بعد از اینکه رایس از خدمت در ارتش بازنشسته شد، جنایت هایش شروع شد. او تلاش می کرد ارواح شیطانی را احضار کند تا بتواند قطعاتی از بدن قربانیانش را به عنوان قربانی پیشکش کند. پیدا کردن کودکان درحالیکه بچه های روستایی برای گرفتن غذا نزدیک قصرش می شدند، کار سختی نبود. او بچه ها را از بین خانواده های خیلی فقیر انتخاب می کرد. این بچه ها کسی را نداشتند که بتواند بعد از گم شدن بچه اعمال پست او را ثابت کند.
رایس در سال 1440 با دزدیدن یک کشیش بااعتبار مرتکب اشتباه شد که باعث شد تحقیقات رسمی اغاز به فعالیت کرده و او را محاکمه کند. او که برای اعتراف کردن شکنجه شده بود بالاخره به قتل صدها کودک به اعتراف کرد. او به همراه تعداد محدود همدستانش که در این جنایات فجیع بهش کمک کردند با آویزان شدن و سوزانده شدن در آتش کشته شد.