شب یلدا در پاییز شاعرانه، زیبا و عاشقانه ترین فصل رنگارنگ جهان هستی جایش را به سپیدی و سرمای زمستان می دهد سرمایی که با وجود عشق و محبت و انسان دوستی، صمیمانه و گرم ترین لحظات را به ما هدیه می دهد.
شب چلّه یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است در این جشن، طی شدن بلندترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روزها در نیمکرهٔ شمالی، که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته میشود.
یلدا به زمان بین غروب آفتاب از 30 آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در اول ماه دی (نخستین روز زمستان) گفته میشود. خانوادههای ایرانی در شب یلدا، معمولاً شامی فاخر.
همچنین انواع میوهها با هندوانه و انار را مهیا و دور هم سرو میکنند. پس از سرو تنقلات، قصهگویی بزرگان خانواده برای دیگر اعضای فامیل و همچنین فالگیری با دیوان حافظ رایج است.
شب یلدا یعنی آخرین شب پاییز در ایران مرسوم است همه افراد خانواده در کنار یکدیگر جمع شوند. در خانواده ما نیز این رسم وجود دارد.
در این شب خاطره انگیز ما به خانه پدربزرگ و مادربزرگم میرویم. مادربزرگ یک سفره بزرگ در وسط اتاق میاندازد و خوردنیهای مخصوص شب یلدا را وسط آن میچیند.
مامان بزرگم میگوید که مادربزرگش این سفره را روی کرسی میانداخت ولی الان که بساط کرسی جمع شده، سفره را روی فرش پهن میکنند.
پدربزرگ هندوانهها را درسته وسط سفره میگذارد. قاچ کردن هندوانه و فهمیدن اینکه سفید است یا قرمز یکی از هیجانات شب یلدا برای بچهها است.
همه بیتاب منتظرند که بدانند داخل پوست سبز هندوانه چه خبر است. مادربزرگ همیشه انارها را برای ما دانه میکند. آنها را توی یک کاسه بزرگ میریزد و گلاب اضافه میکند. بعضیها انار را با گلپر میخورند و مادربزرگ برای آنها گلپر میآورد.
او آجیل شب یلدا نیز از قبل دور تا دور سفره چیده است. لبوی پخته شده یا کدو حلوایی دیروقت سر سفره میآید تا همه جمع شوند و یخ نکند و از دهان نیفتد.
از خوراکیها که بگذریم، نوبت به صحبتهای شاد و پرانرژی میرسد. پدربزرگ از جوانیهای خودش تعریف میکند. از اینکه چقدر هوا سرد بود و شب چله برف میبارید.
او اضافه میکند که البته زندگی در آن وقت با وجود زیباییهایی مثل برف، سختیهای خودش را هم داشته است. در آن زمان وسایل گرمایشی و ارتباطی خیلی کم بود و سرما بسیار بیشتر از امروزه آزاردهنده بود.
یکی از فامیلهای خوشذوق دیوان حافظ را از تاقچه برمیدارد و برای بقیه فال حافظ میزند و با صدای بلند میخواند. بعضی که فالشان خوب درنیامده، خواهش میکنند که دوباره برایشان فال حافظ بزند. به همین ترتیب تا آخر شب به گپ و گفت مشغول هستیم.
دور یکدیگر جمع شدنهای شب یلدا و نزدیک شدن قلبهای افراد خانواده را مدیون نیاکانمان هستیم. پدران ما جشنهای متعدد را نسل در نسل حفظ کردهاند. ما نیز باید این جشن را حفظ و به نسل بعد از خود منتقل کنیم.
در ایران باستان جشنهای مختلفی در طول سال برگزار میشد که برخی از آنها برجای مانده است. یکی از جشنهایی که هنوز برپا میشود، جشن شب یلداست.
شب یلدا اولین شب زمستان است. از غروب روز سیام آذر تا طلوع روز اول دیماه را شب چله میگویند. عقیده ایرانیان باستان بر این بود که در این شب فرشته بدیها و فرشته خوبیها به جنگ میپردازند.
این جنگ در طول شب ادامه دارد تا اینکه با طلوع سحر فرشته خوبی بر فرشته بدی غلبه میکند و او را شکست میدهد!
شب چله آداب و رسوم خاصی داشته است که برخی از آنها به یادگار ماندهاند و برخی از آنها در طول قرنها از بین رفتهاند.
در حال حاضر در نقاط مختلف ایران در شب یلدا فامیل در خانه بزرگترها جمع میشوند.
پدربزرگها و مادربزرگها میزبانهای اصلی این جشن هستند. آنها هرچه از خوراکیهای مخصوص این شب در توان دارند، تهیه میکنند.خوراکیهای شب یلدا متنوع هستند.
دو نوع میوه در پذیرایی شب یلدا بیشتر از بقیه استفاده میشود. این دو میوه هندوانه و انار هستند. هندوانه یادآور گرمای تابستان است.
ایرانیان قدیم عقیده داشتند اگر هندوانه بخورند در سراسر زمستان سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد. اگر چه دیگر این عقیده وجود ندارد اما مردم هنوز هندوانه را در بین خوراکیهای شب یلدا قرار میدهند.
انار در سفره یلدا نماد شادی و زایش است. رنگ قرمز انار در میان رنگهای پاییزی یک رنگ متفاوت و شادیبخش است. در قدیم برای شادباشی به افرادی که غمگین و رنگ پریده بودند توصیه میکردند انار بخورند.
دو خوراکی قابل پختن سفره شب یلدا لبوی داغ و کدو حلوایی هستند. این دو که داغ خورده میشوند، حرارت بدن را بالا میبرند و از سرمای هوا کم میکنند.
فقط خوراکیهای شب یلدا نیست که این شب را منحصر به فرد میکند. گفتگوهای شاد در بین افراد خانواده جریان دارد. در این شب بزرگترها از خاطرات خود تعریف میکنند و یاد گذشتهها را زنده میدارند.
در بسیاری از خانوادهها گرفتن فال حافظ در شب یلدا مرسوم است و کسی که صدای بهتری دارد با صدای بلند دیوان حافظ یا شاهنامه فردوسی را میخواند.
آداب و رسوم متنوع و متعدد شب یلدا برای این است که فرهنگ و پیشینه تاریخی غنی ایران را به ما یادآوری کند. زنده نگه داشتن میراث فرهنگی هر کشوری نیکو و ضروری است.
دوباره یلدا آمده. یلدای عزیز، تا به ما چیزهایی را یادآوری کند و برود. میگویند یلدا بلندترین شب سال است اما مجال کوتاه، و فقط یک دقیقه است.
یلدا فقط یک شب مهمان ماست، و باید برای عزیز داشتنش عجله کنیم. یلدا در نگاه من دخترکی شاد با موهایی بلند و سیاه است، موهایی که اگرچه اندکی از موهای دخترکان شبهای دیگرِ سال بلندترند اما این شب را زیبایی دو چندان بخشیدهاست.
کودکان در آغوش بزرگترها که قبلاً یلدا را دیدهاند، مینشینند تا با او آشنا شوند. بزرگترها یلدا را به کوچکترها معرفی میکنند تا به جای تعجب از ناشناختن یلدا، لبخند آشنایی بر لبان آنها بنشانند.
هرکس هرچه در توان دارد برای یلدا انجام میدهد. یکی برای او انارهای مهر و محبت را دانه دانه میکند و قرمزی انارهای باغ را به یلدا پیشکش مینماید.
دیگری با عشق هندوانه میخرد به این امید که هدیهای شیرین برای نثار مقدم یلدای بالا بلند باشد.خانهها و خانوادهها از عشق لبریز میشوند. تبسم بر لبها مینشیند و ایرانیان به یکدیگر آمدن یلدا را تبریک میگویند.
یلدا نرم نرمک در شهر قدم میزند، همه را دور هم جمع میکند و بهانهای برای برپایی مهمانی به دست خانوادهها میدهد.
یلدا حال دل ما را هم برایمان رو میکند، چرا که در شب چله به یمن و خوشی به دیوان حافظ رجوع میکنیم و فال حافظ گرفته تا خواجه شیراز بگوید حال درونی ما و فردای ما چگونه است.
شعر حافظ هرچه باشد، آن را به فال نیک میگیریم چرا که یلدا از ما شادی انتظار دارد. یلدا میآید تا مردم به انتظار بنشینند. انتظاری که دلهرهآور و البته شیرین است.
انتظار تا نتیجه یک جنگ باستانی معلوم شود. این جنگ میان فرشته خوبی و فرشته بدی صورت میگیرد. یلدا میآید تا ما کنار یکدیگر جمع شویم و از بدیهای جنگ در امان باشیم تا زمانی که خوبی پیروز شود.
صبح که آفتاب درمیآید، دخترک بلندگیسو بلند یعنی یلدا را بدرقه میکنیم تا به سلامتی برود و سال دیگر، باز پیش ما برگردد. پاس داشتن شب چله و حضور یلدا در بین ما، پاس داشتن قرنها احترام پدران و پدربزرگانمان به یلدا است.
مانند سایر مناطق ایران فامیل و بستگان به خانهٔ پدر بزرگها یا مادر بزرگها میروند و دور هم پای کرسی جمع میشوند. صاحب خانه هم با آجیل و میوه از مهمانها پذیرائی میکند آنها تا پاسی از شب و گاهی تا نزدیک صبح مینشینند، شاهنامه میخوانند و فال حافظ میگیرند.
بزرگترها داستان یا خاطره نقل میکنند. تازه دامادها با هدیه یا خوانچه به خانه عروس میروند. آجیل شب یلدا، کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه زردآلو یا برگه گلابی، جوزقند و انجیر و خرما است.
میوه شب یلدا انار، هندوانه، سیب، گلابی انباری (سیبری) است. همچنین نوشیدنی شب یلدا بطور معمول چای و شربت و چنانچه برف باشد مخلوط برف و شیره انگور هستند.
غذای شب چله: پلو ماهی، کوفته، گندی، دلمه، چرب و شیرین است.
کف زنی یا بیخ زنی در شب چله در زیبد. در ادبیات خراسان واژه یلدا بهکار برده نشده بلکه در تمام ادوار تاریخی تا آنجا که اسناد شفاهی و مکتوب وجود دارد شب چله یا چله نشینی بکار رفته.
در این شب طولانی آیینها و مراسمهای خاصی وجود داشته که شاید در سایر مناطق ایران کمتر مرسوم بودهاست به آن شب چراغانی یا شب چراغ میگفتند.
از آنجا که هر میهمانی برای رفتن به شب نشینی، چراغی را همراه خود میبرده و به دلیل فراوانی چراغها عبارت چهل چراغ که نشانه کثرت است بکار میبردند.
انار و هندوانه در اکثر مناطق رایج بودهاست اما در خراسان بیشتر لبو یا چغندر پخته، شلغم پخته و پختیک (لبوی خشک شده) و شربت و شیرینی «کف» مرسوم بودهاست.
تهیه شیرینی و کف زنی یکی از آیینهای شب چله در منطقه جغرافیایی قهستان و خراسان قدیم است. کف یک نوع شیرینی یا شربت سنتی است.
در استان خراسان رضوی و خراسان جنوبی برگزاری مراسم کف زدن است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبک را که در این دیار به بیخ مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام تغار میریزند.
مردان و جوانان فامیل با دستهای از چوبهای نازک درخت انار به نام دسته گز مایع مزبور را برای ساعتها هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید و این کار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور کف و سپس سفت شود خشک شده آن مانند گز اصفهان میشود.
کف آماده شده در پایان با مخلوط کردن شیره شکر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده میشود.
در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین کردن کفها مجاز هستند با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن کف به سر و صورت یکدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان میافزایند.
سرحمومی مراسمی است که برای ازدواج شب یلدا برگزار می شود. داماد در حمام عمومی مردانه و عروس در حمام زنانه طی مراسم با شکوهی به حمام میبردند.
با رقص و پایکوبی و چوب بازی مراسم حنا بندان بعد از شستن و کیسه کشی داماد انجام میدادند و در مراسم حنا بندان آواز امشب حنا میبندیم… بر دست و پا میبندیم … را به صورت گروهی میخواندند؛
و درپایان لباس نو بر عروس و داماد و اقوام نزدیک آنها میپوشانند که این مراسم گاهی تا سحر طول میکشید و مقدمه مراسم عروسی است که در بعد از ظهر روز بعد برگزار میشود.
افراد دعوت شده در صحن حمام جمع میشدند اما جوانان و افراد غیر مدعو تا پایان مراسم در بیرون از حمام جمع می شوند و شوخی و بازی سیاه بازی و انتر بازی درمیآوردند.
در این خطه رسم بر این است که خوانچهای تزیین شده به خانهٔ تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانهٔ عروس میبرند.
در این دیار مانند سایر مناطق کوهستانی ایران این آیین تاریخ کهنی دارد که به همان نام قدیمیش «شو چله» خوانده میشود و در شهر سنندج مرکز استان کردستان از قدیم اکثر خانهها غذای دلمه و نان سنگک برای پذیرایی از مهمانها آماده میکنند و این به صورت سنتی در این شهر تبدیل شدهاست.
مردم استان بوشهر نیز همچون دیگر ایرانیها، این آیین کهن را با رفتن به خانه بزرگترها میگذرانند. هندوانه در شب یلدا بیشتر از هر میوه ای خورده می شود.
در استان گلستان شب یلدا بسیار با اهمیت و گرامی داشته میشود. در این شب همه مردم به خانه پدر بزرگها و مادر بزرگها رفته و ضمن دورهمنشینی پیرامون کرسی و خواندن فال حافظ و فردوسی خوانی و نَقل اندازی (داستانهای شفاهی)
به خوردن تنقلات و میوهجات خصوصاً میوههای باغی و جنگلی از قبیل هندوانه، انار، لیمو و پرتقال، ولیک و کندس و شیرینیهایی مانند مَت و کَسمَک میپردازند.
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است.
حافظ خوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. در گلپایگان قدیم هم شب یلدا این رسم بود. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی بهطور پیاپی شعر میخواند.
دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. دیگر آداب این شهر مثل فرهنگ های شهرهای ایران است.
در این استان مثل دیگر شهرها دورهمی ها تا پاسی از شب برقرار است. با تنقلات و میوه های رنگارنگ خاطره های شاد را به یادگار ثبت می کنند.
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
آوکونوس (آو؛ آب، کونوس؛ ازگیل) یکی دیگر از خوردنیهایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود.
در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اتاق میگذارند.
ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینهکش آفتاب میخورند.
در گیلان در خانوادههایی که در همان سال پسرشان را داماد یا نامزد کردهاند رسم است که طبقی برای خانواده نوعروس میفرستند.
در این طبق میوهها و خوراکیها و تنقلات ویژه شب چله به زیبایی در اطراف آراسته میشود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولاً ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزیین سبزیجات قرار میگیرد که نماد خیر و برکت و فراوانی برای نوعروس است.
مردم خوزستان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
به خانه بزرگترها رفته و دور هم جمع شده به شوخی خنده گذرانده، آجیل هندوانه انار شیرینی و خرما و لبو و اش و شیرینیهای مختلف از جمله خوراکیهای این آیین کهن است.
مردم استان قزوین نیز، همچون دیگر هموطنان ایرانی، این آیین کهن را با رفتن به خانهٔ بزرگترها میگذرانند. به عقیدهٔ بزرگترها، آوردن میوههای مختلف خشک و تر و میوههای سرخفام، که به «شبچره» معروف است، همراه با خوراکیهای دیگر شگون دارد و زمستان پربرکتی را نوید میدهد.
شب چله در میان مردم مناطق لر و لر نشین دارای آداب و رسوم خاصی است و به آن، شو اول قاره میگویند.
شب نشینی، دید و بازدید اقوام، فال چهل سرو، فال حافظ، پختن غذاهای خاص این شب، دراز کردن شال یا چادری از پشت بام همسایه برای دریافت آجیل و میوه از سوی دیگر همسایگان و خواندن اشعاری به همین منظور از برنامههای ویژه شب یلدا در شهرهای مختلف این نواحی است.
خوراکی هایی مثل گندم، شاهدانه، کنجد و گردو به دیگر میوه ها و تنقلات اضافه می شود. همچنین گندم شیره که از قبل گندم را در شیره انگور یا خرما خیس می کنند با چاشنی های مربوطه روی ساج برشته می کنند و آماده خوردن می شود.
در لرستان و لکستان شب چله (یلدا=شو اول قاره)، نوجوانان و جوانان با رفتن به پشت بام همسایه خود و دراز کردن شالی، اشعار زیر را بلند بلند میخوانند و همسایه در شال آنها آجیل، شیرینی و میوه و گندم شاهدانه میگذارد.
شعر:
امشب اول قاره، خیر د هونت بواره؛ امشب اول یلدا یا اول زمستان است خیر از خانه ات ببارد.
نون و پنیر و شیره ،کیخا هونت نمیرد؛ نان و پنیر و شیره کدخدا (صاحب خانه) خانه ات نمیرد.
چی به علی کوشک بیاره؛ چیزی بده علی کوچک یا بچه ات بیاورد!
صاحب خانه نیز کمی آجیل گندم برشته با میوه و شیرینی در شال بچهها میگذارد و بچهها ضمن بالا کشیدن شال و محتویاتش به عنوان تشکر از صاحب خانه، شعر را تکرار می کنند.
با آرزوی شادی و سلامتی برای تمام مردم ایران زمین.
برچسبها: انشاء