فیلم هایی که با وجود ممنوعه بودن بیش از هر فیلم دیگری به فروش رفت و مخاطب داشت. به گزارش بخش فرهنگی نازوب، فیلمهای جنجالی و بحث برانگیز همیشه فیلمهایی هستند که:
مسائل جنسی، خشونت، مذهب، سیاست، همجنس بازی، نژادپرستی، مواد مخدر را به تصویر میکشند یا زبانی تند و وقیحانه دارند. این فیلمها معمولا تابوها را شکسته و مثل فیلمهای معمولی عمل نمیکنند.
بازیگران: تام هنکس، ادری تاتو، یان مک کلن
فیلمی مذهبی بر اساس داستان افسانه ای پرفروش دن براون در مورد اعضای یک اجتماع پگانی و یک اجتماع کاتولیک زیرزمینی که سعی میکنند جلوی متخصص رمزشناس پلیس فرانسه و یک پرفسور رمزشناس را گرفته و اجازه ندهند آنها راز بزرگی که هزاران سال از جهان پنهان بوده را فاش کنند.
کلیسای کاتولیک روم این فیلم را به شدت کوبید و چندین اسقف خواستار تحریم این فیلم شدند. اعتراضهای گسترده ای هم خارج از دنیای سینما وجود داشت.
حتی زالها هم به خاطر تصویری که از آنها در فیلم نشان داده شده بود، دلخور شدند. این فیلم سال2006 دومین فیلم پرفروش در سراسر جهان شد.
بازیگران: جی جی جانسون، گری کاماک، پلی آدامز
این داستان کارکنان و مسافران پرواز United Flight 93، که چهارمین هواپیمای سرقت شده بود که در 11/9 از Newark, NJ به سمت سان فرانسیسکو پرواز میکرد.
حضور کارکنان هواپیمای FAA و افسران نظامی که در این حادثه واقعی گرفتار شدند، باعث شد تا این حادثه سوژه فیلمی شده که بازیگران نیز با هنرنمایی خود بسیار طبیعی بازی کردند.
باوجود اینکه فیلم با حساسیت فوق العاده ساخته شده و با احترام و ارزش گذاری کامل به قهرمانان بدون هیچ نظریه، برداشتهای شخصی یا اضافات دیگر، هنوز این فیلم مورد نقدهای بسیار واقع میشود.
کسانی بودند که فکر میکردند که فیلم نباید به این زودی (5 سال بعد از وقوع حادثه) ساخته میشد.
بازیگران: جیمز کاویزل، مایا مورگنسترن، Christo Jivkov
ترس، امید، شهوت، اشک، و شگفتیهایی که این فیلم به تصویر کشید بسیار عظیم بود. تجربه برای تغییر روش زندگی که بر اساس این فیلم به وجود آمد نیز زیاد بود.
این فیلم درباره زندگی مسیح و نمایش شهوانی رنج بردنهایش درطول 12 ساعت آخر زندگی بر روی کره زمین است. این فیلم به خاطر صحنههای خونین و زجرآور تصلیب عیسی مورد جنجالهای فراوانی واقع شد.
پیشوایان مذهبی نیز به خاطر تفسیر و تاویل کاتولیکی انجیل دلخور شده و یهودیان فیلم را ضدیهودی نامیده و اعتقاد داشتند یهودیان در مرگ عیسی مسیح مقصر شناخته شده اند.
گیبسون اعتراف کرد که قصد داشته مردم را به شدت متعجب کرده و بهشان فیلمی را نشان دهد که ارزش قربانی و جانبازیهای عظیم را درک کنند. و بالاخره گفت که این فیلم تمام قواعد را میشکند و بزرگترین فیلم مستقل تمام دوران خواهد بود.
بازیگران: بن افلک، استیو واندر
این فیلم جنجالی بوش رئیس جمهور آمریکا را به سخره گرفته و دست میاندازد. نقادان فیلم اعتقاد داشتند این فیلم باعث تضعیف روحیه مردم کشور شده و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد.
چرا که ایام انتخابات نزدیک بود. تعداد زیادی از گروههای محافظه کار از سالنهای سینما خواستند که فیلم را اکران نکنند.
کمپانی دیسنی احساس کرد این فیلم مشتریانش را منحرف میکند و بنابراین تصمیم گرفت فیلم را پخش نکند. این فیلم امتیاز برنده شدن در بالاترین جایزه به نام Palme D’or در جشنواره کن بود. همچنین رکورد فروش را در تعطیلات آخر بعد از اکران را شکست.
بازیگران: بن افلک، مت دیمون، لیندا فیورنتینو
کارگردان و نویسنده این فیلم کمدی فانتزی به خاطر موضوع اصلی فیلم که گفته میشد توهینی به کلیسای کاتولیک محسوب میشود، در مرکز جنجالها واقع شد.
این فیلم درباره دو فرشته خارج شده از بهشت به نامهای لاکی و باتل بای و روششان برای بازگشتن به بهشت به واسطه راه گریزشان از اعتقادات تعصب آمیز کلیسای کاتولیک است.
این فیلم در حالی مورد جنجال واقع شد که نشان میداد خداوند عاری از خطا نیست و نیز پیام هایی ضد مسیحی نیز برای بیندگان داشت که این از سوی پیشوایان مذهبی مورد قبول واقع نشد.
خیلیها نتواستند دگرگونیها و تغییر شکلهایی که دراین فیلم در مورد خداوند شکل گرفته بود را هضم کنند، دگرگونیهایی از خدای مردانه تا خدای زنانه و بازیگوش. سازندههای فیلم گفتند که بیش از 300.000 میلهایی حاوی ابراز نفرت و تهدید به مرگ دریافت کردند.
بازیگران: پاتریشیا آرگوته و گابریل بارنه
محور اصلی فیلم در مورد آرایشگر منکر خداوند است که میخواهد stigmata واقعی را نشان دهد. کشیش واتیکان قدرتمندی برای کشتن این آرایشگرتلاش میکند.
این فیلم وقتی نمایش داده شد خیلی سر و صدا کرد، زیرا که مرد روحانی ارشد واتیکان را فرد بی رحمی نشان میداد که سعی در کشتن آرایشگر بی دین دارد. این فیلم در هفته اول فروش 183 میلیون دلار در گیشه سود برد.
بازیگران: لئو فیتزپاتریک، سارا آندرسن، جاستین پیرس
این درام در سال 1995 یک روز از زندگی چند نوجوان اهل نیویورک را به نمایش گذاشت. در فیلم یک نوجوان بی بند و بار ناقل ویروس ایدز شروع به برقراری رابطه جنسی با تعداد زیادی دختران باکره و نیز یک دختر هم محلی میکند که ویروس ایدز به این دختر منتقل میشود.
برخی از مردم اظهار داشتند که این فیلم پنجره ای است به روی بدترین ترسهایشان درمورد آنچه بچههایشان در بیرون از خانه و وقتی آنها حضور ندارند انجام میدهند.
باوجود این آنچه در این فیلم بیشتر محل دعوا و منازعه بود مربوط میشد به نمایش رفتارهای بی بندو بارانه به سمت مسائل جنسی و نمایش و نیز کفرگویی، استفاده جوانان از الکل، تنباکو، ماری جوانا، مشروبات الکلی و خلسه ناشی از مواد مخدر. وبالاخره رابطه والدین و طرز تربیت انها را نیز فوق العاده بد به تصویر میکشید..
بازیگران: آنتونی کوئین، آیرنه پاپاس، مایکل آنسارا
خیلیها این فیلم را که جامعه بی اخلاق و فاسد که قاتلین سریالی را تبدیل به شمایل و واسطه فرهنگی کرده بود، بهترین فیلم دهه 90 نامیدند.
بازیگران فیلم انقدر منفی بودند که نه تنها به خاطر عشق و شهوت آدم میکشتند، بلکه برای سرگرمی نیز دست به قتل میزدند.
آنها در طول سه هفته به کشت وکشتار ادامه داده و یکبار بعد از دستگیریشان هم تبدیل به آدمهای معروف و محبوب مردم شدند. برای همین میگوییم که فیلم به دید رسانه ای و احساساتی ما حتی به جنایتکاران جامعه مان نیز نگاه عمیقی دارد.
صحنههای این فیلم بیش از اندازه واضح، به شدت تند و تیز و مشوش کننده بود. در انگلستان فیلم با تاخیر به نمایش درآمد، چراکه فیلم الهام گرفته از تیراندازیهای مشابه در آمریکا بود، مثل نمونه کشتار دبیرستان Columbine.
بازیگران: کوین کاستنر، کوین بیکون، تامیلی جونز، لاری متکالف، گری الدمن
در این فیلم الیور استون پروندههای مربوط به قتل جان اف کندی را بازمیگشاید. او ين واقعيت را افشا مي كند كه امكان ترور كندي به دست افراد تندرو سياست آمريكا تا چه حد زياد بوده است.
فیلم قصد داشت نشان دهد که ترور کندی تنها یک عمل حزب مارکسیست نبود، بلکه نتیجه دسیسه چینیهای جناح راست هم میشد. فیلم مضامین زیادی در مورد خلاف کاریهای دولت و اظهارات و شهادتهای تعداد زیادی از اشخاص را در برداشت. فیلم از همان زمان ساخت مورد دعوا و منازعه بود.
رسانههای گروهی استون را مقصر میدانستند و روزنامههای آمریکا هم مقالههایی زیادی در انتقاد از کارگردان مینوشتند.
بازیگران: رابرت کِرمن، فرانسسا کیاردی، پری پیرکانن
داستان یک فیلم ساز را روایت میکند که در حین جمع کردن مدارک در مورد آخرین قبیلههای زنده آدم خواران، ناپدید میشود.
وقتی که فیلم برای اولین بار نمایش داده شد طوفان عظیمی به راه انداخت؛ چراکه فیلم فوق العاده واضح، خشن، وحشی و آنقدر واقعی بود که مردم فکر میکردند این حادثه واقعا اتفاق افتاده و بنابراین فیلم در کشورهای زیادی قدغن شد.
برخی از صحنههای خشن شامل، اخته کردن، خوردن دل و روده، سقط جنین اجباری، چندین مورد ذبح حیوانات، تجاور جنسیهای گروهی، به میخ کشیدن یک زن روی یک دیرک و ضربه زدن با پتک به همدیگر… بود.
کارگردان فیلم به جرم آدم کشی به زندان افتاد و بعدها مجبور شد ثابت کند که درواقع هیچ کس را نکشته است! باوجود این در بخشی از فیلم حیوانات واقعی کشته شده بودند. این فیلم تا 5 سال اجازه نمایش نداشت و پس از آن هم تا 20 سال در انگلیس و کشورهای زیادی ممنوع بود.
بازیگران، آنتونی کوئین، ایرنه پاپاس، مایکل فانسارا
نام اصلی این فیلم «محمد رسول الله» بود. فیلم مکه قرن هفتم را نشان میداد و تاریخچه شروع اسلام و شرح زندگی حضرت محمد (ص) بود.
مشکلات از وقتی شروع شد که شایعه ای مبنی بر اینکه Peter O’Toole و Charlton Heston نقشهای اصلی را بازی خواهند کرد. دعوا و آشوبهای خونین را در طول دو روز به همراه داشت.
حتی پادشاه عربستان سعودی که قرار بود 60 میلیون دلار برای ساخت فیلم کمک کند از تصمیمش انصراف داد و حتی اجازه ساختن این فیلم را در شهر مکه و مدینه نداد.
بنابراین عقاد مجبور شد برای ادامه فیلم به موروکو برود و از جانب Colonel Muammar al-Qaddafi رهبر لیبی نیز کمکهای مالی دریافت کرد.
به دلیل اینکه برخی از گروههای مسلمان عنوان فیلم را توهینی به اسلام میدانستند اسم فیلم تبدیل به «پیغام» شد، عنوان قبلی در اکثر کشورهای عربی ممنوع شده بود.
الن بورستین، ماکس وان سیدو، لی جی. کاب
ساخت این فیلم متفاوت جنجالهای فراوانی در پی داشت. فیلم اقتباسی از کتاب ولیام پیتر بلاتی، داستان واقعی پسری 13 ساله اهل مریلند، بود.
این فیلک یکی از ترسناک ترین، هیجان انگیزترین و دلهره آورترین فیلمهایی است که تابحال ساخته شده و یکی از متفاوت ترین فیلمهای زمان خودش نیز بود. زمان اولین نمایش این فیلم 9 نفر از عوامل فیلم جانشان را از دست دادند.
فیلم حول موضوع جن گیری یک دختر کوچک و تلاشهای مادرش برای بازگرداندن دخترش به زندگی با کمک دو کشیش میچرخید.
نمایش تصویرهایی مثل استفراغهای سبز رنگ، خودزنی، بی حرمتی به صلیب مسیح از مواردی بود که مورد انتقاد و اعتراض قرار گرفت.
نمایش این فیلم تا 15 سال در انگستان ممنوع اعلام شد. و بالاخره جایزه اسکار بهترین صداگذاری و بهترین نمایشنامه از آن جن گیر شد.
بازیگران: هری ریمز، لیندا لاولیس، دالی شارپ، کارول کونورس
فیلم ترسیم ساده ای است از زنی درگیر با مشکل ناتوانی جنسی؛ زنی که میخواست درحین رابطه جنسی صدای زنگها را بشنود و توصیههای دکترش را به کار ببندد.
فیلم پر از صحنههای مستهجن و بدون سانسور بود و همین موضوع نکته منفی ای بود که از ابتدا موج اعتراضها را در پی داشت.
بعد از نمایش فیلم، عوامل فیلم و کسانی که در آن شرکت داشتند تبدیل به مرکز اصلی یک جنگ فرهنگی شدند. نمایش فیلم به خاطر داشتن صحنههای نامناسب در بسیاری از اماکن ممنوع شد.
یکی از بازیگران به نام «هری ریمز» نیز به اتهام بازی کردن در صحنههای وقیح فیلم تحت پیگرد قانونی قرار گرفت. فیلم در انگلیس جزو فیلمهای ممنوعه بود.
و بالاخره در سال 2000 اجازه داده شد دی وی دیهای فیلم آن هم فقط در مغازههای «فروش محصولات جنسی» به فروش برسد. البته این فیلم تاثیر زیادی روی فرهنگ آمریکا داشت.
بازیگران: مالکولم مک داویل، پاتریک مگی، مایکل بیتس
این فیلم علمی تخیلی، فیلمی طعنه آمیز و نمایش دهنده بزهکاری نوجوانان و اقتباسی از رمان آنتونی برگس است. فیلم داستان زندگی نوجوانی به نام الکس را روایت میکند که از شدت خشونتهای بی حد و تجاوز به عنف تفنگ به دست میگیرد.
او برای یک آزمایش رفتارگرای داوطلب میشود و از توانایی اش برای رویارویی با شیطان بهره گرفته و به سمت بی پناهان جهان بازگشته و تبدیل میشود به یک قربانی برای قربانیان پیشین خودش.
جنجالهای زیادی این درخصوص این فیلم و بیشتر از جانب گروههای مذهبی مطرح شد و دلیلش نیز نمایش پرزرق و برق خشونت و مفاهیم جنسی بود.
فمنیستها از برخی صحنهها دلخور شدند- مثل صحنه تجاوز جنسی طولانی مدت در فیلم و نشان دادن زنان در صحنههای مستهجن و استفاده ابزاری از آنان.
در بریتانیا به دلیل انتقادها از سوی دادگاهها و رسانهها یک سال بعد از نمایش فیلم از دسترس عموم جمع شد و تنها سال 2000 بعد از مرگ کارگردان دوباره به بازار آمد.
بازیگران: الیور رید و وانزا ردگریو
داستان فیلم در شهر لندن و سال 1634 اتفاق میافتد و اقتباس ضعیفی از «شیاطین لندن» آلدوس هوکسلی است. موضوع فیلم داستان کشیشی فرانسوی به نام در قرن 17 را روایت میکند و در مورد رابطههای جنسی اش، مذهب و نظریات سیاسی اش که باعث میشود دشمنان زیادی داشته باشد.
با تکیه بر این دعویها بر ضد وی، راهبهها مراسم میگساری را در کلیسا اجرا میکرده و همین منجر به محکومیت کشیش شد و بالاخره او را زنده زنده به میخ کشانده و سوزاندند.
این فیلم هم به خاطر کفرگویی و توهین به مقدسات جنجالی و مورد اعتراض واقع شد. و البته فیلم مسائل مربوط به ممیزی در تمام کشورها را مورد بررسی قرار داده بود. فیلم بعد از نمایش موجبات عصبانیت و برانگیخته شدن مسیحیان و برخی از بینندهها را فراهم آورد.
بازیگران: وانر بیوتی، فای دوناوی، مایکل جی. پولارد
این فیلم اقتباس ضعیفی از رفتارهای حقیقی کلاید بارو و بانی پارکر در دهه 30 است. بانی و کلاید در جستجوی ماجراجویی بودند و با جنایتهای افسانههای خود معروف شدند.
جوانان جنبش ضدفرهنگی در دهه 60 با این نوع تمرد و سرکشی و شخصیتهای سمپاتیک شناخته میشدند. با این حال به دلیل نشان دادن خشونت و بزهکاری دو بازیگر اصلی، این فیلم هم تاحدودی جنجال در پی داشت.
چراکه ترکیبی از میل جنسی و خشونت، مخلوطی از طنز و آدم کشی به عنوان بیحرمتیهایی تحسین شده در فیلم نشان داده شد.
حتی بعضی از افراد گفتند آرتور پن فیلم را به عنوان ابراز نارضایتی خودش از مردم و کشورش ساخته است. منتقدان روزنامهها واکنشهای منفیای به فیلم داشتند، اما فیلم توانست تحسین منتقدان را به دست آورده و برای 10 جایزه اسکار نامزد شود.
بازیگران: کارل مالدن، کارول بیکر، الی والاچ
فیلم Baby Doll در مورد دختر 19ساله زیبا و متاهلی است که در رختخواب بچه گانه میخوابد و انگشت شستش را میمکد، این زمانی اتفاق میافتد که شوهرش انتظار میکشد تا او به سن بیست سالگی رسیده تا بتواند به وصالش برسد.
درضمن صاحبان فیلم برای جذب بیشتر مخاطب به هر حیله ای توسل جسته و تا حد امکان از صحنههای تحریک کننده در فیلم استفاده کردند.
فیلم بعد از نمایش فورا و به شدت مورد اعتراض واقع شد و به اشاعه فساد محکوم شد. نقدهای بسیار منفی در مورد فیلم گفته شد؛ تا جایی که 70 درصد از سینماها فیلم را از روی پرده برداشتند. حتی بعضی منتقدان فیلم را در رده فیلمهای پورنوگرافی قرار دادند.
بازیگران: آدولف هیتلر، هرمان گورینگ، ماکس آمان، مارتین بورمان، والتر باخ
این فیلم مخوف ترین فیلم جنجالی تمام دورانها نامیده شده و تا چندیدن سال ممنوع بود. فیلم درمورد کنگره حزب نازی در سال 1934 در نورنبرگ است و رهبر نازیها یعنی آدولف هیتلر دستور ساختش را داد.
او سال 1934 از لنی ریفنشتال خواست به افتخار جشن شمشمین سالگرد کنگره حزب نازی در نورنبرگ فیلم را بسازد.
این فیلم هنوز هم قدرتمند ترین فیلم تبلیغاتی است که تاکنون ساخته شده است. بعد از جنگ متفقین مدت چهار سال کارگردان فیلم را به زندان انداختند.
بازیگران: لیلیان گیش، ماای مارش، هنری بی.والتال
این فیلم نمایش تلویزیونی و یا سینمایی نداشت. فیلم داستان زندگی دو خانواده سفید پوست را روایت میکند که به خاطر جنگ جهانی دوم از هم جدا شده و دوباره به یکدیگر میپیوندند.
این فیلم از نظر نماهای بیرونی، عکاسی در شب، و تصویربرداریهای پانورامیک قابل تحسین است، اما به خاطر تبعیض نژادی عجیب و غریبش به شدت مورد انتقاد و اعتراض واقع شد و نیز نمایش زشت و تبهکارانه سیاه پوستان به عنوان انسانهای حیوان سفت و جاهل و موافق بودن با سیستم برده داری.
این فیلم آشوبها و فتنههای زیادی به همراه داشت و سالهای زیادی ممنوع بود. مخالفان دوباره سال 1993 وقتی فیلم به عنوان 100 فیلم برتر آمریکایی در نظر سنجی انتخاب شد، سر به طغیان نهادند.
لارس فون تریه یک بار گفته بود «فیلم باید مثل یک سنگ درون کفش باشد». اشارهای به اینکه فون تریه فیلم خوب را فیلمی میداند که کم و بیش مخاطبش را آزار میدهد.
در عمل هم آثار فون تریه برای بسیاری از مخاطبان آزاردهندهاند. سینمای او تابوها و بسیاری حوزههای کمتر مورد بحث و گفتوگو را میکاود و در این بررسیها و نزدیکشدنها، خط قرمز بخصوصی نمیشناسد.
برای مثال آخرین فیلم او که اخیرا به شکل بسیار محدود در ایالات متحده آمریکا هم اکران شد، فیلم سینمایی «خانهای که جک ساخت» (The House That Jack Built) بود. اثری که به دلیل خشونت بسیار زیاد به کار رفته در آن مورد انتقادات زیادی قرار گرفت.
سوای خشونت یا تندی بیش از حد آثار، لارس فون تریه تلاش زیادی هم برای تجربه انواع و اقسام نوآوریها در سینمای خود داشته است.
پازولینی شاعر و کارگردان ایتالیایی است که فعالیت خود را از دهه ۱۹۶۰ میلادی به عنوان کارگردان آغاز کرد. او که نزدیک به ۱۵ سال فیلم میساخت، آثار بیپرده، تند و جنجالبرانگیزی را در کارنامه دارد.
پازولینی را بیشتر در پیوند با نقد فاشیسم میشناسند و یکی از معروفترین آثاری که او در همین حوزه ساخته آخرین فیلمش «سالو یا ۱۲۰ روز در سودوم» (Salò, or the 120 Days of Sodom) است.
این فیلم سینمایی به علت خشونت سادیستی عریان و تصاویر بحث برانگیز از زمان انتشار تا همین امروز محل جدالهای فراوانی بوده و هنوز هم پخش آن در برخی از کشورها ممنوع است.
برخی معتقدند پازولینی فراتر از یک فیلمساز یا یک هنرمند، نوعی مبارز بود که تلاش میکرد دستکم از طریق سبک و راه زندگی خودش با ارزشهای مخالفانش مبارزه کند. پازولینی تلاش میکرد در آثارش نقدهای تند و بیپردهای به اجتماع وارد کند و پیشفرضهای جمعی را مورد نقد و داوری قرار دهد.
نمیشود لیستی از کارگردانهای جنجال برانگیز تاریخ سینما تهیه کرد و گاسپار نوئه را درون آن قرار نداد. کارگردانی که در سالهای اخیر بدون شک یکی از پر سر و صداترین کارگردانهای سینمای فرانسه به حساب میآمده.
اصل شهرت نوئه مدیون فیلم سینمایی برگشتناپذیر است. فیلمی که مخاطبانش را به دو دسته تقسیم کرد. کسانی که آن را یک اثر بدیع و نو در نظر میگرفتند و کسانی که آن را به دلیل صحنههای زننده و خشن مورد انتقادهای تندی قرار دادند.
حتی گفته میشود در میانه پخش فیلم پیش آمده که تعدادی از تماشاگران سالن را به دلیل حالت تهوع ترک کنند. حالتی که به دلیل ویژگیهای خاص فیلم که توسط گاسپار نوئه به شکلی عمدی درون فیلم گنجانده شده بوده ایجاد شده است.
آثار نوئه علاوه بر خشونت و صحنههای بعضا دلبهمزن، همواره نوعی ابهام اخلاقی خاص را بازتاب میدهد.
میکه یکی از معروفترین و جنجالبرانگیزترین فیلمسازهای ژاپنی سالهای اخیر بوده است. او بیش از ۱۰۰ فیلم، پروژه تلویزیونی و ویدیو را کارگردانی کرده و مجموعه آثارش تنوعی مثالزدنی دارند.
با این وجود فیلمهای ترسناک میکه او را به عنوان یک فیلمساز شاخص در میان فیلمسازان افراطی و جنجالی ژاپن تثبیت کرد.
نمایش خشونتهای عجیب و غریب، بویژه آنچه در فیلم سال ۱۹۹۹ او یعنی «آزمون بازیگری» (Audition) گنجانده شده بود و در میان آزاردهندهترین صحنههای تاریخ سینما قرار دارند باعث شهرت او شد. در واقع از همین نقطه به بعد میکه مورد توجه گستردهتر جهانی قرار گرفت.
میکه حدود دو سال بعد با «ایچی قاتل» (Ichi the Killer) جایگاه خود را در این حوزه مستحکمتر کرد و تا کنون به عنوان یکی از کارگردانهای مهم ژانر وحشت سینمای ژاپن مشغول به فعالیت است.
داستانهای فوقالعاده خشن میکه، در مسیری سخت و چالشبرانگیز حرکت میکنند و واجد نوعی بیان بصری ویژه هستند.
اگر از ظاهر تند و خشن آثار میکه بگذرید و به لایههای درونی آن نفوذ کنید، ممکن است از شخصیتهای عمیق فیلمهایش و طرح داستانی پخته و حسابشده آثار مطرح این کارگردان، بسیار لذت ببرید.
در جهان کافکایی کراننبرگ تفکرات مرموز و ترسهای بیاننشدنی، گوشت و خون دارند و این کارگردان کانادایی موفق شده در سینمای خاص خود که بیشتر نوعی سینمای وحشت جسمی (از زیرمجموعههای ژانر وحشت) در نظر گرفته میشود، زشتی عجیبشان را ملموس و مصور کند.
گرچه منتقدان از این آثار تحت عنوان فیلمهای زیرژانر وحشت جسمی نام میبرند اما بیشتر از جسم، این آثار ترس و وحشتی ذهنی را بازتاب میدهند.
در جهان کراننبرگ الگوهای انسانی دفرمه میشوند و درک این جهان دفرمه درون هزارتوهای ذهنی عجیب او ابدا ساده نیست.
غرایز انسان، انکارها، آرزوهای ترسناک و نیازهای مبرم، همه اینها به نوعی در آثار او دیده میشود. کراننبرگ به عمیقترین و سختترین لایههای زیست انسانی نفوذ کرده که حتی توصیف آن هم دشوار است.
مخاطب در برابر این سینما دو انتخاب دارد. اینکه کنار بایستد، با آن همدلی نشان ندهد و صرفا نظارهگر جزییاتی باشد که کراننبرگ از جهان و انسان توصیف میکند.