اینجا جان آدم ها به اندازه یه بطری نوشابه می ارزد انگار كفش كدام كودك جا مانده و خودش رفته آورده بودن او را تا در ابتدای سال های زندگیش مقام ابراهیم را تجربه كند و ابراهیمی زندگی كند. ما نمی توانیم بی رحم باشیم كفش بچگانه كه می بینیم در دلمان روضه به پا میشود به یاد حاجی شش ماه خودمان را غرق در اشك میبینم.. وقتی به اسماعیل حسین فكر میكنیم دارم به قلبم رجوع میكنم زبانم به نفرین نمیچرخد دعا میكنم برای اصلاح بانیان حادثه راه بسته اند و تشنه شده اند چقدر قصه برایم اشناست حالم شبیه مُحرم است مَحرم و مُحرم