در ساعت صفر عاشقی
همان هنگام که تو در من شعله ور می شوی
و من از درون می سوزم
درثانیه ای که
دیروز به پایان رسیده
و فردا هنوز آغاز نشده است
مرزی برای دیروز و فردا
اما نه امروز!
دوست داشتن من تمام نشده شروع می شود
مثل صفرهای عاشقی!
❤️
شب و ساعت صفر عاشقی 00:00
ساعتِ از لهیبِ کابوس پریدن
ساعتِ نعره ی سایه ها در گوش من
وقت فراغ، وقت حسرتِ بی معنی آغوش من گرداگرد قلب تو!
زورق بر گل نشسته ی زمان
گویی پارویش شکسته و موج غریب شب،
آرام در ساعت صفر عاشقی به یاد یک شب،
یاد یک ساعت بی حوصله بر دیوار سکون
یاد بیقراری عاشقانه من
جفت می شود روی هم عقربه های صفرعاشقی
تا منعکس شود بر قلب تو با دوستت دارم های بی شمار
امشب
راس ساعت صفر عاشقی
کمی کمتر بر من بتاب!
تا به وقت کوچ
به وقت ساعت بیست و پنج تنهایی!
نبودنت را
تاب بیاورم..
صفر عاشقی
لحظه ی با تو بودنه
اون لحظه که کنار تو
تموم دنیا با منه
وقتی که هستی پیشم
حس غریبی دارم
از عشق تو ذوب شده
باز این ساعت کنارم
ثانیه ای نمیگذره
وقتی که نیستی با من
فاصله ها زیاد میشن
از چشمای تو تا من
به تو حسادت میکنن
گل بوته های قالی
وقتی دستات تو دستامه
نداری جای خالی
آخه شبا بدون تو
سر رو زمین میذارم
حالا که تو پیش منی
روی پاهات میبارم
اشک چشام از غصه نیست
از بودنت کنارمه
فکر بازم نبودنت
یادآور غذابمه
صفر عاشقی دل خون منه!
وقتی برای خوابم به یاد تو می گریم!
تلاقی یک شبِ خاطره انگیز و یک دنیا خاطره ﺳﺎﻋﺖ 00:00 عاشقی
اون شب، شبی که از صبح ذوقش را داشتیم
هر چه هوا رو به تاریکی میرفت،
دل من روشن تر و پر ذوق تر از هر وقتِ دیگری می شد
همه چیز آماده بود خیره به انارها بودم
که یادِ این شعر افتادم؛
صد دانه یاقوت دسته به دسته با نظم و ترتیب یک جا نشسته!
خنده ام گرفت و خنده هایم با صدای باز شدن درب، ادغام شد
تو بودی …
و بودن تو اینجا، ممکن ترین غیر ممکنِ دنیای من بود
قامتِ تو قشنگ ترین سوژه برای صفر عاشقی
ای عشق بی پایان دوستت دارم به گردی بی پایان صفر!
اینجا کسی هر شب
با هجوم دردهایش می جنگد
و با تمام نبودن هایت
دست و پنجه نرم می کند.
آنقدر عاشق است که با وجود همه ی تقصیرات
باز هم می خواند تو را از هر گناهی تبرئه کند!
هر شب دوست داشتنت راتمرین می کنم
هر شب راس ساعتی که زمان متولد می شود
تو از هر جرمی تبرئه می شوی!
راس ساعت دلتنگی! ساعت صفر عاشقی…
زمانی که عقربه های ساعت روی ساعت صفر قرار می گیرند و ثانیه شمار نیز نزدیکتر و نزدیکتر می شود، قلبم برای لحظه ای می ایستد و احساس می کنم دنیا آخرین ثانیه هایش را می گذراند و قیامت در شرف آغاز است.
آی لاو یوو عشق عزیزم
دوستت دارم عشق بی پایانم
همانند تمام نشدن ساعت های 00:00 عاشقی
در صفر عاشقی بیا
من و تو باشیم عاشق
و فارغ ز جهان گذران