تسبیح شیخ پاره شد و دانه دانه شد
از بس که استخاره زدم تا ببینمت !
***********************
بر لبم کس خنده ای هرگز مدید الا مگر
در میان گریه بر احوال خود خندیده ام
***********************
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ی ما دو سه دیوانه دراز است هنوز !
***********************
تا رفته ای ، شمار شب و روزها کنم
ایام عمر من همه یوم الحساب بود !
***********************
بی تو هر روز مرا ماهی و هر شب سالی است
شب چنین ، روز چنان ، آه چه مشکل حالی است !
***********************
شهید نیستم اما تو کوچه ی خود را
به پاس این همه سرگشتگی به نامم کن !
***********************
دریا اگر سر می زند بر سنگ ، حق دارد
تنها دوای درد عاشق ناشکیبایی است !
***********************
سنگدل با من مدارا کن ، فراموشم مکن
بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین تر است
***********************
ما زخم ترین شاخه ی این جنگل خشکیم
تیغ و تبری نیست که ما را نشِناسد !
***********************
گرچه می دانم نمی آیی ولی هردم ز شوق
سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم !
***********************
آزرده دل از کوی تو رفتیم و نگفتی
کی بود ؟ کجا رفت ؟ چرا بود ؟ چرا نیست ؟
***********************
شنیدمت که نظر می کنی به حال ضعیفان
تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت
***********************
ساعت عشق به سر میکوبد
که زمان رفت و نیامد یارت
گفتمش ساعت دیوانه بخواب
تا نگاهم ندهد آزارت !
***********************
شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
افسوس ای شکوفه ی خندان نیامدی !
***********************
بلای عشق را جز عاشقِ شیدا نمی داند
به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان را !
***********************
من هجرِ یار دیده ام و باز زنده ام
این شرطِ عاشقی نبود ، خاک بر سرم !
***********************
نیازارم ز خود هرگز دلی را
که می ترسم در او جای تو باشد !
***********************
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل
امّا چه غم ، غمی که خدا می دهد به دل ؟
***********************
گفتی که به دلشکستگان نزدیکیم
ما نیز دلی شکسته داریم ای دوست !
***********************
تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا ؟
دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا …
***********************
عشق ، بازیست نه بازی که مرا مات کنی
نازنیا دل من صفحه شطرنج که نیست !
***********************
مشکل از سبک عراقی و خراسانی نیست
همه با قافیه ی “عشق” مصیبت دارند…
***********************
بسته راه نفسم بغض و دلم شعله ور است
چون یتیمی که به او فحش پدر داده کسی !
***********************
پروانه وش از عشق تو در آتشم امشب
میسوزم و با این همه سوزش خوشم امشب !
***********************
می روی و گریه می آید مرا
ساعتی بنشین که باران بگذرد
***********************
اگرچه نیت خوبیست زیستن
اما خوشا که دست به تصمیم دیگری بزنیم !
***********************
من آسمان پر از ابرهای دلگیرم
اگر تو دلخوری از من ، من از خودم سیرم !
***********************
هرچه آید به سرم باز بگویم گذرد
وای از این عمر که با میگذرد ، میگذرد !
***********************
من به بعضی چهره ها چون زود عادت می کنم
پیششان سر بر نمی آرم ، رعایت می کنم !
***********************
چه بگویم که زبانم دگر گویا نیست
قصه غصه و غم به همین آسانیست !