ایران کشوری قدرتمند در منطقه خاورمیانه و حتی اسیا است. کشوری که با بومی سازی مدرن ترین موشک ها و تجهیزات نظامی و تجربه 8 سال جنگ توانسته یک قدرت بزرگ در دنیا باشد.
آیا قدرت نظامی ما چقدر است ؟
خیلی خلاصه و ساده بخواهیم بگویم قدرت نظامی ایران در دنیا فوق العاده است. این را خود غربی ها اعتراف کرده اند و میدانند ایران یک ابر قدرت است و حمله به ایران امکانپذیر نیست.
ایران بعد از 8 سال جنگ و بجربه های خوبی که در جنگ بدست آورده بود دست به تولید و بومی سازی تجهیزات نظامی زد. دانشمندان ما امروزه دست به تولید پیشرفته ترین تجهیزات نظامی زده اند.
دو هفته پیش خبری منتشر شد که با پوشش رسانهای کامل از سوی رسانههای غربگرا همراه نبود، اما متخصصان و عناصر با اطلاع آن را با نهایت توجه دنبال کردند. خبر این بود: ایران اولین آزمایش سامانه دفاع هوایی خود موسوم به باور 373 را انجام داده است، سامانهای که گفته میشود برابر یا نسخه کپی برداری شده از سامانه اس 300 روسیه است.
روزنامه الاخبار نوشت: ارزیابی توان نظامی ایران مأموریت بسیار پیچیده ای است، بسیاری از پروژههای نظامی ایران به صورت محرمانه دنبال میشوند و تنها بعد از تکمیل شدن هستند که اعلام میشوند، این موضوع در مورد ابهامات وزارت دفاع ایران نیز قابل مشاهده است، برخی از مشابه های مطالعات و آزمایشهای انجام شده در ایران از طریق رسانهها به نمایش گذاشته میشود و برخی دیگر از دستاوردهای فعلی و جنگ روانی و تبلیغاتی نیز با هدف گمراه کردن دشمن انجام میشود.
همچنین بسیار اتفاق میافتد که روزنامهها و رسانههای ایرانی بیانیههای ارتش را به صورت اشتباه منتشر میکنند، چرا که از روند فعالیتهای نظامی و پوشش انها به صورت کامل ناتوانند، همین موضوع باعث اشتباه بیشتر تحلیلگران مسایل نظامی میشود.
به گزارش نازوب: ما می دانیم که کشور آمریکا و اسرائیل به صورت جدی به جنگ با ایران یا دست کم حمله به تاسیسات هستهای این کشور و سایر اهداف نظامی فکر میکنند. این تفکر از زمان اشغال عراق تاکنون وجود داشته است.
حتی در سال 2006 یکی از بزرگترین شرکتهای انرژی در دنیا از سوی سرویس اطلاعاتی روسیه گزارشی را دریافت کرده بود که نشان میداد این حمله در چند ماه آینده روی خواهد داد.
اما چیزی که این رویارویی را سالها به تعویق انداخته تا جایی که این سناریو را نزدیک به بعید کرده و حتی ارتش ایالات امریکا دیگر متمایل به انجام آن نیست، عوامل متعددی دارد.
اگر هدف از این مقاله ایجاد مقایسه بین توانمندیهای نظامی ایران و کشور ایالات امریکا باشد، پاسخ به این سوال روشن است، هیچ ارتباطی بین منابع و امکانات دو کشور وجود ندارد، نه از ناحیه بودجه و نه از سطح تکنولوژیکی و تجهیزات و تسلیحات.
جنگ با جمهوری اسلامی ایران در طول مرزهای دو کشور نخواهد بود بلکه کشور کشور آمریکا باید نظامیان خود در فاصله چند هزار کیلومتری از مرزهای ایالات امریکا به جنگ ایران بفرستند و مسیرهای امنی را برای سوخت گیری هواپیماها ایجاد کنند.
آن ها باید دریای عظیمی مانند خلیج فارس را در اختیار داشته باشند و در بیشتر مراکز پهنای آن از دویست کیلومتر و عمق آن از 50 متر بیشتر باشد تا تجهیزات آمریکایی بتواند در آن قدرت مانور داشته باشند.
نیروی دریایی کشور کشور آمریکا در دهه هشتاد و با سوء بهره گیری از شرایط جنگی بین ایران و عراق وارد منطقه خلیج فارس شد. این اقدام البته بعد از مجموعه درگیریهایی صورت گرفت، چرا که ایران و عراق هیچ یک به این حضور راضی نبودند.
یک هواپیمای عراقی در سال 1987 یک کشتی کوچک آمریکایی را هدف قرار داد که در این حمله 35 آمریکایی کشته شدند. عراقی ها البته اعلام کردند که این حمله را به اشتباه انجام دادهاند، اما برخی ناظران سیاسی بر این باورند که این حمله پیامی به ایالات امریکا برای عقب راندن نیروی نظامی خود از منطقه راهبردی خلیج فارس است.
این فرضیه بویژه زمانی تقویت شد که ادعا شد که این خلبان تحت مجازات قرار نگرفته و حتی بعد از این حادثه تشویق هم شده است. ایالات امریکا عراق را مجبور کرد تا در سال 2011 برای این حادثه بالغ بر 400 میلیون دلار خسارت به خانواده قربانیان و اسرای جنگی کشور ایالات امریکا در حملههای متعدد این کشور به عراق، بپردازد.
در جنگ خلیج در سال 1991 این نفوذ ایالات امریکا تقویت شد و این کشور مراکز و پایگاههای دائمی و ساختارهای حمایت کامل برای خود دست و پا کرد. این کشور در همین راستا توافقنامه های شبه استعماری با برخی رژیم های عربی حاشیه خلیج فارس امضا کرد.
تفاوت بین این دو طرف این است که چین انتظار رویارویی محدود و البته خشن در دریای جنوب را دارد، اما این جنگ برای رقابت نفوذ است و پکن می داند که این درگیری نمیتواند به حمله و اشغال چین یا هدف قرار گرفتن قلب نظام این کشور و از بین رفتن اقتصاد آن منجر شود، چرا که چین قدرت بازدارندگی اتمی دارد و ایران این قدرت را در دست ندارد.
البته کشور کشور آمریکا در حالت عادی میتواند در صورت بروز جنگ رزم ناو ها و ناوگانهای خود را به گونهای طراحی کند که مسافتی در محیط 400 کیلومتری به عنوان منطقه ممنوعه ایجاد کنند که هیچ کشتی یا هواپیمایی قادر به نفوذ به آن نباشد، اما در خلیج فارس این وضع متفاوت است، چرا که فاصله بین خشکیهای ایران تا پایگاه ناوگان پنجم دریای کشور کشور آمریکا در بحرین تنها 190 کیلومتر است و این به معنای آن است که هر قطعه نظامی کشور کشور آمریکا در خلیج فارس در معرض هدف این موشکها قرار دارند.
موشکهایی که از کشتیهای سریعالسیر یا هواپیماها شلیک میشوند و علاوه بر این ها ایران تعداد بسیار زیادی سکوی زمینی و متحرک برای پرتاب موشک دارد که در طول ساحل شرقی خلیج فارس گسترده شده است.
البته رزم ناوهای کوچک ایران نیز در برابر رزم ناوهای آمریکایی و هواپیماهایی که برای سرکوب این نوع تهدیدات وجود دارد، کاری از پیش نمیبرد، اما باز هم در خلیج فارس اوضاع متفاوت است، چرا که بمبهای دریایی سلاح گسترده ای برای نیروهای آمریکایی به شمار میرود، آنهم در خلیجی که مملو از اهداف کوچک و بزرگ است، همچنان رزم ناوهای ایالات امریکا نمیتوانند در خلیج فارس فعالیت خوبی داشته باشند و به علت عمق کم در بیشتر بخش های خلیج فارس زمین گیر میشوند.
این معادله در مورد سایر پایگاههای کشورهای همسایه ایران نیز وجود دارد. برخی از ایرانیها میگویند که موشکهای فاتح 100 توجه بسیار بالایی دارند و دست کم تاکنون سه نسل از انها تولید شده است. ایرانیها این موشک را موشک لبنان می خوانند، چرا که برد آن و شرایط محیطی آن با جغرافیای لبنان تناسب زیادی دارد و اصلا برای همین کشور ساخته شده است.
فاتح البته میتواند پایگاههای ایالات امریکا در قطر و کشور امارات و عربستان سعودی را تهدید کند. همچنین تاسیسات نفتی و مراکز صادراتی در این کشورها نیز هدف این تهدیدات هستند.
ایران طبعا علاوه بر فاتح بسیاری از موشک های شهاب 2 و شهاب 3 را در اختیار دارد، چرا که سالها از تولید انبوه آنها گذشته است. اینها میتواند سامانه های دفاع موشکی مستحکمی برای ایران در خلیج فارس یا حتی افغانستان ایجاد کند.
جنگ بدون مرز:
دو عامل اساسی وجود دارد که عوامل اصلی تردید ایالات امریکا در ورود به ماجراجویی نظامی با ایران به شمار میورد، اول اینکه منحصر شدن این جنگ در مرزهایی که ایالات امریکا میخواهد باقی بماند، سخت است.
نکته دوم اینکه جنگ بر ضد ایران اولین جنگی خواهد بود که ارتش ایالات امریکا بر زمینه شرایط جنگهای نوین باید وارد آن شود، چرا که ایران ارتشی متعلق به یک قرن پیش ندارد، بلکه ایران به خوبی نقاط قوت ایالات امریکا را شناخته و تجهیزات لازم برای از بین بردن کارآیی انها را فراهم کرده است.
به عبارت دیگر جنگ با ایران به معنای یک عرصه برای به نمایش گذاشتن تکنولوژی برتر آمریکایی نیست، چرا که ارتش کشور کشور آمریکا به خوبی می داند که در این جنگ در معرض ایجاد اختلال در رادارها و سامانههای جی پی اس خود قرار می گیرد و حتی ممکن است هواپیماهای بدون سرنشین نتوانند از طریق ماهواره با پایگاههای خود ارتباط بگیرند.به این معنا ایالات امریکا از فعالیتهای اطلاعاتی و الکترونیک محروم خواهد ماند.
این نگرانیها مبالغه یا ارزیابیهای صرف نیست، بلکه تمام این ها مبتنی بر واقعیتهایی است که در میدان عمل به ثابت رسیده است، به عنوان مثال ایران سال گذشته یک هواپیمای بدون سرنشین ایالات امریکا را از آسمان خود فرود آورد.
آمریکایی ها در آن زمان از این اقدام غافلگیر شدند، چرا که ایران ماهوارههای جاسوسی آمریکایی که بر فراز ایران قرار داشت را کور کرد و این کار احتمالا با شعاع لیزر و پرتو آن در عدسی ماهوارههای صورت گرفت.
از سوی دیگر ایالات امریکا عادت کرده که ارتش های دنیا سوم را تهدید کند و به این ترتیب قدرتی پوشالی برای خود درست کند، قدرتی که بیشتر ناشی از رویکردهای تبلیغاتی است و از فعالیتهای نظامی جدی دور است، این در حالی است که شبه نظامیان حمایت شده ایرانی وعملکرد آنها در لبنان و غزه و عراق مرز بین واقعیت و تبلیغات را روشن کرده اند.
آن ها چهره خود را به عنوان چهرهای شکست ناپذیر در عرصه مبارزاتی نشان میدهند که میتواند با هر نیروی مهاجمی جنگ کند. وقتی که کشتی جنگی هانیت در سال 2006 از سوی یک موشک تولید ایران هدف قرار گرفت، بسیاری از کارشناسان اعلام کردند که جنگ بر ضد ایران سالها به تعویق افتاد. عرب ها اولین کشورهایی بودند که از موشک های ضد کشتی در تاریخ فعالیتهای نظامی خود بهره گیری کردند. در این راستا قایق جنگی مصری موفق شد ناوشکن اسرائیلی ایلات را در اکتبر سال 1967 با موشک های روسی استیکس هدف قرار دهد و آن را غرق کند.
این حمله توان نظامی برای مبارزات دریایی دنیا را به لرزه درآورد و همه متوجه شدن که این موشک ها یک قایق کوچک را قادر می سازد که یک کشتی با حجم چند برابری خود را منهدم کند. اما عرب ها در طول 40 سال گذشته نتوانستند این حادثه را تکرار کنند تا اینکه در سال 2006 این اتفاق بار دیگر رخ داد.
همین ایده در مورد بمب ها نیز مطرح است و نیروهای نظامی ایالات امریکا ترس زیادی از این تاکتیک در عراق داشتند. همین تاکتیکها اسرائیل را در غزه و لبنان زمینگیر کرد و توان بالای نیروهای آموزش دهنده ایرانی در سوریه نیز همین کار را میکند.
از سوی دیگر شرایط درگیریها کشور ایالات امریکا را از اینکه برای یک حمله محدود یا نظارت شده وارد عمل شود، منع میکند. این را سیمور هرش در تحقیقات خود در این موضوع از سالها گذشته تشریح کرده است. نظامیان آمریکایی میدانند که منحصر کردن جنگ بر ضد ایران مانند عراق در سال 1991غیر ممکن است، بدون ایجاد پایگاههای هوایی در منطقه نمی توان تاسیسات هستهای ایران را موشک باران کرد.
در این صورت ایالات امریکا باید سکوهای پرتاب موشک را نیز منهدم کند. اجرای این طرح نیز ممکن نیست، چرا که منطقه خلیج فارس مملو از موشک های ضد کشتی است. به این ترتیب اهداف ایالات امریکا لحظه به لحظه گسترده تر میشود تا اینکه تمام سواحل ایران را در بر گیرد و ایالات امریکا برای انجام این حمله باید بسیاری از تاسیسات نظامی ایران را هدف قرار دهد.
به این ترتیب طرح جنگی محدود کشور ایالات امریکا تبدیل به یک جنگ فراگیر میشود که صدها و شاید هزاران هدف دارد. حتی سیمور هرش به نقل از برخی منابع گزارش داد که ژنرال های آمریکایی تفکر جدی را در مورد بهره گیری از بمب اتمی برای خاموش کردن خطوط دفاعی ایران میکنند.
به این ترتیب حمله به ایران قمار خطرناکی است. با این وجود برخی از تحلیلگران آمریکایی بویژه آنهایی که با اسرائیل رابطه نزدیکتری دارند، میخواهند دولت کشور ایالات امریکا را به حمله به ایران تحریک کنند، انها مدعی هستند که ناوگان دفاعی ایران نمیتواند ناوگان پیشرفته کشور ایالات امریکا در خلیج فارسی را هدف قرار دهد.
اما هیچ دولتی در دنیا نمیتواند خود را در ماجراجویی جنگی وارد کند که هزینه یک اشتباه در آن غرق شدن ناوهای هواپیمابر این کشور یا انهدام پایگاه های حاوی هزاران نظامی آن ها باشد، به این ترتیب هزینهها بالاتر خواهد رفت.
از سوی دیگر هر نوع تاخیر در حمله به ایران باعث پیچیدهتر شدن و مشکل تر شدن اوضاع میشود. حمله به ایران در سال 2004 آسانتر از سال 2007 بود و همین حمله در حال حاضر قابل مقایسه با سال 2007 نیست، چرا که ایران توانمندی های نظامی اخیر را ایجاد کرده و خطوط تولیدات تسلیحات و موشکهای خود را متمرکز کرده است. موشک هایی که همه ساله برد و توجه هدف گیری آن ها بیشتر میشود. ایرانیها حتی کلاهکهای جنگی قدیمی را به موشک های شهاب 3 با کلاهکهای اخیر و فعالتر و دقیقتر تبدیل کردهاند.
از همین روست که اسرائیلیها برای حمله ایالات امریکا به ایران عجله دارند، آنها این گونه استدلال میکنند که هر تاخیری در حمله به ایران باعث افزایش سختیهای آن میشود و کار را به جایی میرساند که دیگر حمله به ایران غیرممکن خواهد بود. ایرانیها نیز اخیرا موشک های کروز خود را به نمایش گذاشتهاند. این نیز یکی از عناصر اخیر تغییر معادلههایی است که ایران رو کرده است.
کشورهای در حال توسعه میتوانند بالاترین تکنولوژیها را از غرب یا روسیه خریداری کنند، این خریدها هرگز کشور ایالات امریکا را به اندازه یک رادار کوچکی که یک کشور خود آن را تولید کند، نگران نخواهد کرد. تمام سامانه هایی که صادر میشوند، ویژگیها و مزایای شناخته شده ای دارند، ابزارهای الکترونیکی در هواپیماها برنامه ریزی شدهاند تا امواج مربوط به رادارهای دشمن را شناسایی و در آنها اختلال ایجاد کنند.
اما موضوعی که باعث نگرانی ارتش مهاجم میشود، این است که رادارهایی منتشر شوند که از وجود آن ها اطلاع نداشته باشد یا ابزارهای دفاعی از سوی دشمن تدارک دیده شود که آن ها آمادگی مقابله با آن را نداشته باشند.
در جنگ اخیر سامانههای دفاع هوایی در صورتی که با آزادی کامل کار کنند، میتوانند یک یگان کامل از جنگندهها را در چند دقیقه از کار بیندازند، مانورهای نظامی ایران همواره باعث وحشت دشمنان از سرنوشت مجهولی میشود که در سایه نمایش سامانههای مختلف و متنوع نظامی مأموریت خود را در حمله به دشمن انجام میدهد.
تکنولوژی اختفا یک مثال واضح در زمینه نحوه بهره گیری نظامی ایران است. کشور ایالات امریکا در جنگ های متعددی که داشت، هواپیماهای شبح را برای خود یک عامل برتری بی سابقه میدانست که هیچ پاسخی از سوی دشمن ندارد، هواپیماهای اف 117 « اولین مشابه از هواپیماهای رادار گریز» در جنگ دوم خلیج فارس نقش عمدهای در هدف قرار دادن رادارهای عراق داشتند.
این هواپیماها به همراه هواپیماهای بمب افکن بی 2 در حمله به یوگسلاوی سابق و عراق در سال 2003 نیز نقش آفرینی عمده ای داشتند، به همین علت ایران تمرکز ویژهای را برای مقابله با این تجهیزات داشته است.
روس ها خیلی زود متوجه شدند که تولید هواپیماهای شبح به گونهای است که میتوانند از نوع مشخصی از رادارها مخفی بماند، این امواج رادارهای با موج بلند و پهنای کم « ایکس باند» است که در هواپیماهای دشمن یا در رادارهای رهگیری موشکها بهره گیری میشود، این سیگنالها ناشی از شعاع راداری تنگی است که حتی سانتیمترها را نیز مشخص میکند و برای کشف اهداف و توجه در ضربه زدن به انها ایدهآل است.
به همین علت روسها شروع به تمرکز در فنآوری امواج با پهنای بالا کردند که از آن ها در پایان جنگ جهانی دوم بهره گیری میشد. البته عیب انها در این است که توجه کمتری دارد و امکان دارد اهداف دقیق مشخص نشود. مشخصه سیگنالهای با پهنای عمده این است که سرمایه گذاری و تولید هواپیمای شبح را بیفایده میکند. چرا که سطح این هواپیما برای منحرف کردن و جذب سیگنال های سانتیمتری کوتاه طراحی شده و نمیتواند از بازگشت سیگنالهای با پهنای بالا به منبع تشعشع و کشف اهداف پیشگیری کند.
وقتی که هواپیمای اف 117 کشور کشور آمریکا بر فراز یوگسلاوی سقوط کرد، ناظران نظامی به این نتیجه رسیدند که علت این سقوط آن بود که یوگسلاوها از رادارهای قدیمی روسیه بهره گیری میکردند که با سامانه سام 3 موفق به منهدم کردن این جنگنده شد.
بعد از جنگ یوگسلاوی، روس ها گام های بلندتری در توسعه نسل اخیر از رادارها با سیگنالهای با پهنای متری برداشته و توجه آن را با رادارهای موج کوتاه برابر کردند، این طراحیها در سامانه اس 300 به کار گرفته شد. ایران از سالها گذشته از امواج با پهنای بالای رادار بهره گیری میکرد. مهم ترین این رادارها مطلع فجر 1 و 2 بود که سامانه دوم بیشتر شبیه به رادار نیبو روسیه بود که در سامانههای اس 400 نقش شناسایی سیگنالهای مخفی را بر عهده دارد.
ژنرالهای ایرانی معتقدند که این رادارها به اندازهای است که تمام حریم هوایی ایران را به صورت تقریبا کامل پوشش داده است.
نوع دوم در مبارزه با تکنولوژی هواپیماهای رادار گریز بهره گیری از تجهیزات بصری به جای رادار است، با توسعه دروبین های حرارتی پیشرفته کنونی، خلبانان میتوانند بهترین جایگزین را به جای رادار مورد بهره گیری قرار دهند. این وسیله الان به یکی از بهترین وسیلههای رهگیری دشمن تبدیل شده و طرف مقابل نمیداند که شما آن را شناسایی کرده اید. روسها از دهه هشتاد این روش را امتحان کردهاند، آن ها میتوانند بدون رادار بمب افکن های آمریکایی را از فاصله طولانی – بیش از 90 کیلومتر- شناسایی کنند.
ایران میتواند اهداف را رهگیری کرده و موشکها و توپهای خود را به سوی انها هدایت کند. ایرانیها ابتکار دیگری نیز دز این زمینه دارند، آن ها به این نتیجه رسیدند که مسلسلهای ضد هوایی که بسیاری فکر میکردند، دوره آن ها تمام شده است، بهترین وسیله است که میتواند در صورت متصل شدن به رادار و بهره گیری از برنامه های رایانه ای کارآیی بالایی داشته باشد و دیواری از گلولهها را در برابر هدف در آسمان ایجاد کند، دیواری که بهترین وسیله برای ساقط کردن جنگندهها و موشکهای هدایت شونده و هواپیماهای شناسایی و حفاظت از نقاط حساس است.
نتیجه گیری
ایرانیها ساختار دفاعی خود را در دوری از رقابت با آمریکاییها بنا کرده اند، انها میدانند که نمیتوانند در برابر قدرت غرب در هوا و دریا قرار بگیرند، به همین علت مبانی جنگهای نامتقارن را در نزد خود تقویت کردهاند که میتواند از شکافهای موجود در ارتش دشمن بهره گیری کند و انها را با ابزارهای غیر کلاسیک از جمله موشکها هدف قرار دهد. ایالات امریکا از سالها پیش به دنبال تقویت ساختارهای دفاعی خود است تا شاید بتواند از موشکهای احتمالی روسیه و چین و کره شمالی و ایران در امان باشد، اما گزارش اخیری که در مجله اکونومیست منتشر شد، مشکلات این هدف را تشریح کرد.
شاید عده زیادی به این واقعیت واقف نباشند که سامانه GMD که ایالات امریکا بالغ بر 40 میلیارد دلار برای آن هزینه کرده است، از سال 2008 تاکنون در تمامی 5 آزمایش رهگیری خود شکست خورده است، اکونومیست مینویسد که ایالات امریکا در دهه اخیر بالغ بر 100میلیارد دلار هزینه کرده است که برنامه ای مشابه آن را طراحی کند تا از خطر موشک های دشمن در امان بماند، اما به این نتیجه رسیده که رسیدن به این هدف غیرممکن است. علت آن هم تنها در سختی تکنولوژیهای رهگیری نیست، بلکه در آسانی تکنولوژیهای ایجاد انحراف در سامانههای دفاعی متعدد نیز است.
موشکهای روسی تولید میشود تا بتواند با جدا شدن کلاهک انفجاری در فضای خارجی دهها هدف را مورد اصابت قرار دهد. هر اندازه که ایالات امریکا تجهیزات رهگیری را توسعه میدهد، روسیه نیز اقدامات ضد این تجهیزات را تقویت میکند و آن را ناکارآمد میکند.
این رقابت نظامی و تکنولوژیکی زیر تولید مناسبات بین ایران و غرب را نیز شکل میدهد. این رقابت است که تا حد زیادی پتانسیل رویاروییها و تحریمها و گفتگوها و توافق ها و رقابتها و معاملهها را تعیین میکند. کسانی که این پس زمینه را ندانند، خیلی زود در دام این سطحینگری و سخن توطئهآمیز گرفتار میشوند که مدعی است ایرانیها و آمریکاییها بازی را در پیش گرفته اند و در حالی که در ظاهر با هم دشمنی میکنند،در پشت پرده با هم هستند و میخواهند ما -عربها- را فریب دهند.
با توجه به حجم اقتصاد کشور کشور آمریکا و توان تکنولوژی بالایی که این کشور دارد، هیچ کسی در دنیا نمیتواند با حجم ارتش خود یا ایجاد ناوگان های هوایی یا دریایی، ایالات امریکا را بترساند، چیزی که باعث وحشت کشور کشور آمریکا میشود، ارتشهایی است که توان مبارزاتی بالایی دارند و اعتقادات مخصوص به خود دارند که از ویژگیهای بومی و جغرافیایی خود نهایت بهره گیری را میبرند و روش مبارزاتی خود را خارج از چارچوبهای سنتی غرب پایه گذاری میکنند. در این زمینه ما باید چیزهای زیادی از ایران یاد بگیریم.