گاه با یک گل سرخ ، گاه با یک دل تنگ ، گاه باید رویید در پس این باران
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
فدای اون مهر و وفات / دلم شده تنگ برات
چطور بگم ؟ باور کنی ! / چقدر عزیزی تو برام
منو ببخش که بی خبر تو خلوتت پا میزارم / مقصرش دلتنگیه ، من که گناهی ندارم
واژه هایم رنگ باران دارد وقتی از تو مینوسم
قلبم خیس دلتنگی است وچشمانم طوفانی !
اشک چشمام جمع شده ، یواش یواش سنگ شده
خبر داری چه اندازه ، دلم برات تنگ شده ؟
آسمانم دلم برای تـو، آنقدر تنگ می شود که آغـوشم
برایـــش کهکشان است !!
هروقت می بینمت اروم آرومم ، وقتی نمی بینمت قلبم می لرزه
وقتی صداتو نمیشنوم دلم تنگ تنگ تنگ ، ولی چون دلتنگ توام برام شیرینه
بی تو نه کار دنیا لنگ می مونه نه بین زمین و آسمون جنگ میشه نه کوه آب میشه نه آب سنگ میشه ، فقط و فقط دل منه که برات تنگ میشه
زندگی را نفسی ارزش غم خورن نیست ، و دلم بس تنگ است ، بی خیالی
سپر هر درد است ، باز هم می خندم ، آنقدر می خندم که غم از روی رود
لحظه هایی هست که دل واقعاً برایت تنگ می شود.
من اسم این لحظه ها را "همیشه" گذاشته ام
پیش چشمت خطاست شعر قشنگ / چشمت از شعر من قشنگ تر است
من چه گویم که در پسند آید / دلم از این غروب تنگ تر است
دل اگر بهر عزیزان نشود گاهی تنگ / نامش هرگز ننهم دل ، که به آن گویم سنگ
می بوسیمت سه تایی / من و غم و تنهایی / امان از این جدایی / دلتنگتم خدایی
به چشم خسته ی من آسمون سنگ شده ، لعنت به این جدایی دلم برات تنگ شده
فریاد زدم بدونی بیزارم از جدایی ، دلم برات تنگ شده عزیز دل کجایی ؟
اینجا آسمان ابریست ، آنجا را نمی دانم ، اینجا شده پاییز ، آنجا را نمی دانم
اینجا دلی تنگ است ، آنجا را نمی دانم
عشق و عاشقی کمرنگ شده / محبت آه نگ شده
دوستی تکزنگ شده / مگه بین من و تو جنگ شده
نامرد دلم برات تنگ شده