این هم شعر طنز و خواندنی به مناسبت ماه مبارک رمضان
.
.
.
.
دل میرود زدستم! دکتربده دوا را
نسخه بپیچ کم کم، دردم شد آشکارا
.
.
.
.
دل درد و زخم معده آید سراغم این ماه
لطفی کن ای طبیبا ، معذوردار ما را
.
.
.
.
کلّیه ام دوباره این ماه سنگ سازد
آمپول و قرص و شربت تجویز کن نگارارا
.
.
.
.
ازفرط تشنه کامی چشمم رود سیاهی
باشد که باز بینم ، در مطّب آشنا را
.
.
.
.
هردکتری که رفتم آنهم سرش شلوغ است
بعضی کند مداوا ، با عدّه ای مدارا
.
.
.
.
دکتر خیال کرده دردم بهانه باشد
عذرم نمی پذیرد یا ایها السکارا
.
.
.
.
امّا صلاح این است! باید گرفته باشی
دفترچه بیمه دستی، دستی دگر دوارا
.
.
.
.
وقت ناهار کمتر باید که خورده باشی
افطار هم دوباره ، فرصت شمار یارا
.
.
.
.
درمسجدِ مَحلّه ،ما را گذرندادند
گفتن پیاز خوردی! تغییرده ، غذا را
.
.
.
.
یک ماه روزه خوردی در پستوی اتاقت
۱۰روز هم گذشته سّرت کن آشکارا
.
.
.
.
درخواب نازبودم!! گفتا یکی سحرگاه
وخه یره دگه سحر رفت باخار قتقارا
برچسبها: ماه رمضان