ramazan
ramazan

عدم توقیفی بودن اسماء الهی چیست

عدم توقیفی بودن اسماء الهی چیست
گرد آوری: ناز وب، مراد از توقیفی بودن اسماء این است که آیا جایز هست اسمی که در کتاب و سنّت بر خدا اطلاق نشده، آن را بر خدا اطلاق کرد؟ بیشتر اشاعره[۱۱] قائل به توقیفی بودن اسماء هستند و به آیاتی از جمله آیه ی ذیل استدلال کرده اند:
«وَ لِلَّهِ الْأَسمَْاءُ الحُْسْنیَ فَادْعُوهُ بهَِا وَ ذَرُواْ الَّذِینَ یلْحِدُونَ فیِ أَسْمَائهِ…» [۱۲] ؛ «و برای خدا، نامهای نیک است؛ خدا را به آن (نامها) بخوانید! و کسانی را که در اسماء خدا تحریف می کنند (و بر غیر او می نهند، و شریک برایش قائل می شوند)، رها سازید!…»
اینها معتقدند الف و لام در “الاسماء” برای عهد هست که اشاره بر اسماء وارد شده در کتاب و سنت می کند؛ بنابراین نباید از اسماء ذکر شده در قرآن و روایات تجاوز کرد. علاوه بر آن می گویند: منظور از الحاد در اسماء خدا که در آیه ذکر شده، نام گذاری از پیش خود و تعدّی از اسمایی است که در قرآن و سنّت وارد شده است.[۱۳] ولی نظر صحیح توقیفی نبودن اسماء است و می توان هر اسمی را که دارای کمال وجودی است و در عین حال عاری از نقص و عیب باشد، بر خدا اطلاق نمود؛[۱۴]
صفات ثبوتیه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیه نیز اطلاق می شود
● اقسام اسماء و صفات خدا:
برای اسماء و صفات خدا تقسیمات مختلفی ذکر شده که در اینجا به دو تقسیم مهم اشاره می کنیم:
الف) صفات ثبوتیه و سلبیه
۱) صفات ثبوتیه: صفاتی هستند که کمالی را برای موصوف ثابت می کنند و اشاره به واقعیتی در ذات آن موصوف دارند؛ مانند علم و قدرت. به این قسم، صفات جمالیه نیز اطلاق می شود.
۲) صفات سلبیه: صفاتی هستند که نقصی را از موصوف نفی می کنند و به تنزیه ذات از آن صفت اشاره دارند؛ مانند سبّوح و قدّوس. نام دیگر این قسم، صفات جلالیه است که در حقیقت صفات سلبیه به صفات ثبوتیه برمی گردند.[۱۵]
«تَبَارَک اسْمُ رَبِّک ذِی الجَْلَالِ وَ الْاکرَام » [۱۶]«پربرکت و زوال ناپذیر است، نام پروردگار صاحب جلال و بزرگوار تو»صفت “جلال” یعنی ذات خدا اجلّ و برتر است از اینکه به غیر تشبیه شود، و صفت “اکرام” یعنی ذات خدا با آن تکریم یافته و زیبا شده است.[۱۷]
ب) صفات ذاتیه و فعلیه
۱)صفات ذاتیه: صفاتی را گویند که تنها ذات برای انتزاع این صفات کافی باشد؛ مانند حیات و قدرت.
۲)صفات فعلیه: صفاتی است که در انتزاع آن، علاوه بر ذات به امر دیگری نیز نیاز باشد و آن فعل الهی است؛ مانند خلق و رزق.[۱۸]
در مورد نسبت صفات و اسماء با ذات بین فِرَق مذهبی اختلافات زیادی وجود دارد. اشاعره صفات را زائد بر ذات می دانند؛[۱۹] در مقابل، معتزله برای فرار از تجسیم، تمامی صفات حتی صفات ثبوتیه را از خدا نفی می کنند و این صفات را به صفات سلبیه برمی گردانند؛[۲۰] امّا شیعه معتقد است صفات ذاتیه با ذات خدا و با صفات دیگر از نظر مصداق متحدند، هر چند مفهوماً متغایرند؛[۲۱] ولی صفات فعلیه زائد بر ذات می باشند.[۲۲]

راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان