ramazan
ramazan

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

دانستنی های بسیار مهم و اساسی برای تربیت نوزاد و کودک که به همه ی مادران توصیه می شود این نکات اساسی را در نمودار رشدی و تربیتی کودکتان بکار ببرید.

 

اول این که یادتان باشد که:

شاید بچه داری یکی از کارهای سخت دنبا باشد، وقتی خانه همیشه به ریخته است، کمترین زمان را با همسرتان تنها هستید، نگران آینده هستید اما! اما اگر امروز فرزند شما قهقه زد زمان را متوقف کنید این زمان و این لحظه ی شماست!

این لحظه را در ذهنتان قاب کنید و هر زمان خسته شدید به آن فکر کنید. این کم خوابیها، نگرانی از غذا نخوردن فرزندتان، نگرانی از شیر گرفتن، نگرانی از شروع مهد رفتن، نگرانی از درس نخواندن و خیلی از مسائل دیگر همیشگی نیست.
برای به پایان رسیدن این نگرانی ها عجله نکنید زندگی یعنی همین دقایق که ما منتظریم تمام شود.
پس با دنیای از انرژی برای تربیت صحیح فرزندانتان وقت بگذارید.

 

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

 

*** مهم ترین مسئله ای که باید برای یک نوزاد یا خردسال رعایت کنید این است که بدانید تکرار باعث رشد مغز کودکان نوپا می شود.

کودک در ابتدا دنیا رو به صورت عکس به حافظه می سپره. کودک به مرور این تکه ها رو به هم می چسبونه تا به مرور کل داستان رو بفهمه! به همین دلیل کودک اشتیاق شدید به شنیدن داستان تکراری داره. داستان برای او تکراری نیست. بزا هر بار شنیدن داستان قسمتی از اون رو که توجه نکرده به حافظه می سپارد.

به خاطر کشف این روابط است که کودک از شنیدن یک داستان تکراری غرق شادی و شعف می شود.

 

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

 

اکنون که به اصلی ترین روش تربیتی اشاره کردیم به 7 لحظه حیای که کودک به آرامش نیاز دارد نه عصبانیت که این مهم ترین فاکتور برای یادگیری و آموختن نوازد و کودک است اشاره می کنیم.

مامان گل دوست داشتنی خواهش می کنم از رعایت و دانستن این نکات بسیار مهم غافل نباشید.

اولین نکته
وقتی شب از ترس خوابش نمی برده به جای این که عصبانی بشین و بگین بخواب دیگه چند لحظه کنارش باش هم خودت آرامش می گیری هم کودک نازت با آرامش می خوابه
نکته دوم
وقتی کار اشتباهی می کنه و دست و پاش و گم کرده به جای گفتن: بازم شروغ کردی، دستشو بگیر و تلاش کنید با هم کارها رو درست کنید.
هر لحظه تکرار کنید که کودک ما ذهنی خام دارد و این ما هستیم که باید ذهن خالی او را با زیبایی و رفتارهای قشنگ پر کنیم.
نکته سوم
اگه شاغل هستید وقتی از سر کار بر میگردی (شامل باباهای گل هم میشه) به جای گفتن برو خسته ام حوصله ندارم بهتره بغلش کنی و بگی عزیزم بیا با هم یه کم استراحت کنیم و بعدا بازی کنیم و این طوری با یک تیر دو نشان زدین هم خستگی خودتان رفع می شود و هم دنیای ا زمحبت را به کودک دلبندتان هدیه دادید.

 

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

 

نکته چهارم
وقتی حسابی از موضوعی ترسیده به جای گفتن ترس نداره که بغلش کن و بگو می دونم ترسیدی اما من پیشتم
نکته پنجم

وقتی از مدرسه یا مهد بر می گرده به جای گفتن امرز چیکار کردی با یه بوسه گرم ازش بپرسی امروز روز خوبی داشتی گلم؟

نکته ششم و بسیار مهم
وقتی خیلی با گوشیت مشغول میشی به جای گفتن الان کار دارم بهتره گوشیت و کنار بزاری و بگی درسته کار دارم و کارم مهمه اما تو مهم ترین و باارزش ترین فرد من هستی و تو اولویت همه ی کارهای منی عزیزم

نکته هفتم
صبج که از خواب بیدار میشه به جای گفتن زود بیا صبحونه بخور برو پیشش و باهاش در مورد برنامه های روزت صحبت کن.

 

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

 

نکات اصولی مختصر و مفیدی که با رعایت بسیار ساده ی آنها بهترین تربیت را برای فرزندانتان داشته اید. در ادامه این بخش هم به یک داستان خواندنی و جالب توجه کنید که چطور می توان با هر شرایطی تربیت زیبا و مناسبی داشته باشیم.ممنون از همراهی شما دوستان گل نازوبی.

 

لحظه های مهمی که کودک نیاز به آرامش و حمایت دارد/ اصول تربیت

 

توی ساختمان ما یک زن جوان نظافتچی آپارتمان را به عهده دارد که هر هفته همراه دخترک 4 – 5 ساله اش می اید. یک روز درست جلوی واحد ما صدای تی کشیدنش قاطی شده بود با گپ زدنش با بچه. پاورچین و بی صدا کاملا فضول ! رفتم پشت چشمی در.

بچه را نشانده بود روی یک تکه موکت روی اولین پله. بچه گفت: بعد از اینجا به کجا می ریم مامان؟
مامان گفت: امروز دیگه هیچ جا. شنبه ها روز خاله بازیه …

کمی بعد دخترک پرسید: فردا کجا می ریم؟
مامان با ذوق جواب داد: فردا صبح می ریم اون جا که یه بار من روی پله هاش سر خوردم..
دخترک از خنده ریسه رفت
مامان گفت یادته یهویی ولوو شدم؟
دختر بچه گفت مامانم اگه دستتو به نرده ها نگرفته بودی افتاده بودیا…
مامان همان طور که تی می کشید و نفس نفس می زد گفت: خوب من قوی ام
دخترک گفت: اوهوم حالا یه روز بریم ساختمون بستی
مامان گفت: این هفته نوبت ساختمون بستنی نیست عزیزم
من که پشت در گوش می کردم نفهمیدم ساختمان بستنی چیست ولی در ادامه از ساختمان پاستیل و چوب شور هم حرف می زدند..
بعد از چند لحظه دختر بچه یه مورچه پیدا کرد.. دوتایی مورچه را هدایت می کردند روی یک تکه کاغذ و توی یک گلدان توی راه پله پیاده اش کردند. و گفتن بره پیش بچه هاش
و بگه منو یک دختر مهربون نجات داد تا زیر پا نمونم
در همان لحظه نظافت راه پله ها تمام شد
مادر ودختر دست هم دیگه را گرفتند و همین طور که از پله ها پایین می رفتند درب واحد را یواشکی باز کردم که مابقی حرفهایشان را بشنونم
آنها درباره دفعه ای حرف می زدند که توی آسانسور ساختمان بادام زمینی گیر افتاده بودند!
خیلی متاثر شدم که نتوانستم مابقی صبحت های دلنشین مادر و دختر را بشنوم اما مزه ی این مادرانگی کامم را شیرین کرد.
مادرانگی که به زائیدن و سیر کردن و پوشاندن خلاصه نشده. مادر بودنی که مهد کودک دو زبانه،لباس مارک، ضدآب و پرشتوک عسل و بادام نیست.
به خودم آمدم که ساختن دنیای زیبا وسط زشتی ها از مادر، مادر می سازد!
مادری با کار سخت و طاقت فرسا چگونه اینقدر با آرامش و برنامه ریزی با دختر کوچولو حرف می زد.
تصمیم گرفتم با تمام شرایط بهتری که نسبت به نظافتچی ساختمان دارم ذزه ای مثل او باشم.

 

عکس نوشته های داغ تربیت فرزندان (1)

روش های تربیت کردن یک کودک با ادب

آموزش تربیت کودکان بدون داد و دعوا

بهترین زمان و سن برای تربیت کودک/ عکس نوشته تربیت

 

7 moments importants où l’enfant a besoin de réconfort et de soutien / Principes d’éducation

راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان