نامه به خدا؛ شناخت و ارتباط با خدا در باور ادیان مختلف تنها نماز نیست! با آدابی خاص. بسیاری از افراد دنیا بر این اعتقادن که ارتباط با خدا در هر زمان و مکان انسان را به کمال می رساند.
در این بخش به خواندنی و جالب ترین نامه های دانش آموزان آمریکایی برای خدا را در این بخش می خوانید به همراه زیباترین نامه به خدا که خواندن این نامه ها واقعا خالی از لطف نیست. از همراهی شما عزیزان خرسندیم.
یک خانم معلم آمریکایی از شاگردانش خواست اگه دوست دارن یه نامه برای خدا بنویسن در ادامه این نامه های خاص و خواندنی را دنبال کنید.
daer god, i am amearican what are you?
💖💖💖 خدای مهربون من امریکایی هستم تو کجایی هستی؟
💖💖💖 خدای مهربون اگه یکشنبه حواست به کلیسا هست و نگاه می کنی من کفش جدیدم و بهت نشون بدم
Dear God, Rev. Coe, do you really know him or do you know him well
💖💖💖 خدای مهربون کشیش coe, واقعا دوستته یا همین طوری سر مسال کاری اینا میشناسیش؟!!
💖💖💖خدای مهربون، مرسی واسه داداش کوچولویی که بهم دادی ولی چیزی که من واسش دعا کرده بودم که بهم بدی توله سگ بود …!
dear god,
how came you didn t invent any new animals lately? we atill have jast all the old ones
💖💖💖 خدای مهربون چرا جدیدا هیچ حیوون جدیدی اختراع نکردی؟ ما هنوز همون مدل قدیمی ها رو داریم …!
💖💖💖 dear god, did you meen for giraffe to look like that or was it an accident?
خدای مهربون خودت از قصد میخوای زرافه اون شکلی باشه یا یهویی پیش اومد!
dear god, who draws the lines around the countrise?
💖💖💖 خدای مهربون خط های دور کشورها را و کی کشیده؟
شـــــکــــرت خـــــــــــــدا جـــــونـــــــم
امروز صبح که از خواب بیدار شدی،
نگاهت می کردم،
امیدوار بودم که با من حرف بزنی،
حتی برای چند کلمه،
نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد،
از من تشکر کنی؛
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی،
مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی،
وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی،
فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که بایستی و به من بگویی:”سلام”،
اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری
نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی.
بعد دیدمت که از جا پریدی،
اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از
آخرین شایعات با خبر شوی.
تمام روز با صبوری منتظرت بودم،
با آن همه کارهای مختلف گمان می کنم که اصلاً وقت نداشتی
با من حرف بزنی.
متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛
شاید چون خجالت می کشیدی،
سرت را به سوی من خم نکردی!!!
تو به خانه رفتی و به نظر می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.
بعد از انجام دادن چند کار،
تلویزیون را روشن کردی،
نمیدانم تلویزیون را دوست داری یا نه؟
در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را
جلوی آن می گذرانی.
در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی و فقط ازبرنامه هایش
لذت می بری.
باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه می کردی،
شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی!!!
موقع خواب،
فکر می کنم خیلی خسته بودی،
بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی،
نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛
اما اشکالی ندارد،
آخر مگر صبح به من سلام کردی؟!
هنگامی که به خواب رفتی،
صورتت را که خستهء تکرارِ یکنواختی های روزمره بود
را عاشقانه لمس کردم.
چقدر مشتاقم که به تو بگویم:
چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی…
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم،
بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.
حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم،
منتظر یک سر تکان دادن،
یک دعا،
یک فکر،
یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.
خیلی سخت است که مکالمه ای یکطرفه داشته باشی.
خوب،
من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود،
به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟
اگر نه،
عیبی ندارد،
من می فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم.
من هرگز دست نخواهم کشید…
روز خوبی داشته باشی.
برچسبها: انشاء