کتاب شیطانی و آیات نوشته شده ی آن توسط سلمان رشدی نویسنده ی هندی که مضمون آیات و نوشته های آن توهین به مقدسات و خلاف آنچه که در قرآن کریم است نوشته شده است.
کتاب شیطانی چهارمین اثر سلمان رشدی کتاب جنجالی آیات شیطانی است که در کشورهای ایران، هند، پاکستان، بنگلادش، مصر و آفریقای جنوبی رسماً ممنوع اعلام شدهاست.
این نام اشاره به داستان ساختگی «غرانیق» دارد. غرانیق جمع غرنیق به معنای «مرغ آبی» که بعضی از آن به لک لک، بوتیمار و… یاد کردهاند.
در سال 615 میلادی مصادف با هشتم هجری قمری، برخی از پیروان محمد به حبشه هجرت کردند. طبق اساسنامه عروه (مندرج در طبری) اکثر مهاجران پس از قوی تر شدن اسلام به دنبال مسلمان شدن عمر و حمزه، به شهر خود بازگشتند.
اما داستانی کاملاً متفاوت در مورد دلیل بازگشت مهاجران حبشه به مکه بیان شده است. این داستان که با نام «غرانیق» شناخته میشود در متون تاریخی نقل شدهاست.
اما این مسئله در سیره ابن هشام و احتمالاً در سیره ابن اسحاق نقل نشدهاست. بر پایه این روایت، حضرت محمد هنگام خواندن سوره نجم، دو آیه را که شیطان به وی القا کرده بود خواند و وجود سه خدای مکه که دختران الله خوانده میشدند را پذیرفت، آنها را ستایش کرد، و شفاعتشان را وارد دانست.
در این سوره که آیههای 19 و 20 هستند، اشارهای به سه بت معروف اعراب پیش از اسلام (لات، عزی و منات) است.
طبق داستان غرانیق محمد دو آیهٔ دیگر در ادامهٔ این دو آیه خواندهاست که بعدها به عنوان اینکه این آیهها را شیطان بر زبان محمد جاری ساختهاست و محمد از ابراز آن پشیمان شدهاست از متن قرآن حذف شدهاست.
متن دو آیهٔ ادعا شده چنین است:
«فاِنّهُن الغرانیقُ العُلی و اِنّ شفاعتَهُنّ لَتُرتَجی»معنی آن به فارسی چنین است: «ایشان مرغان بلندپروازند که بر شفاعتشان امید میرود».
نام ماجرا از همین واژهٔ غرانیق که در متن عربی دیده میشود گرفته شدهاست. ادامهٔ ماجرا چنین است که سرانجام محمد آیهٔ سجده را خواند و مسلمانان و نامسلمانان به سجده افتادند.
این رفتارها و گفتارها نوعی سازش با نامسلمانان تلقی میشد. مسلمانان مهاجر پس از شنیدن این خبر به مکه بازگشتند. در ادامه این روایتها نقل میکنند، پس از نازل شدن جبرییل بر محمد و آگاه ساختن او، وی این آیهها را پس گرفت!
اعراب جاهلی، گمان داشتند که بتها مانند پرندگان به آسمان، عروج میکنند و برای پرستشکنندگان خود شفاعت میکنند.
در سالهای نخستین بعثت که آزار و اذیت مشرکین نسبت به مسلمانان سخت و طاقتفرسا شده بود و به همین جهت عدهای از مسلمانان، از جمله، رقیه دختر پیامبر به اتفاق همسرش عثمان بن عفان به حبشه، مهاجرت کردند.
پیامبر نگران و پردغدغه بود و انتظار داشت که خداوند با تدبیری خاص از کدورت میان مشرکین و مسلمان بکاهد و در این ارتباط حداقل انتظار داشت که آیاتی نازل نشود که به دشمنی مسلمانان و کفار عمق دهد و به سختتر شدن زندگی مسلمان منجر شود.
روزی ایشان در یکی از انجمنخانههای قریش دور کعبه نشسته بودند. پیامبر (ص) در آن انجمن، سوره نجم را که تلاوت میکرد. به این آیات رسیدند:
«افرایتم اللات والعزی ومناة الثالثة الاخری»
پیامبر بلافاصله فرمودند: «تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترجی» اینها مرغان آبی بلند پروازند که شفاعت آنان امید میرود.
تلاوت سوره ادامه پیدا کرد و در پایان، آیه سجده را خواندند که هم مسلمین و هم مشرکین سجده کردند.
علت سجده مشرکین و شادمانی آنان این بود که پیامبر با شفیع خواندن خدایان آنان، به نیکی از آنان یاد کرد. این خبرِ سجده مشرکین به سرعت به حبشه رسید و حتی عدهای از مسلمانان به مکه بازگشتند.
شب هنگام جبرئیل بر پیامبر نازل شد و گفت: این دو جمله «تلک الغرانیق العلی و ان شفاعتهن لترجی» وحی نیست، بلکه این را شیطان به تو نازل کرده است.
آیاتی از سوی شیطان میباشد. پیامبر غمگین و ناراحت بود. طرفداران و مروجین داستان غرانیق، آیات 52، 53 را سوره حج در تایید این داستان میآوردند.
«و نفرستادیم پیش از تو هیچ فرستاده و یا پیامبری را، مگر اینکه وقتی آیات را خواند، شیطان در خواندن او القائی کرد. ولی خداوند آنچه را شیطان القاء کند نسخ میکند و آیات خویش را محکم میسازد و خداوند دانا و حکیم است.
تا خدا آنچه را شیطان القاء کرده، برای آنان که روحشان بیمار است، آزمایش قرار دهد و ستمکاران در اختلافی دور دراندازد».
حال با توجه به این که سیره پیامبر (ص) از بدو تولد تا هنگام وفات، که سرشار از مبارزه با کفر و شرک میباشد، اصلا سازگاری ندارد.
چطور میتوان میان این داستان و عبارت «اگر خورشید را در دست راستم و ماه را در دست چپم قرار دهید محال است از این رسالت الهی دست بردارم» جمع کرد.
همچنین از سیاق آیه، ساختگی بودن این داستان کاملا مشخص میباشد. چرا که در آغاز ضمن بری دانستن پیامبر از هوای نفس، عبارتهای تندی را علیه بتپرستی میآورد که اینها با داستان غرانیق اصلا قابل جمع نیست.
تالیف کتاب آیات شیطانی، با توجه به حجم و گستردگی تبلیغاتی که در جهت جا انداختن نام «سلمان رشدی» به عنوان نویسندهای موفق و آگاه صورت گرفت، بدون شک سر آغازی قابل تامل در روند رویارویی غرب با انقلاب اسلامی و پدیدۀ اسلام گرایی نوین است.
جهانی شدن و بازتاب این کتاب شیطانی با بوقهای تبلیغاتی و کسانی که با دریافت پول و رشوه در این سالها با سلمان رشدی همدردی و همراهی میکردند، همه و همه از حیثیت خود سرمایهگذاری کردند.
اما نتوانستند برای رشدی چیزی بیشتر از آنچه در ابتدا داشت، یعنی برگه حکم اعدام بدست بیاورند، با این تفاوت که همه حامیان رشدی به اندازه خود او، در این زمینه رسوا شده و ثابت کردند که از دست آنها هم کاری ساخته نیست و سلمان رشدی 59 ساله باید تا ابد از کابوس مرگ گریزان باشد.
آگاهی از تاریخ اسلام و پیشینان ما را در پاکسازی روحمان کمک می کند. این که بدانیم کتاب آسمانی برای چه چیزی گردآوری شده و سعی کنیم در لحظه لحظه زندگی مان پیرو انسانیت و پرستش خدای یکتا باشیم.