معمولاً شاگردانی تنبلند که به سایر اختلالهای رفتاری مثل دروغگویی هم دچارند. رایجترین تصوری که درباره هراس از مدرسه وجود دارد، این است که مادر و کودک بهگونهای شدید به یکدیگر وابستهاند…
کودکان، دنیای پررمز و رازی دارند و به همین خاطر است که محققان علوم رفتاری بیکار ننشستهاند. آنها بهدنبال ریشههای رفتارهای نابهنجار کودکان و راههای برخورد درست با آن میگردند. مشکلات رفتاری کودکان در سنین مدرسه که گاهی نتیجه اجتنابناپذیر فقر، جهل، نابسامانیهای خانوادگی و کاستیهای فرهنگی است، بیتردید مانع رشد و بالندگی آنان است و به همین دلیل پیشگیری و درمان این مشکلات، بیاندازه اهمیت دارد.
▪ فرار از مدرسه
بسیاری از کودکان فراری از مدرسه احتمالا متعلق به خانوادههای ازهمگسیخته و یا دارای والدین و خواهر و برادران بزهکار هستند. عدهای هم بر اثر تغییر مکرر مدرسه و یا رد شدن، از مدرسه بیزار میشوند. این مشکل اخیر که در پسران بیش از دختران مشاهده میشود، گاهی نشانهای از وجود اشکال در برنامههای مدرسه و گاهی علامت ناسازگاری کودک است.
▪ هراس از مدرسه
هراس از مدرسه با گریز از آن تفاوت دارد. مدرسهگریزان معمولاً به تناوب از مدرسه غایب میشوند و پدر و مادرانشان از موضوع اطلاعی ندارند در حالی که در هراس از مدرسه کودک معمولاً بهطور پیوسته و طی دورههای طولانی به مدرسه نمیرود و والدین از نرفتن به مدرسه و ماندن او در خانه آگاهی دارند. مدرسهگریزان برعکس کودکانی که از مدرسه هراس دارند، معمولاً شاگردانی تنبلند که به سایر اختلالهای رفتاری مثل دروغگویی هم دچارند. رایجترین تصوری که درباره هراس از مدرسه وجود دارد، این است که مادر و کودک بهگونهای شدید به یکدیگر وابستهاند.
▪ کمرویی و انزواطلبیاین مشکلات از جدیترین مشکلات کودکان است. انزوا و دوری از دوستان و همسالان در اوایل زندگی، کودک را در معرض خطر ناسازگاریهای بعدی قرار میدهد. کودکان انزواطلب هرچند برای والدین و معلمان خود هیچگونه ناراحتی ایجاد نمیکنند ولی به سبب رنج ناشی از احساس ناامنی، پیوسته به دنیای درون خویش پناه میبرند و به مرور از اجتماعیشدن فاصله میگیرند. کودک منزوی نیاز دارد که احساس کند عضو باارزش یک گروه است. او اگر در فعالیتهای زندگی ارضا شود، نیازی به عقبنشینی به میدان رویاهای خویش نخواهد داشت.