او چند مرتبه مسیر خانه تا باشگاه را برای پیدا كردن پسرش جستوجو كرد اما هیچكس او را ندیده بود. چند ساعت گذشت تا اینكه خبر گم شدن پسر پنجساله در شهر پیچید و همه فهمیدند او گم شده است. پدر و مادرش یك لحظه آرام و قرار نداشتند و نگران پسرشان بودند. همسایهها و فامیل برای پیدا كردن «محمدامین» بسیج شدند و تا شب همهجا را جستوجو كردند اما هیچ خبری از او نبود.
شاید آن شب سختترین شب زندگی پدر و مادر «محمدامین» بود. جای خالی او در خانه برای مادرش غصه بزرگی بود. هیچكس نمیدانست چه بلایی بر سر پسرك آمده و او در چه شرایطی قرار دارد. پدر «محمدامین» و چند نفر دیگر بهدنبال پیدا كردن او بودند اما مادرش در خانه مانده بود تا خبری برسد. زن زانوی غم بغل گرفته بود و نگران فرزندش بود. نمیدانست «محمدامین» شب را چطور گذرانده. آیا پسرش شب قبل شام خورده یا نه. چه كسی از پسر كوچكش مراقبت میكند.
زن در افكار پریشان خود غرق شده بود كه زنگ تلفن به صدا در آمد. با عجله دستش را به گوشی برد و جواب داد. صدای خشدار مردی ناشناس به او سلام كرد. انگار او از« محمدامین» خبری داشت. مرد گفت پسرك را دزدیده است و برای آزادیاش 500 سكه طلا میخواهد. بغض راه گلوی زن را بسته بود. شروع به خواهش و التماس كرد تا شاید مرد غریبه دلش به رحم بیاید اما او گفت بهتر است زودتر سكهها آماده شود و الا پسر پنجساله را خواهد كشت.
آدم ربایی پسر پنجساله
با مشخص شدن پشتپرده ناپدید شدن «محمدامین»، پای پلیس به میان كشیده شد. آنها به خانواده پسرك گفتند در صورتی كه مرد گروگانگیر بار دیگر تماس گرفت با او وارد مذاكره شوند تا از این طریق اطلاعات بیشتری به دست بیاید.
در همین حال تلفن خانه پدری «محمدامین» نیز كنترل شد تا در تماس بعدی آدمربا با خانواده «محمدامین»، مخفیگاه او ردیابی شود. هرچند پدر «محمدامین» كارمند ساده شهرداری شهرستان جوین بود و وضعیت مالی چندان خوبی نداشت اما پدربزرگ پسرك را همه میشناختند و از افراد سرشناس شهر بود. كارآگاهان پلیس میدانستند مرد رباینده بهزودی با خانواده طعمهشان تماس میگیرد. از اینرو تمام اقدامات لازم برای به دام انداختن او انجام شد.
چند روز بعد طبق پیشبینیهای پلیس مرد ناشناس تماس گرفت و شروع به تهدید كرد. پدر «محمدامین» گفت كمی فرصت میخواهم تا سكهها را تهیه كنم. حین انجام این مكالمه ماموران خطی را كه رباینده بهوسیله آن تماس گرفته بود ردیابی كردند اما پیش از حضور پلیس در آنجا آدمربا گریخته بود. هرچند ماموران در دستگیری متهم ناكام مانده بودند اما تلاشها در این خصوص ادامه یافت و پلیس منتظر فرصت دیگری ماند.
مرگ آدمربا در بازداشتگاه پلیس
با گذشت یك هفته از گروگان گرفته شدن محمدامین مرد غریبه بار دیگر برای باجخواهی تماس گرفت. او به دلیل طولانی شدن این ماجرا عصبانی بود باز هم شروع به تهدید كرد و گفت فرصت چندانی برای نجات جان محمدامین باقی نمانده و بهزودی او را میكشد.
در حالی كه تهدیدهای این مرد همچنان ادامه داشت ماموران توانستند تلفن عمومی كه مرد ناشناس از طریق آن تماس گرفته بود را شناسایی و او را در عملیاتی ضربتی دستگیر كنند. ماموران امیدوار بودند با دستگیری این مرد «محمدامین» به آغوش خانوادهاش باز گردد اما مرد دستگیر شده حاضر به افشای محل نگهداری پسرك نبود. او كه نامش «براتعلی» و از متهمان سابقهدار بود در برابر ماموران مقاومت كرد.
ماموران وی را پشت میز بازجویی نشاندند و تلاش كردند سرنخی درباره محل نگهداری گروگان پنجساله به دست بیاورند اما او همچنان حاضر به همكاری نبود. با گذشت چند ساعت از دستگیری «براتعلی» او در جریان تحقیقات به یكباره بیهوش شد. دقایقی بعد پزشكان بر بالینش حاضر شدند او بر اثر سكته قلبی فوت شده است.
با مرگ این مرد تنها سرنخ موجود برای یافتن محمدامین از بین رفت. هرچند ماموران پلیس آگاهی استان خراسان رضوی تلاشهای وسیعی را برای یافتن «محمدامین» انجام دادند اما بیشتر از چهار ماه از این حادثه میگذرد و از سرنوشت گروگان پنجساله اطلاعاتی به دست نیامده است.
وعده پلیس
مادر محمدامین در گفتوگو با خبرنگار «اعتماد» درباره آخرین وضعیت پسرش گفت: زمانی كه پسرم را دزدیدند هوا گرم بود. اما حالا كمكم هوا در حال سرد شدن است. نمیدانم پسرم در این سرما چه میكند. چه غذایی میخورد. دیگر نمیتوانم دوری پسرم را تحمل كنم. از مسوولان میخواهم محض رضای خدا كاری كنند تا جگر گوشهام دوباره به خانه برگردد.
در همین حال پدر محمدامین نیز با ابراز نارضایتی از اقدامات پلیس به «اعتماد» گفت: در این مدت چند مرتبه سراغ مقامات انتظامی استان رفتم و از آنها برای نجات پسرم كمك خواستم اما تا به حال اقدام موثری در این باره انجام نشده است.
آنها در این مدت فقط به من و خانوادهام وعده و وعید دادهاند و مدام میگویند در حال تلاش هستند اما نمیدانم چرا هیچ كار خاصی انجام نمیشود. این مرد ادامه داد: در این مدت چند نفر تماس گرفته و گفتهاند از محل نگهداری پسرم خبر دارند اما بررسیها نشان داد آنها افراد شیادی هستند كه نیتشان فقط سوءاستفاده و اخاذی است.
در این مدت كار همسرم گریه و زاری شده است. او وابستگی زیادی به محمدامین داشت و نمیتواند جای خالیاش را در خانه تحمل كند. از همه مردم میخواهم برای پیدا كردن پسرم كمك كنند.