سلامت روح و روان، زندگی را شیرین و هدفمند می کند. در کنار تمام دغدغه های روزانه این سلامت فکر است که ما را از قربانی شدن و نابود شدن نجات می دهد.
همانطور که می دانید رفتار همه چیز است. که از نگرش ذهنی شروع می شود. نگرش شما ذهن بینهایت هوشیار در ضمیر ناخودآگاه مان است.
این ضمیر مخفی و ناخودآگاه را دست کم نگیرید. و تا می توانید در مورد این خصلت نهانی کسب اطلاع کنید.
قربانی ذهنیت قربانی می شوید وقتی که مهم نیست هدف نهایی چیست، یا به شما کمک میکند تا به آنجا برسید یا مانع پیشرفت شما میشود و یکی از مخربترین نگرشهایی که هر کسی میتواند اتخاذ کند، ذهنیت قربانی است.
فردی که با افکارش خودش و زندگی اش را قربانی تفکراتش می کند. ذهنیت قربانی یک ذهنیت منفی است. برای هر گونه ناراحتی در درونشان افراد و شرایط را مقصر میدانند. این افراد سناریوی ضربالمثلی هستند که «انگشت را به سمت بیرون نشان میدهد».
کسانی که درگیر ذهنیت قربانی هستند، زندگی را از دریچه باریکی از ادراکات بدبینانه می بینند، و معتقدند هر آنچه در زندگی رخ می دهد نتیجه آن علل و عوامل بیرونی است.
بازتاب درونی هرگز مورد توجه قرار نمی گیرد. قربانی بودن به معنای تبرئه گناه از خود است. هیچ چیز تقصیر آنها نیست – هرگز! کسانی که در ذهنیت قربانی هستند، اغلب از توجه، همدردی و اعتباری که از ایفای این نقش “من بیچاره” به دست می آورند، لذت می برند.
وقتی در دام قربانی گرفتار میشویم، تمرکز بر این است که چقدر آسیبپذیر هستیم، نه اینکه چقدر قدرتمند هستیم.
در حالی که هیچ کس با ذهنیت قربانی متولد نمی شود، هیچ کس نیز از ایفای نقش قربانی مستثنی نیست. پدربزرگها و مادربزرگهای شیرین، مادران و پدران مهربان، با نیت خوب، نوجوانان و حتی کسانی که «از نظر روحی بیدار شدهاند» را میتوان یافت که در این قلمرو شکستخورده زندگی کنند.
در واقع، هر فرد زنده بیش از یک بار در زندگی خود نقش قربانی را بازی کرده است.
حقیقت این است که ما نمیتوانیم دیگران یا هر شرایطی را که در زندگیمان نمایان میشود کنترل کنیم، اما میتوانیم واکنش خود را به آنها کنترل کنیم. ما نباید قربانی شویم این یک انتخاب است. هر اتفاقی بیفتد یا پیش آید، باید به عنوان یک چالش نگاه کنیم و نه بهانه.
به دنبال یک شریک قدرتمند برای کمک به پاک کردن نوارهای منفی قربانی هستید که بارها و بارها در ذهن شما پخش می شود؟
– به یک باشگاه ورزشی بروید. چرا که، به جریان انداختن خون و وارد شدن به هورمون های “شادی، احساس خوب” از طریق ورزش چالش برانگیز، یکی از بهترین ها برای غلبه بر منفی بودن، شکست دادن ذهنیت قربانی و قرار دادن خود در مسیر سریع احساس سلامت جسمی، ذهنی و عاطفی. است.
“شما خود، به اندازه هر کس در کل جهان، سزاوار عشق و محبت خود هستید.” پس نگذارید با بی توجهی و بی برنامه بودن و عدم نظم فکری و رفتاری قربانی ذهنیت و نگرش خانمانسوز شوید.
قربانیان میخواهند از نظر ذهنی برای بدترین اتفاقات آماده شوند!! این رفتار خرابکننده زمانی قویتر میشود که به نظر میرسد همه چیز در مسیر خود پیش میرود زیرا مطمئن هستند “فاجعه در گوشه بعدی در انتظار است.”
به طور ساده تر خودشان را همیشه در مدار اتفاق های بد می بینند و کاملا منتظر این حوادث و ناگواری ها هستند.
متاسفانه این گونه افراد و قربانی های ذهنیت در جامعه در خانوده ها و جامعه رو به افزایش است.
و اصلی ترین سیاه بختی یک خانواده و سپس جامعه همین قربانی شدن ذهنیت قربانی است!
بنابراین، چگونه میتوان از این برنامهریزی بدبینانه «من بیچاره» که بیشتر آن در کودکی ایجاد و پذیرفته شد، رهایی یافت؟
همه چیز در خانه با برداشت های شما/نگاه شما به خودتان شروع می شود. آیا خود را به عنوان یک بازمانده یا قربانی تصور می کنید؟
بازماندگان زندگی را در آغوش می گیرند و با آن جریان می یابند. آنها در زمان حال زندگی می کنند و کنترل زندگی خود را به دست می گیرند. آنها کاملاً آگاه هستند که آنها به تنهایی مسئول آنچه رخ می دهد هستند. آنها می دانند که مسئولیت زندگی خود را بر عهده می گیرند و این قدرت را دارند که زندگی خود را تغییر دهند. از سوی دیگر، قربانیان در دلسوزی به خود غوطه ور می شوند و با آنها بحث می کنند و زندگی را پس می زنند. آنها در گذشته زندگی می کنند و معتقدند که برای تغییر شرایط درمانده هستند کلید آنها برای اجتناب از مسئولیت.
آنها به صورت تدافعی زندگی میکنند و در زمان منجمد میمانند، بدون اینکه پیشرفتی داشته باشند، زیرا تصوراتشان به آنها میگوید که ناتوان هستند.
هزینه ذهنیت قربانی بالاست. این تأثیر منفی بر هر بخش از زندگی حرفه ای و شخصی اثر 100 درصد می گذارد. کسانی که خود را شکست خورده می بینند، قربانیان زندگی و دنیا هستند.
اگر واقعاً می خواهیم از ذهنیت قربانی خارج شویم، ابتدا باید صاحب آن باشیم. ما نمی توانیم چیزی را که مالک آن نیستیم تغییر دهیم. ما باید نگرش خود را تغییر دهیم و بدانیم که “تغییر از من آغاز می شود.
ما باید بقا را بپذیریم و اقداماتی را انجام دهیم… مهم نیست که اکنون چقدر کوچک یا ناچیز به نظر می رسند، به سمت هدفی که به دنبال دستیابی به آن هستیم با اراده و سرکوب ذهنیت منفی گام برداریم.
مهمتر از همه، ما باید به طور مستمر خود را با جملات «من میتوانم» و «من میکنم» توانمند کنیم و به اظهارات و باورهای تحقیرآمیز «نمیتوانم» یا «نمیخواهم» پایان دهیم.
ما باید قدر دان ذهنیت خوب ومثبت خودمان باشیم زیرا بدون هزینه می توانیم با یک برنامه ریزی فکری، روزانه با نوشتن خواسته هایمان در یک زمان، و سوق دادن ذهنیتمان به نگرش های خوب و زندگی خوب خودمان را بسازیم و بشناسیم.
سعی کنیم در مورد همه چیزهایی که در زندگی ما به خوبی پیش می روند فکر کنیم. تمرکز ذهن، انرژی گذاشتن (تفکر و شکر گذاری) بر موقعیتهای مثبت و راه مقابله با ذهنیت قربانی کمک میکند.
– گوتاما بودا می گوید:
قربانی بداند که تغییر رفتارهای کوچک و نگرش مثبت او گامی است برای بزرگ شدن و بهترین شد.