رسول بهروش طی یادداشتی در قانون نوشت:
1- ظرف یکی دو هفته گذشته شبکه سوم تلویزیون دولتی ایران درگیر دو پروژه سنگین پخش زنده مسابقات لیگ جهانی والیبال و نیز جام کنفدراسیونها بوده است. از یکسو نمایش درخشان بچههای ایران در مسابقات والیبال باعث جلب توجه میلیونها تن از هموطنانمان به این رقابتها شد و از سوی دیگر حضور تیمهای قدرتمند جهان در جام کنفدراسیونها، خیلیها را برای پیگیری بازیهای برگزار شده در خاک برزیل پای گیرندهها نشاند. در این میان اما وقوع یکی دو اتفاق حاشیهای باعث شد تا متن کار برای مدتی تحت تاثیر قرار بگیرد و مسیر گفتوگوها تغییر پیدا کند. در جریان ضیافت پنالتیهای ایتالیا و اسپانیا، بعد از گلزنی جرارد پیکه تصاویری از همسر مشهور او پخش شد که پیش از این در تلویزیون کشورمان سابقه نداشت.
همچنین در خلال بازی اول ایتالیا و ایران هم چند نما از زنان تماشاگر با پوششهایی روی آنتن رفت که در فرهنگ به رسمیت شناخته شده از سوی جامجم، نامتعارف به حساب میآید. همین مسائل باعث شد که واکنشهای طنز زیادی نسبت به موضوع در محافل مجازی شکل بگیرد. با این حال اما اوج شگفتی جایی بود که علی مطهری از تذکرش به رئیس سازمان صدا و سیما پرده برداشت. این نماینده مجلس در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها حتی از تماس تلفنیاش با ضرغامی برای پیگیری فوری این فاجعه (!) خبر داد و مدعی شد رئیس سازمان، قصور دستگاه متبوعش را پذیرفته است.
2- فهمیدن اینکه حذف سریع تصاویر از بازیهای پخش زنده چقدر کار سختی است، نیاز چندانی به تخصص ندارد. ایران یکی از معدود کشورهای دنیاست که دست به چنین کاری میزند و همین انحصار، کار ارزیابی کیفی سانسورچیها در سیمای کشورمان را دشوارتر میکند. از یکسو تماشاچی تلویزیونی، دریافت تصاویر زنده، باکیفیت و طبیعی را توقع دارد و از سوی دیگر امثال مطهری گوشی به دست پای گیرنده نشستهاند تا اگر سر سوزنی از عرف رایج تخطی شد، رئیس را به خاطر سهلانگاری کارمندش سینجیم کنند. حالا هم نماینده مجلس نهم به صدا و سیما اعتراض کرده، بیآنکه توجه داشته باشد قطع پی در پی تصاویر در سالن کوچکی که پوشیده از تماشاگران حریف با فرهنگی متفاوت است، چه کار طاقتفرسایی میتواند باشد.
این اما همه ماجرا نیست. رنج بزرگتر جایی است که به نظر میرسد یکی مثل علی مطهری در پس اعتراضش به صدا و سیما، شعور و بلوغ یک ملت را نادیده میگیرد: «پخش اینگونه تصاویر شاید در اذهان عمومی این شائبه را ایجاد کند که سیمای جمهوری اسلامی اهمیتی به عفاف و حجاب نمیدهد.» یعنی واقعا مردم ما بعد از سالها زندگی در این کشور و مخاطب «اجباری» جامجم بودن، نمیتوانند تشخیص بدهند پخش این چند صحنه مختصر، حاصل یک اشتباه فنی بوده و با سیاستهای اصلی تلویزیون ایران همخوانی ندارد؟
3- به نظر میرسد دلمشغولی عمده معترضان این است که مبادا دو ثانیه روی آنتن بودن تصویر یک خواننده زن خارجی، دین و ایمان مردم داخل کشور را به باد بدهد و پایههای اخلاق آنان را سست کند. اگر واقعا این فرضیه صحت داشته باشد، باید به حال چنین طرز تفکری تاسف خورد.
وقتی علی مطهری با سابقه طولانی اصولگراییاش اینقدر در مورد مردم ایران «نامطمئن» است، پس در درجه اول باید به هممسلکان خودش و آموزگاران تربیتی این ملت شک کند. مردم ما سالهاست که به شکل مستمر تحت تاثیر آموزههای پرورشی طیف فکری علی مطهری قرار دارند. اگر قرار باشد حاصل همه این آموزشهای بیوقفه با چند لحظه تماشای تصویر شهروندان خارجی به باد برود و مردم ما از راه به در شوند، پس این چه کلاس درسی با چه کیفیتی بوده است؟
به نظر میرسد مردم ما سزاوار این همه بدگمانی نیستند و نباید یک عده خاص خودشان را مراقبان دائمی آنها فرض کنند. اگر در عالم شعار مدام از بزرگی این ملت و هوشیاری و آگاهی آن سخن گفته میشود، در عمل هم باید به این گزارهها وفادار ماند. اینکه دائما مواظب مردم باشیم و حتی در کوچکترین و فرعیترین حوادثی که رخ میدهد هم در قامت «قیم» برایشان تعیین تکلیف کنیم، قطعا در تناقض با شعار همیشگی «عظمت» ملت است.
انواع و اقسام پژوهشهای رسمی در داخل همین مملکت نشان میدهد بخش قابل توجهی از مردم ایران – بین 30 تا 60 درصد – از تجهیزات ماهوارهای استفاده میکنند و اغلب تلاشهای فیزیکی برای مبارزه با این جریان هم به شکست انجامیده است. آیا امثال مطهری قرار است پای ماهواره هم مراقب مردم باشند یا میتوان ضمن تمرکز روی برنامههای «فرهنگی»، اندکی هم به آنها اعتماد کرد؟
4- امروز علی مطهری در حالی باشتاب هرچه تمامتر شماره ضرغامی را روی تلفن همراهش پیدا میکند و به او تذکر میدهد که دیروز پدرش تعابیر جالبی در مورد پرهیزکاری و خویشتنداری داشت. مرتضی مطهری از مفهوم خاصی به نام «تقوای از سر قوت» استفاده میکند و در توضیح آن میگوید: «به وجود آوردن اجبار عملی برای پرهیز از گناه و آنگاه ترک کردن گناه کمال محسوب نمیشود. پرهیز از گناه وقتی کمال است که انسان بدون اجبار عملی از معصیت پرهیز کند.» این البته به معنای آن نیست که از تلویزیون ایران انتظار داشته باشیم از این به بعد برنامههای همسر پیکه را پخش مستقیم کند!
این فقط یک یادآوری ساده است برای آنکه فراموش نکنیم برخی از سختگیریها و بیاعتمادیهای بیش از اندازه این روزها، شاید نزد تئوریسینهای اصلی انقلاب هم محلی از اعراب نداشته باشد. باور کنیم یک نماینده متعهد مجلس، میتواند تذکرهایش را برای مسائل کلیدی مرتبط با معاش و رفاه مردم نگه دارد، نه تصویری که از سر بداقبالی یک کارمند بختبرگشته، مثل برق روی آنتن رفته و بعد محو شده است.