در آغاز این گفت و گو می خواهم از حال و هوای «ابوالفضل پورعرب» دهه ۷۰ کە ستاره سینمای ایران بود بپرسم.حال عمومی ام بد نیست، اما هنوز ناخوش احوالم و اگر بازی در فیلم «جاودانگی» را پذیرفتم فقط بە دلیل دوستی دیرینه ام با «محسن توکلی» کارگردان فیلم است. این نکته را هم بگویم کە در مجموع فضای کلی هنر و سینما خوشایند نیست. در دیداری کە وزیر ارشاد با صنوف مختلف داشت، مشکلات را مطرح کردیم. ضمن این کە معتقدم انحلال خانه سینما یکی از بهترین کارهایی است کە وزارت ارشاد انجام داد.یعنی از انحلال خانه سینما رضایت دارید؟بله، بە هر صورت فضای خوبی نداشت. هر کس کە می خواست وارد سینما شود از کانال خیابان انتخاب می شد نه خانه سینما! انجمن بازیگران آن ها را انتخاب نمی کردند، اکنون ۵ سال است کە عضو خانه سینمای سابق نیستم. در کل فضا و بازی در سینما سخت شده است.
چه طور شد در دهه ۷۰ کە ورود بە عرصه بازیگری مشکل بود و بە راحتی نمی شد ستاره شد بە ستاره سینمای ایران تبدیل شدید؟
هیچ وقت فکر نمی کنم ستاره سینما شدم، چون سینما ستاره ای ندارد؛ در واقع سینما هیچ ارزشی ندارد کە ستاره ای داشته باشد. جایی کە بە راحتی خیلی ها پول می دهند و در آن بازی می کنند یا آن شخصی کە بدون گذراندن دوره بازیگری و تحصیل در این رشته بازی می کند. بە بازیگرانی کە در این رشته تحصیل کرده و تئاتر خوانده اند کار نمی دهند. بنابراین بازی در سینما عشق و انگیزه ای ندارد و خیلی خوشحالم کە در آن کمتر حضور دارم.
من در این رشته تحصیل کردم و در تئاتر بازی می کردم. روزی آقای «بهروز افخمی» بە تئاتر شهر آمد و من را برای بازی در فیلم «عروس» انتخاب کرد. البته آن مقطع تصور می کرد من بە هیچ عنوان سینما را نمی شناسم البته من برای بازی خودم سخن نمی گویم بلکه راجع بە آدم هایی صحبت می کنم کە خیلی بە گردن این سینما حق دارند.به طور مثال چه کسانی؟آدم هایی کە سوخته اند و دیگر در سینما نیستند. خیلی ها زحمت کشیده اند و دیگر نیستند. من، «اکبر عبدی» و «خسرو شکیبایی» و امثال این دوستان سال ها نقش اصلی را در فیلم ها بازی کردیم. متأسفانه عده ای دیگر در سینما نیستند، داستان این است کە عده ای در این رشته تحصیل کرده اند و اکنون دارند آواز می خوانند! نمی دانم یعنی چه. خیلی بد است کە ما در این شرایط هستیم. در دهه ۷۰ چهره ای محبوب و مشهور بودید. داشتم بە این فکر می کردم کە شاید برخی اتفاق ها در زندگی یک هنرمند سبب می شود کە از مسیر اصلی اش دور شود، چون در برنامه «هفت» گفتید کە درگذشت خواهرتان شوکی بە شما وارد کرد و وقفه ای طولانی در فعالیت شما ایجاد کرد.من وقتی بازی در فیلم «قرمز» را نپذیرفتم بە «فریدون جیرانی» برخورد و ۵ سال دربارهٔ ام مطلبی در هفته نامه خودش منتشر نکرد، اما کناره گیری ام ربطی بە حاشیه ندارد. من مبتلا بە سرطان ریه شدم. سال ها پیش کە در فیلم «بهشت پنهان» در پاریس بازی می کردم ضربه ای بە من خورد کە ۲ روز در بیمارستان بستری بودم و بعد از پایان فیلم بە تهران آمدم و بیماری ام را پیگیری نکردم تا این کە در مجموعه «وضعیت سفید» حالم بد شد و ۱۱ روز در کما بودم و جراحی داشتم. این نکته را هم بگویم کە سوپراستار نبودم کە کناره گیری کنم.
قبول دارید کە عده ای بە عشق «ابوالفضل پورعرب» بە سینما می رفتند و عکس شما روی جلد مجله ها و بیلبورد بر فروش گیشه تأثیر داشت؟
من خودم را باور نداشتم، چون هیچ زمان خودم را درگیر این مسائل در زندگی ام نکردم و نخواستم مغرور شوم. وقتی انسانی تغییر می کند، علامت خطری است و باید خیلی از لحاظ آسیب های اجتماعی مراقب خود باشد. در هر حرفه ای این مشکلات وجود دارد، مهم این است کە وقتی انسان کار می کند، رفتاری معقولانه و انسانی داشته باشد. من درگیر شهرت نبودم. چندین مرتبه در جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سیمرغ شدم، اما بە من جایزه ندادند! و بعد از ۷ سال کە نامزد بازیگری در جشنواره شدم بە من جایزه دادند. معتقدم هنرمندان باید مراقب شخصیت خود باشند تا آسیب نبینند و این سینما چیزی ندارد کە انسان بخواهد در آن کار کند.
چرا اکنون هر پیشنهادی کە برای بازی بە شما می شود می پذیرید؟
رابطه دوستانه ای با «محسن توکلی» کارگردان فیلم «جاودانگی» داشتم و سبب شد در آن بازی کنم. کارگردان گفت می خواهم امضای تو پای فیلمم باشد هم چنین تولید یک فیلم سینمایی ۲ ماه طول می کشد و من بە دلیل بیماری و ناتوانی ام نمی توانم کار کنم. البته کیفیت فیلم های سینمایی هم پایین آمده است، ما بە واقع داریم بە بیراهه می رویم.
با بازی در فیلم «عروس» بەروز افخمی بە شهرت رسیدید و در جشنواره فیلم فجر از بازی تان تجلیل شد. نظرتان دربارهٔ آن چیست؟