسب كرده كه از آن ها بسیار مدرن تر است و حتی كمربند بر كمر و كفش بر پا هم دارد و همیشه تعدادی وسیله همراهش است. به این ترتیب پدر خانواده مجبور می شود بپذیرد كه بعد از تمامی توصیه های قبلی اش باید به چیزهایی نو روی بیاورد و همان پدر سنتی گذشته نباشد. بر اثر همین آگاهی های جدید سایر اعضای خانواده هم میل و اجبار به زندگی در محیطی تازه را در خود می یابند و به آرامی عقل بیشتر بچه ها بر آگاهی های قدیمی والدین سایه می اندازد.

 

بالاتر از فیلم های زنده
كروگ و خانواده اش از خانه سنگی و صخره ای خود خارج و به محل هایی مدرن تر می آیند و وارد محیط هایی سبز می شوند و به وجد می آیند. نویسندگان و كارگردانان این فیلم كه كرك دی میكو و كریس ساندرز هستند، از این راه به ما می گویند كه لابد پایه های اولیه پیشرفت بشر و حركت به سوی اعصار مدرن این چنین گذاشته شده است.

وجود صداپیشه هایی نامدار چون نیكولاس كیج و كلوریس لیچمن و صحبت كردن آن ها به جای كاراكترهای كارتونی، مثل موارد مشابه و تمامی انیمیشن های موفق 25 سال اخیر از دلایل عمده توفیق این فیلم تازه هم هست اما مهم تر از آن اسلوب و متد تقریباً مشابهی است كه در ساخت این كارتون های به اصطلاح محال و در عین حال بسیار شیرین به كار گرفته می شود و معمولاً هم جواب می دهد و این فیلم ها را بالاتر از بسیاری از كارهای غیركارتونی و فیلم های زنده این دوره تبدیل به كارهایی شایان توجه می كنند، حتی با این كه اغلب فانتزی هایی صرف بیش نیستند و رویای صرف اند.

 

مشخصات فیلم
٭عنوان: «كرودها» یا «عصر حجری ها» (The Croods)
٭ ژانر: انیمیشن ، خانوادگی ، كمدی و پرماجرا
٭ نویسنده و كارگردان: كرك دی میكو
و كریس ساندرز
٭ طول مدت: 98 دقیقه
٭صداپیشه ها: نیكولاس كیج، رایان رینولدز، اما استون، كاترین كینر و كلوریس لیچمن


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان