به جالب ترین بخش دانستنی های سایت بزرگ نازوب خوش آمدید. بخوانید و بدانید که هر فرد دارای سه ضریب هوشی می باشد که طبقه بندی این هوشها شخصیت، هوش و استعداد هر فرد را نمایان می کند ! خواندن این بخش جذاب را تا پایان مقاله ادامه دهید.
تفاوت IQ و EQ افراد در چیست؟
تقریباً همه افراد واژه IQ یا ضریب هوشی را شنیدهاند و كم و بیش با مفهوم آن آشنا هستند.
اما آنچه كمی ناشناخته باقی مانده و هنوز گروه زیادی با آن غریبه هستند، EQ یا همان هوش هیجانی است؛ همان چیزی كه براساس نظر دانشمندان میتواند عاملی برای موفقیت افراد باشد، همان چیزی كه میتواند برای كنترل استرس و اضطراب به فرد كمك كند و همان چیزی كه موجب میشود افراد در جامعه موفقتر عمل كنند.
به گزارش نازوب سالهای سال دانشمندان تصور میكردند IQ تنها عاملی است كه میتواند موفقیت افراد را تعیین و آن را تضمین كند، در حالی كه امروزه نظر آنها تغییر كرده و میگویند EQ هم عاملی بسیار مهم برای موفق بودن یا نبودن افراد مختلف است.
البته براساس نظریاتی كه امروزه مطرح میشود، EQ حتی مهمتر از IQ نیز به حساب میآید، به این معنا كه EQ تعریف گستردهتری دارد و IQ تنها بخش كوچكی از آن است.
خلاقیت، ارتباط مناسب با دیگران، استفاده از حواس پنجگانه و تجربیات مناسب از حواس همگی در محدوده هوشهیجانی، هوشعاطفی یا همان هوشاحساسی جای میگیرد البته باید بدانید هوشهیجانی قابلیت رشد و پرورش هم دارد و هرچه بهتر و موفقتر بتوانیم آن را مدیریت كنیم و هوشهیجانی را در خودمان و فرزندانمان بیشتر پرورش دهیم، تاثیرات مثبتی هم از آن در زندگیمان مشاهده خواهیم كرد.
برای اینكه بهتر متوجه این موضوع شوید، به این مثال توجه كنید: امنیت شغلی یكی از موضوعات مهم و یكی از بزرگترین دغدغههای انسان امروزی است،اما فردی كه EQ بالایی دارد و براحتی میتواند با دیگران ارتباطات مناسبی برقرار كند، به طور حتم امنیت شغلی بهتر و بیشتری هم خواهد داشت البته مبحث EQ فقط به این موضوع ختم نمیشود و تعریفهای گستردهتری دارد؛ رضایتمندی از زندگی زناشویی، داشتن روابط اجتماعی لذتبخش، ارتباط شغلی مناسب، انگیزش شغلی و ارتباط مناسب والدین با فرزندان همگی از جمله مواردی است كه در صورت استفاده مناسب از هوشهیجانی میتواند رشد كند و بهبود یابد.
در واقع، هوشهیجانی بیشتر بر موضوع ارتباط مناسب افراد با یكدیگر تاكید میكند كه متأسفانه در این دوران كمی به دست فراموشی سپرده شده است.
در صورتی كه اگر به این موضوع اهمیت بیشتری بدهیم، تاثیر مثبتی بر خود بویژه فرزندانمان خواهیم گذاشت كه به این ترتیب در پرورش هوشهیجانی آنها نیز موثر خواهیم بود.
و اینک تمامی اطلاعات راجع به هوش معنوی یا همان SQ
درآمد
هوش موضوعی است جالب و پرانگیزه که دانشمندان و محققان زیادی راجع به آن تحقیق و تفحص کرده اند. یکی از ابعاد و زوایای تازه روشن شده هوش، تحت عنوان «هوش معنوی»(SQ)، است که چندان از ظهور آن زمانی نگذشته و هنوز تا طی مسیر تکامل و تعالی خود، راه زیادی در پیش دارد.
به دنبال مطرح شدن مفاهیم روان شناسی هوشِ شناختی و هوشِ هیجانی در محیط های کاری، بررسی های متعدد نشان داده که افراد با چیزی بیشتر از جسم، فکر و احساسات خود وارد دنیای کاری می شوند؛ آنها استعداد شخصی و «روح منحصر به فرد خود» را به همراه می آورند. در آستانه ورود به آینده ای متفاوت و پیچیده، صاحب نظران علم مدیریت بر این نکته تاکید دارند که موفقیت در محیط کاری به «مفهومی فراتر از هوش عمومی» وابسته است. به نظر می رسد در دنیا و عصر کنونی که عصر انفجار اطلاعات و دانش می باشد و علم با سرعت و پیشرفت غیرقابل وصفی در حرکت است، سازمان های آموزشی و به خصوص دانشگاه ها، برای حفظ حیات و کارکرد خود نیازمند کارکنان و اساتیدی با «هوشِ عمیق تر، جدیدتر و به روزتر» می باشند تا به وسیله آن بتوانند به نحو اثربخش تری به وظایف خود عمل کنند. به خاطر همین عوامل است که در حال حاضر دیگر هوشِ شناختی و هیجانی، پاسخگوی همه نیازها نیست بلکه انسان ها نیاز به عامل سومی دارند که «هوش معنوی» نامیده می شود.
جغرافیای هوش معنوی
باید توجه داشت که امروزه ضرورت طرح موضوع هوش معنوی، از جهات مختلف احساس می شود. هوش معنوی، افراد را در یافتن راه حل مسائل زندگی توانمند می سازد. ورود مفاهیمی همچون: اخلاق، حقیقت، باور به فرا یا نیرویی برتر، درست کاری، وجدان، رادمردی، گذشت، اعتماد، بخشش، مهربانی، معناجویی در کار، همبستگی با همکاران، نوع دوستی به محیط کار و افزایش پژوهش های نوین با مفاهیم نوین، همه حکایت از ظهور پارادایم جدیدی دارند.[1] «هوش معنوی» همان طور که از عنوانش پیداست، «معنویت» و «هوش» را در ترکیبی جدید با هم در می آمیزد. از آنجا که معنویت با جستجو و تجربه عناصر مقدس به مرحله تعالی می رسد، هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که از موضوعات معنوی برای تطابق و کنش اثربخش و تولید محصولات و پیامدهای با ارزش استفاده می کند و چارچوبی برای شناسایی و سازماندهی مهارت ها و توانمندی های مورد نیاز است؛ به گونه ای که با استفاده از معنویت، میزان انطباق پذیری فرد افزایش می یابد.
تعریف مفهومی
هوش معنوی یا SQ را باید همان توانایی دانست که به ما قدرتی برای به دست آوردن آمال و آرزوهای مثبت ما می دهد و تلاش و کوششی برای رسیدن به آنها در ما ایجاد می کند. این هوش زمینه تمام چیزهایی است که به آن ها معتقدیم و نقش باورها، هنجارها، عقاید و ارزش ها را در فعالیت هایی که به عهده می گیریم دربر می گیرد؛ هوشی که به واسطة آن به سؤال سازی در ارتباط با مسایل اساسی و مهم در زندگی می پردازیم و به وسیله آن در زندگی خود تغییراتی را ایجاد می کنیم.
مؤلفه های هوش معنوی در اسلام
در فرهنگ اصیل اسلامی هوش معنوی به طور ضمنی، مورد توجه فراوانی قرار گرفته است؛ و حتی دارندگان آن در قرآن با عنوان «اولوالالباب» مورد تحسین قرار گرفته اند. براساس متون مذهبی، می توان مؤلفه های ذیل را برای هوش معنوی برشمرد:
1. مشاهده وحدت در ورای کثرت ظاهری
2. تشخیص و دریافت پیام معنوی از پدیده ها و اتفاقات
3. سؤال و دریافت جواب معنوی در مورد منشاء و مبداء هستی
4. تشخیص قوام هستی و روابط بین فردی بر فضیلت عدالت انسانی
5. تشخیص فضیلت فراروندگی از رنج و خطا و به کارگیری عفو و گذشت در روابط بین فردی
6. تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای الگوی معنوی
7. تشخیص کرامت و ارزش فردی و حفظ و رشد شکوفایی این کرامت
8. تشخیص فرآیند رشد معنوی و تنظیم عوامل درونی و بیرونی در جهت رشد بهینه این فرایند معنوی
9. تشخیص معنای زندگی و حوادث مربوط به حیات ، مرگ و برزخ، بهشت و دوزخ
10. درک حضور خداوند در زندگی معمولی
11. درک زیبایی های هنری و طبیعی و ایجاد حس قدردانی و تشکر
12. داشتن ذوق عشق و عرفان که در آن عشق به وصال، منشا دانش است نه استدلال و قیاس
13. داشتن هوش شاعرانه که معنای نهفته در یک قطعه شعری را بفهمد
14. باعث فهم بطون آیات قرآنی می شود و موجب می گردد افراد کلام انبیا را راحت تر و با عمق بیشتری درک نمایند
15. در فهم داستان های متون مقدس و استنباط معنای نمادین این داستان ها کمک فراوانی می کند
16. هوش معنوی که در قرآن در مورد صاحبان آن صفت اولوالالباب به کار رفته است، باعث می شود افراد به جوهره حقیقت پی ببرند و از پرده های اوهام عبور نمایند.
هوش معنوی در حوزه گفتاری اساتید
و اما، در حوزه گفتاری برخی از عوامل مؤثر در هر تدریس موفق، که البته در کلاس دروس معارف نشان دهنده هوش معنوی اساتید معارف می باشند، عبارتند از:
1. پرهیز از سخنان منافی عزت نفس: امام صادق(ع) می فرماید: «همانا خداوند تبارک و تعالی تمام امور مؤمن را به او سپرده و او را مختار گردانده است مگر ذلیل ساختن خویش را.»[4] از ویژگی های مهم یک استاد احتراز جدی از به کارگیری سخنانی است که موجب ذلت او می شود.
2. رعایت احترام در به کارگیری تعابیر و نرمش در کلام:
به کارگیری تعابیر محترمانه و کریمانه در برخورد با دانشجو و پرهیز از هرگونه سخن آزاردهنده و تحقیر کننده، علاوه برآنکه یک وظیفه کلی برای همه اساتید و معلمان است، برای اساتید معارف بسیار ضروری تر و واجب تر است. بیان الفاظ و جملاتی که موجب شخصیت دادن به متعلم گشته، او را دارای احترام و ارزش نشان می دهد که در روحیة و مخاطب و جذب ایشان به استاد بسیار تاثیر دارد.
3. اجتناب از سرزنش، استهزا و تحقیر:
حضرت علی(ع) می فرماید: «لاتکثِرِنّ العتاب فَانّه یورثَ الضغینة و یجرّ الی البغضَةُ»یعنی بیش از حد سرزنش نکنید، چرا که موجب کینه و دشمنی می شود. استاد باید سعی کند که دانشجو را آماج سرزنش ها و نصیحت های مکرر خود قرار ندهد، به خصوص اگر این سرزنش ها در جمع باشد اثرات مخرب تری خواهد داشت.
4. پرهیز از خودستایی، خودپسندی و حب ثنا:
حضرت علی(ع) می فرمایند: «زشت ترین راست گویی ، تعریف شخص از خودش می باشد.» گاه ممکن است استادی به دلیل باوری که نسبت به توان و تجربیات خویش دارد، گرفتار هوای نفس گشته و به تعریف و تمجید از خود بپردازد، که این مسئله در امر تدریس نتیجه معکوس می گذارد؛ زیرا هر فرد به خصوص دانشجوی جوان از افراد خودپسند و خودستا بی زار است.
هوش معنوی در حوزه رفتاری اساتید
در حوزه رفتاری هم چند عامل بر تدریس استاد معارف تأثیر گذاشته و رعایت آنها باعث ارتقاء کیفیت تدریس ایشان می شود:
1. رعایت تواضع و فروتنی: افتادگی و تواضع استاد، خود دلیل رفعت و معنویت اوست. یک سلام و احوال پرسی گرم و صمیمانه با دانشجو، آنچنان تاثیر شگرف و عمیقی بر مخاطب می گذارد که دور از انتظار است. نبی اکرم(ص) و تمامی ائمه بزرگوار(ع) با اعمال و کردار متواضعانه خویش، الگوی کامل و تمام عیاری برای همگان بوده اند.
2. امور مربوط به نگاه: اساتید معارف باید در مورد نگاه و تاثیر آن بر دانشجویان نکاتی را رعایت نمایند؛ به ویژه در تقسیم عادلانه نگاه خود، اهتمام ورزند. نگاه استاد به دانشجویان باید به طور عادلانه و مساوی بین آنها تقسیم گردد. استادی که تنها به یک فرد یا گروه خاصی از دانشجویان می نگرد و نگاه او تنها متوجه آنهاست، هم موجب حواس پرتی دیگران و هم موجب دل آزردگی و بروز شائبه تبعیض از سوی استاد می گردد. استفاده به جا و شایسته از نگاه باعث تاثیر بیشتر بر تدریس گشته و موجب می شود تدریس از کیفیت بالاتری برخوردارگردد.
3. امانتداری: بدون تردید جوانانی که تحت عنوان دانشجو در اختیار استاد قرار گرفته اند از بزرگترین امانت های الهی هستند؛ به طوری که امام سجاد(ع) در رساله حقوق می فرماید: «معلم، قیم و سرپرست شرعی دانش آموز خود بوده، حفظ و پیشرفت آنها بر او واجب است.»
امانت داری در زمینه تدریس به شکل های گوناگونی بروز می کند: امانت داری در ارائه معلومات صحیح و دور از هرگونه انحراف و خرافه؛ امانت داری در حفظ اسرار متعلمین؛ امانت داری در حفظ عفت و پاکدامنی فراگیران؛ و امانت داری در حفظ وقت و استفاده صحیح و بهینه از فرصت ها. بنابراین یک استاد خوب باید حافظ اندیشه، شخصیت و پاکدامنی دانشجو باشد.
4. وفای به عهد: از آنجا که رعایت عهد و وعده ها جزو اولین تکالیف هر مسلمان و هر فردی است، رعایت این نکته برای استاد معارفی که خود منادی حقانیت دین و تعالیم ارزنده آن است، از اهم واجبات و الزامات خواهد بود؛ مثلاً وعده ارفاق در دادن نمره در مقابل فعالیت علمی دانشجو، ارفاق در نادیده گرفتن بعضی از غیبت های درسی و وعده عدم حذف او، و قول کمک های فوق برنامه درسی و آموزشی و مشاوره، از جمله وعده هایی است که اساتید به دانشجویان می دهند و دانشجو انتظار دارد که استاد به این وعده ها جامه عمل بپوشاند.
5. رعایت سه اصل تغافل، بزرگ نمایی، کوچک نمایی: اصل تغافل و اصل کوچک نمایی در هنگام بروز خطا و اصل بزرگ نمایی هنگام بروز حادثه یا پس از ابراز یک کلام خوب توسط دانشجو، از سوی استاد مفید می باشد.
«هوش معنوی سنجی» اساتید معارف
برای سنجش میزان هوش معنوی اساتید معارف اسلامی دانشگاه های کشور، پژوهشی در حد پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه، انجام پذیرفت؛ که گزارش نتایج حاصل از آن، به شرح ذیل تقدیم می شود:
روش شناسی پژوهش
جامعه آماری این پژوهش شامل تعدادی از اساتید محترم معارف دانشگاه ها می باشند.
روش نمونه گیری و حجم نمونه
روش نمونه گیری این تحقیق، به طور تصادفی از اساتید معارف دانشگاه های سراسر کشور انجام شده است. نمونه پژوهش هم شامل 60 نفر از اساتید معارف دانشگاه می باشند که از این تعداد، 30 نفر مرد و 30 نفر زن می باشند. همچنین از این 60 نفر، 52 نفر متاهل و 8 نفر مجرد بوده اند.