علی قیومی فردی طنز پرداز و شوخ طبع است. و در اینستاگرام شروع به کار کرده است و اکنون شاخ اینستاگرام شده است. در این بخش از مجله نازوب با بیوگرافی علی قیومی اشنا می شوید.
من یک بازیگر تئاترم و برای خود سبک تعیین نمیکنم. از کودکی بخاطر قابلیتهایم، کارهای کمدی انجام میدادم. بازیگر حرفهای باید در همه ژانرها فعالیت داشته باشد. در ابتدا فعالیت تئاتری خود را با کار کودک آغاز کردم. اولین جایزه خود را در یک کار درام گرفتم و حتی نمایشهای سورئال Surreal shows و جدیتری نیز در کارنامهام دارم. با این حال به خاطر اکتهای زیادم مثل تیپسازیها و تقلید صداها، بیشتر کارهای کمدی به من پیشنهاد شد؛ در ادامه تصمیم گرفتم که کارهایی که در حوزه کمدی نباشد هم کار کنم چرا که بازیگرهای موفق باید خود را به چالش بکشند.
این اتفاق چیزی بود که برای هیچ کس یک شبه رخ نمیدهد؛ چیزی حدود ۲۵ سال است که در این عرصه تجربه کسب میکنم. در زمانهایی به دلیل وجود مشکلات خانوادگی نمیتوانستم این حرفه را جدی دنبال کنم و وقتی به کار تئاتر بازگشتم اطلاعات تئوری Theoretical information خود را با برپایی ورکشاپها و انجام مطالعه بالا بردم. سپس مدرک موسیقی گرفتم و پس از آن نیز کلاسهای نمایشنامهنویسی را در نزد استادانی مثل زاون قوکاسیان و استاد بیگدلی گذراندم و مدرک این رشته را نیز اخذ کردم. همچنین در کنار این کارها، کلاسهای بازیگری و کارگردانی نیز انجام میدادم که برای من تجربههای بسیار مهمی را به ارمغان آورد.
همیشه شخصیتهای کارتونی و کودک را تقلید صدا میکردم و حتی در یازده سالگی، استندآپ Standup اجرا میکردم که متأسفانه فیلمهای این اتفاق موجود نیست و فقط تصاویری از آن را دارم. در نوجوانی در جشنها شخصیتهای کارتونی را تقلید صدامیکردم.
کاری در مدرسه نوشتم که چند حیوان را در آن طراحی شخصیت کردم که موفق بود. در سال ۷۴ کاری به نام دهکده خرگوشها با سعید موذنیان در تالار فرهنگیان اجرا شد که در آن دستیار کارگردان بودم.
۴ فیلم سینمایی را بازی کردم که یکی از مهمترین آنها، فیلم «تو و من» است؛ حضور در این فیلم تجربه بسیار خوبی بود و اتفاق جدیدی بود. دغدغههای من در آن زمان بسیار زیاد بود که مهمترین آن، عشق به تئاتر است. در تمامی این سالها همهچیزم را برای تئاتر وقف کردم. به دلیل این عشق، کار موسیقی را جدی دنبال نکردم و به همین دلیل در سینما نیز خیلی فعالیت نداشتم.
فضای تئاتر اصفهان از نظر علی قیومی
فضای آموزشی اصفهان به اندازه کافی حرفهای نیست؛ البته اساتید و نویسندگان بسیار خوبی در اصفهان داریم، اما اساتیدی که در این شهر هستند بستر مکانی و مالی خوبی ندارند. این مسئله آنها را مجبور به انجام کارهای دیگری میکند که فعالیتها مقداری تولیدیتر میشود.
در تئاتر اصفهان ، سالن مناسبی برای ایدهپردازی کارگردانها نداشته و حتی فضای مناسبی برای طراحی صحنه، لباس و سایر مسائل مثل بازیگری نداریم. در تهران حدود ۲۷۰ تا ۲۸۰ تئاتر در حال برگزاری در ژانرهای مختلف است که به کسانی که میخواهند برای دیدن تئاتر مورد علاقه شان آزادی عمل میدهد.
اما تئاترهای فعال در اصفهان خیلی محدود است پس استاد نمیتواند الگوی تئوریهای آموزش داده شده به هنرجو را در اصفهان نشان دهد. این مسئله باعث مهاجرت اساتید بومی و هنرجوها برای آموزش به تهران میشود و فضای آموزشی اصفهان را تضعیف میکند.
وقتی نویسندهای یا کارگردانی چیزی را طراحی میکند، خالق آن است و میخواهد که به بهترین شکل اجرا شود که این مسئله نیازمند انتخاب بهترین نفرات برای اجرای آن است. ۹۰ درصد مخاطبانی که کارهای مرا میبینند میخواهند که بازیگر شوند؛ همیشه میگویم که چند کتاب در مورد این کار خواندهای یا چند تئاتر دیدهای؟ برای انجام هر کاری باید اصول آن را دانست و فقط علاقه مهم نیست؛ همه چیز به ذات و ریشه اتفاقات برمیگردد. اگر علاقه داشته باشید هیچ وقت از کسی نمیخواهید که چه کار کنید یا اجازه نمیدهید که در راه شما دخالت کند.
آیا تاکنون خواستار جدی تر شدن فعالیت خود در عرصه موسیقی بودهاید؟
انسانهایی در زندگی من هستند که هر روز از من خواندن موسیقی و ادامه این راه را تقاضا میکنند؛ با این حال نمیدانم چرا هنوز بستر این کار را فراهم نکردم. در حال حاضر ترانه میسرایم و از آنها استفاده هم شده است. اولین آهنگی که به شکل جدی منتشر شد، تک آهنگ سپلشت بود که با استقبال خوبی روبرو شد؛ همیشه میخواستم خواننده باشم اما به دنبال سبک خود هستم که به زودی این اتفاق خواهد افتاد.
وقتی هنر را برای پول انتخاب میکنی، ضربه میخوری زیرا راه درستی را انتخاب نکردهای. در هنر باید مثل اسب مسابقه باشی و از قبل تمرین کرده باشی. در این مسیر (اشاره به زندگی هنری) باید چشم خود را بست و دوید تا به موفقیت رسید. مشکلات مالی زیادی داشتم اما این مسائل به ایمان من به هنر ضربه نزد؛ هنوز هم به مسائل مالی فکر نمیکنم و حتی گاهاً کارهای دیگری را برای حل مشکلات مالی و زندگی کردن انجام میدهم.
اولین رسالت من در تئاتر ایجاد شادی و نشاط اجتماعی است. ایجاد لبخند واقعاً برای من مهم است، زیرا باعث اتفاقات مطلوبی در سلامتی انسان میشود. من همیشه معتقدم که لبخند بهترین هدیه بیمنت خداست؛ خنده باعث اتفاقاتی میشود که میتواند روز انسان را بهتر کند.
دومین رسالتی که دارم و رسالت کلی تئاتر کمدی است، بیان ناهنجاریها و دغدغههای فرهنگی اجتماعی Socio-cultural concerns است. ما همیشه به رفتار غلط میخندیم؛ برای برخی اتفاقات موجود در کمدیها گاهاً باید گریه کنیم اما برای ما خنده دار است.
در واژههایی که استفاده میکنید چه چارچوبهایی دارید؟
در کارهای کمدی، کلیدواژههایی متعلق به هر هنرمند وجود دارد؛ من نیز در کارم از کلیدواژههایی استفاده کردم که شادی بخش است. کلمههایی که در سپلشت استفاده میشد، خیلی همه پسند شد و این اتفاق خوبی بود که از بیان اصطلاحات بد دوری کردیم و کلیدواژههای خوبی را ایجاد کردیم. با این حال، بکاربردن کلیدواژههایی از عمد است که کار اشتباه مردم را به آنها نشان میدهد و از کارهای بد جلوگیری میکند؛ نیاز به خلق آنها داریم، اما برخی از کلیدواژهها واقعاً به جامعه بینندگان ضربه میزند.
در مورد سه پلشت
تقریباً یک سال بود که بیکار بودیم و واقعاً نیاز به انجام کاری داشتم؛ سه پلشت از همین جا با طراحی شخصیت یک زوج در شرایط کرونایی شکل گرفت. در این مجموعه از بهترین افراد جوان در تمامی بخشها استفاده شد و پس از چند قسمت، با توجه به هزینه بر بودن ساخت آن، تصمیم به قبول کردن اسپانسر گرفتیم.
واکنشها نسبت به تمامی قسمتهای سپلشت بسیار جذاب بود و مردم همیشه واکنشهای خوبی به آن نشان میدادند؛ این مسئله در ابتدای برای ما تعجب برانگیز بود و سپس به ادامه کار ما کمک کرد. هزینههای سپلشت واقعاً برای پرداخت شخصی نیاز بود و برندهایی که مورد تأیید من بودند به عنوان اسپانسرهای این طرح انتخاب شدند تا بتوانیم قسمتهای بیشتری از آن را تولید کنیم.
شکل دیگر کار، داشتن اطلاعات درست از سوی یک نفر روی چارچوب خاصی است که شما این کار را قبول میکنید. بنابراین یک پروسه زمانی بین مخاطب و سازنده وجود دارد که شما به باور برسید و آن را قبول کنید. شاید اگر سپلشت را قبلاً کار کرده بودم، کسی آن را قبول نمیکرد؛ مخاطب اتفاقات هنری پیش از این مرا دید و با دیدن سپلشت آن را قبول کرد.
حتی بازیگران درجه یک نیز این اتفاق برایشان میافتد. وقتی به کارهای کسی میخندیم، به او اعتماد داشته و دوستش داریم و او برای ما ثابت شده است. هیچ وقت روی یک اتفاق ماندگاری ندارم؛ مثلاً مرتضی و شراره پس از سپلشت کنار میروند و حتماً اتفاق دیگری رخ میدهد، زیرا نمیخواهم که در یک نقش بمانم و تیپ شخصیتی ثابتی را داشته باشد.
بیوگرافی جدید علی عبدالمالکی و همسرش+ سبک غربی خواندن
حال و روز دردآور علی انصاریان پر حاشیه ترین چهره معروف