شعر و جملات احساسی و رمانتیک. شعرهایی که سوز دل می آید و عاشقانه های این جهان را پرمعنا تر می کند.
در دست این گلستان
تا حشر جام لاله ست
آری بهار عشرت
هرگز خزان ندارد
زیباترین مینی شعرهای تصویری
قصه اینجاست که شب بود و هوا ریخت بهم
.
.
من چنان درد کشیدم که خدا ریخت بهم!
از حافظه ی خاطره هایت بتکانم
تا جای کسی را نکن تنگ خیالم
با توام ای رفته از دست
هر کجا باشم غمت هست
شدم از درس گریزان و به عشقت مشغول
لهجه ات را غلاف کن ای عشق!
زخمی ام از زبان نوک تیزت
آنجا که می خندی
بهار
شوخی قشنگی ست
بوی نو شدن می آید
اما تو
همیشه رفیق کهنه ی من بمان!
یک بغل حرف ولی
محض نگفتن دارم
سرخی من از سیلی، زردی تو از پیری
آتیش سالهاست آبیه، حس الکی و خالیه
خوب من! حیف است حال خوبمان را بد کنیم
راه رود جاری احساسمان را سد کنیم
با من صنما
دل یک دله کن
تا بوده ام ای دوست وفادار تو بودم
بگذار بدانگونه وفادار بمیر
کلوی! کنار آتش
رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رمیده؟
آتش چرا فسرده؟
تُ
می توانی آخرین درمان من باشی
نرم نرمک می رسد اینک بهار
هیهات اگر ارتش موهات نبندی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
از عشق بگو که عشق دام است
مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟
حرف بزن بانو
اگر شعر تنها راه
نجات ما نیست
چگونه دوستت
داشته باشم
که صبح شود؟
تو که این همه هم حس منی
عیدت مبارک
دل نوشته احساسی
اگه می خوای بسوزونی خوب بسوزونم و برو
اما بدون من اونی ام که دوست داره خیلی تو رو