بسیاری از افراد احساس میکنند که درک ماورالطبیعه(Perception of the supernatural) دارند و یک حس ناشناخته به آنان کمک میکند. در واقع این حس همان حس ششم(Sixth sense) است که همواره همه افراد در طول زندگی از آن بهره میبرند اما ممکن است از آن آگاهی کافی نداشته باشند. 😇😇 آیا اثبات علمی برای حس ششم وجود دارد جزئیات کامل
حس ششم بیشتر امری ذاتی است اما میتوان با راهکارهایی به پرورش آن در خود بپردازیم. در ادامه به بررسی بیشتر این حس و تشخیص وجود حشششم در خود خواهیم پرداخت.
حس ششم به شرایطی اشاره دارد که حواس پنجگانه(five senses) فرد آنقدر به رشد و توسعه یافتگی دست مییابد که او میتواند جهان پیرامون خود را به صورت کاملتر درک کند. در حقیقت حس ششم به ما میگوید که تنها بر حواس پنجگانه خود متکی نیستیم و با پرورش این حواس میتوانیم به نیروی بیشتری دست یابیم. این نیرو به ما کمک خواهد کرد تا علاوه بر جهان مادی به درکی از جهان ماورالطبیعه نیز دست پیدا کنیم
ممکن است همه افراد به طور طبیعی در طول زندگی خود یکسری تجارب فراطبیعی داشته باشند مانند این که حس کنند قرار است اتفاق بدی بیافتد. تجربه این موارد از لحاظ علمی نه رد و نه تایید میشود چرا که هنوز روشهای علمی دقیقی برای بررسی آنها وجود ندارد اما علم در مورد تجارب کاملا غیرمنطقی مثل صحبت با فرشتگان یا شیاطین را معمولا نشان دهنده پیش درآمدی از اختلالات روان پریشی حاد نظیر اسکیزوفرنی(Schizophrenia) میداند!
از علائم اصلی این بیماران داشتن توهمهای مختلف نظیر توهمهای بینایی و شنیداری(Visual and auditory hallucinations) است.
این توهمها که به دلیل تغییراتی در میزان برخی از انتقال دهندههای عصبی در مغز نظیر دوپامین اتفاق میافتد منجر به این میشود که بیمار صداهایی بشنود یا تصاویری ببیند که برای دیگران قابل ادراک نیستند.
در صورتی که فرد از علائمی نظیر آنچه گفته شد برخوردار باشد، حتما باید خدمات روانپزشکی و روان درمانی دریافت کند. معمولا با مصرف داروهای ضد روان پریشی دوره حاد این بیماری فروکش میکند اما در دراز مدت فرد همچنان به دریافت خدمات روان درمانی و مشاوره نیازمند خواهد بود.
آنچه در بین عموم به عنوان حس ششم مطرح است در روانشناسی بیشتر تحت عنوان قدرت شهود شناخته میشود. طبق تعریف یونگ، یکی از تأثیرگذارترین نظریه پردازان روانشناسی؛ شهود به معنای داشتن درکی فراتر از هشیاری است. در واقع در شهود فرد به درک و شناختی دست پیدا میکند که خود نیز نمیداند چگونه آن را به دست آورده است. یونگ معتقد بود برخی شخصیتها از قدرت شهودی بالاتری برخوردارند. به همین خاطر در تیپهای شخصیتی مطرح شده در نظریه خود، دو شخصیت شهودی را مطرح کرد که شامل درون گرای شهودی و برون گرای شهودی میباشد.
برون گرایان(Extroverts) شهودی افرادی هستند که گویی توسط ناخودآگاهشان هدایت میشوند و با کمک گرفتن از آن میتوانند به اقدامات خلاقانه دست بزنند. از جمله این افراد میتوان به برخی مخترعان اشاره کرد. در مقابل درون گرایان شهودی افرادی هستند که شناخت حاصل از قوه شهود خود را در جهت کشف دنیای درونی مورد استفاده قرار میدهند و به جای عملگرایی، ذهن گرایی بالاتری دارند. نمونه مشهور این دسته از افراد عرفا هستند.
آیا من حس ششم خوبی دارم؟ این سؤالی است که ممکن است بسیاری از افراد در طول زندگی از خود بپرسند. اگر شما هم به دنبال جواب این پرسش هستید وجود موارد زیر را در خود بررسی نمایید.
1- توانایی بالاتر در حدس زدن
در بسیاری از مواقع ما در شرایطی قرار میگیریم که باید وقوع یک رویداد را از قبل حدس بزنیم و در عین حال شواهد کافی نیز برای این مسئله در اختیار نداریم. افرادی که حس ششم قویتری دارند معمولاً حدسهای درستتری میزنند. در واقع بسیاری از شواهد در محیط هستند که هشیارانه پردازش نمیشوند اما این افراد به دلیل دستیابی بیشتر به پردازشهای زیر آستانهای، از توانایی بالاتری برای حدس زدن صحیح برخوردارند.
2- افزایش توانایی درک خطر
همان طور که گفته شد افراد با حس ششم بالا درک زیر آستانهای بالاتری دارند. درک زیر آستانه به سطحی از پردازش اطلاعات در مغز میگویند که در هشیاری وارد نمیشود و در اصلاح نیمه هشیار است. افراد با حس ششم بالاتر به این پردازشها دسترسی بیشتری دارند و در نتیجه میتوانند ادراک بالاتری از محیط پیرامون خود به دست بیاورند. همین مسئله باعث میشد که اگر خطری در محیط آنها را تهدید کند راحتتر و زودتر از سایرین آن را تشخیص دهند.
3- افزایش خلاقیت(Creativity)
حس ششم یا همان قوه شهود باعث میشود که افراد از ضمیر ناخودآگاه خود الهام بگیرند. در بسیاری از موارد افراد این الهامات را در قالب یک اثر خلاقانه ارائه میکنند و در حقیقت قدرت شهود خود را به نمایش میگذارند. برای مثال نقاشانی که با سبک سورئال آثار خود را ارائه میکنند نمونهای از این افراد هستند.
4- افزایش قدرت معنوی
معنویت امروزه به عنوان یکی از فاکتورهای مؤثر در سلامت روان شناخته میشود. افرادی که حس ششم قویتری دارند اغلب به درک معنوی بالاتری نیز دست پیدا میکنند چراکه آنها راحتتر با کلیت جهان پیرامون ارتباط برقرار میکنند و بیشتر توسط آن هدایت میشوند. همین مسئله کمک میکند تا بتوانند روحیه معنوی خود را ارتقا داده و از آن در جهت آرامش شخصی یا ارتقای وضعیت مذهبی استفاده کنند.
5- داشتن احساسات مبهم هنگام ملاقات افراد
هدایت شدن بیشتر توسط ضمیر ناخودآگاه باعث میشود که افراد دارای حس ششم هنگام ملاقات با افراد جدید احساسات مبهم و رازآلودی را نسبت به او تجربه کنند. برای مثال ممکن است بدون هیچ دلیل خاصی فکر کنید که از فرد مقابل بدتان میآید یا نسبت به او بیاعتماد هستید. این احساسات اغلب ناشی از تجربیات ناهشیار است که ما نسبت به آن آگاهی چندانی نداریم.
بسیاری از افراد معتقدند که حس ششم مسئلهای ذاتی است و هرکسی از آن برخوردار نمیباشد. با این حال به کمک برخی راهکارها میتوان این حس را در خود تقویت کرد و آن را پرورش داد. ما در ادامه به چند راهکار مهم در این زمینه اشاره کردهایم.
1. بها دادن به نداهای درونی
افراد با حس ششم به خوبی به صدایی که از درونشان میشنوند گوش میدهند. در نتیجه در قدم اول لازم است کمی به آنچه از درون خود احساس میکنید اهمیت بدهید و ببینید شما را به چه سمتی هدایت میکند. تطبیق دادن نداهای درون با آنچه در محیط بیرونی حس میکنید به شما کمک میکند که عملکرد بالاتری داشته باشید.
2. توجه به نشانههای ناخودآگاه
محتوای ضمیر ناخودآگاه انسان به سادگی قابل دسترسی نیست. مگر اینکه فرد در طی جلسات روانکاوی قرار بگیرد و دورههای درمانی را سپری نماید چراکه ناخودآگاه معمولاً محتوای ناخوشایندی دارد که درک آنها منجر به اضطراب ما میشوند. اما این محتوا از مجاری مختلفی گاه به صورت تغییر شکل یافته خود را به ما نشان میدهند. فروید، نظریه پرداز رویکرد روان کاوی، رؤیا را مهمترین مجرا برای شناخت ناخودآگاه میدانست. در نتیجه توجه به محتوای خوابها نیز میتوانند به ما کمک کنند که از ناخودآگاه یا همان نیروی ناهشیار خود اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم و از این طریق قوه شهود را در خود پرورش دهیم.
3. افزایش آرامش ذهن
افرادی که از طریق نیروی درونی خود هدایت میشوند اغلب افراد آرامتری هستند که ذهن بازی دارند. درگیری در تنشها و استرسهای زیاد به شما اجازه نمیدهند که از تمام ظرفیتهای ذهنی خود استفاده نمایید. برای بهبود این وضعیت استفاده از تکنیکهای آرامش بخشی نظیر ریلکسیشن، تکنیکهای تنفسی، مراقبه و یوگا میتواند به شما کمک بسیاری کند.
4. افزایش مهارت ذهن آگاهی
ذهن آگاهی به معنی حضور در لحظه و پردازش دقیق جزئیات محیط است. این مهارت به شما کمک میکند تا اطراف خود را بیشتر بشناسید و کمتر در افکار منفی خود غرق شوید. اصولاً افرادی که در حجم زیادی از افکار منفی غرق هستند نیروی تمرکز و حافظهشان تخریب میشوند و در محیط عملکرد پایینتری دارند. برای آنکه بتوانید از حس ششم خود بهتر استفاده کنید لازم است که برای حضور در زمان حال و پردازش جزئیات محیط پیرامون ارزش بیشتری قائل شوید و آن را تمرین نمایید. برای پرورش این مهارت تلاش کنید تا در هر فضایی هستید توجه بیشتری به رنگها، بوها، صداها، مزهها و هر محرکی که حس میکنید داشته باشید و آنها را با دقت بیشتری به خاطر بسپارید.
طبق گزارشات معمولا زنها بیشتر تجارب مبتنی بر حس ششم را گزارش میدهند. یکی از علتهایی که برای این موضوع به عنوان یک فرضیه مطرح میشود این است که زنان از احساسات قویتری برخوردار هستند و قدرت شهود بالاتری نیز دارند، اما مردان بیشتر از تفکر منطقی خود بهره میبرند. این مساله یکی از عللی است که باعث میشود زنان به تجربیات حسی قوی تری دسترسی داشته باشند و در نتیجه حس ششم نیز در آن ها قدرتمندتر باشد.
آقایان توجه کنند که:
خانم ها علائم شنیداری ، دیداری ، کلامی و غیرکلامی را به سرعت می گیرند و هماهنگی یا عدم هماهنگی بین آن ها را به راحتی در افراد تشخیص می دهند. در نتیجه در گفت و گوهای رودرو:
با توجه به این که مغز زن، صداها را به سرعت تفکیک و طبقه بندی می کند و حرکت های بدن و ایما و اشاره ی طرف مقابل را زیر نظر می گیرد:
هماهنگی بین گفتار و علائم دیداری و غیرکلامی نهفته در کلام را به راحتی تشخیص می دهد و می فهمد که شوهر یا طرف مقابل به او راست یا دروغ می گوید!
به طور کلی، زنان پیام های نامحسوس را قوی تر از آقایان می گیرند و به نکات ناگفته، بهتر پی می برند. به عنوان مثال، وقتی مردی از همسر، و فرزندی از مادر چیزی را مخفی کند، همسر یا مادر به راحتی می فهمد که اتفاقی افتاده است. به عبارتی حس ششم در زنان قوی تر از مردان است.