چکیده ای از زیباترین غزل های هوشنگ ابتهاج
آه در خانه ی خود بیگانه م!
نتوانستم
که بگویم دلم اینجا مانده ست
من پی گمشده ام آمده ام… ارغوانم را می خوام
صدای زیبا و سنگین هوشنگ ابتهاج در دکلمه و غزلهایش هر شنونده ای را مجذوب خودش می کند.
سایه! امیرهوشنگ ابتهاج غزلسرای معاصر ایرانی که با دقت و نکته سنجی در اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر روزگارش، مقداری احساسات شخصی خود را در شعرهایش گنجاند و با نفوذ عاطفه در غزلهایش و پرداختن به موضوعات روز جامعه توانست بیانگر نیازهای مردم باشد.
که قطعا این سبک شعر و غزل های برگرفته از دل مردم و جامعه طرفداران زیادی دارد.
امیر هوشنگ در روز یکشنبه، 3 اسفند 1306 در رشت متولد شد، او اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده 4 فرزندی بود.
پدربزرگ او یعنی «ابراهیم ابتهاج الملک» گرگانی و مادربزرگش رشتی بود پدربزرگش مسئول گمرک بود و در زمان تسلط جنگلیها بر جنگل توسط یکی از آنها، یا به روایتی توسط یکی از کشاورزانش، کشته میشود.
پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پور سینای این شهر بود. برادران ابتهاج یعنی غلامحسین ابتهاج، ابوالحسن ابتهاج و احمدعلی ابتهاج، عموهای امیرهوشنگ هستند.
هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور در شهر رشت سپری کرد و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران مشغول به تحصیل شد.
امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود اما شیفته مهارتآموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمهسازی، به دیگر هنرها نیز علاقهمند بود.
بهگفته خودش:
در همان هشت تا دهسالگی برای غذا پختن حرص میزدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ میکردم. گلدوزی و دِسْمِهدوزی هم از او یاد گرفتم.
هوشنگ ابتهاج دوره تحصیلات دبستان را در رشت و دبیرستان را در تهران گذراند و در همین دوران اولین دفتر شعر خود را به نام نخستین نغمهها منتشر کرد.
مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.
ابتهاج در جوانی دلباخته دختری ارمنی به نام گالیا شد که در رشت ساکن بود و این عشق دوران جوانی دستمایه اشعار عاشقانهای شد که در آن ایام سرود.
بعدها که ایران غرق خونریزی و جنگ و بحران شد، ابتهاج شعری به نام (دیرست گالیا…) با اشاره بههمان روابط عاشقانهاش در گیر و دار مسائل سیاسی سرود.
هوشنگ ابتهاج در سال 1318 با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار بود.
وی از سال 50 تا 56 سرپرست برنامه گلها در رادیوی ایران، پس از کنارهگیری داوود پیرنیا و پایهگذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزلهای او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.
هوشنگ ابتهاج در کنار همسرش در یک قاب
تصویری از هوشنگ ابتهاج در کنار فروغ فرخزاد
امیر هوشنگ ابتهاج در سال 1337 با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد. حاصل ازدواج هوشنگ ابتهاج و آلما مایکیال چهار فرزند به نامهای یلدا متولد 1338 ، کیوان 1339 ، آسیا 1340، و کاوه 1341 است.
نخستین نغمهها (1325)
سراب (1330)
سیاه مشق (فروردین 1332)
شبگیر (1332 مرداد )
زمین (دی 1334)
چند برگ از یلدا (آبان 1334)
یادنامه (مهر 1348) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)
تا صبح شب یلدا (مهر 1360)
یادگار خون سرو (بهمن 1360)
حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)
تاسیان مهر 1385 (اشعار ابتهاج در قالب نو)
از مهمترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح غزلهای حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در سال 1372 از طرف نشر کارنامه به چاپ رسید.
بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سالهای زیادی را صرف پژوهش و حافظشناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاشها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده است.
نخستین نغمهها:
سایه در سال 1325 مجموعه «نخستین نغمهها» را، که شامل اشعاری به شیوه کهن است، منتشر کرد.
در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. اولین نغمهها در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزلهای عاشقانه ی او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل وی را به بهترین غزلهای معاصر بدل ساخته است.
سراب:
سراب نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.
سیاه مشق:
مجموعه «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمیگیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزلهای خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار آن مینویسد.
شبگیر:
سایه در مجموعههای بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعه «شبگیر» پاسخگوی این اندیشه تازه اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید میآورد. مجموعه شبگیر و زمین نشان میدهد.
چند برگ از یلدا:
مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازهای در شعر معاصر گشود.
سایه درباره مهاجرت به آلمان گفت:
رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچههایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچههای دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال 64 رفتم. مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم.
هوشنگ ابتهاج درباره زندگیاش در آلمان میگوید:
در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمیخوابم، صبح خیلی زود بیدار میشوم، چایی درست میکنم و با کمی نان خشک صبحانه میخورم.
روزها مینشینم تلویزیون تماشا میکنم و میبینم دنیا روز به روز دیوانه تر میشود، بعد ناهار میخورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا میکنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید.
بعد شب هم کمی میروم و میخوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هر از گاهی چیزهایی مینویسم.
هوشنگ ابتهاج در استدلال نام شاعریاش یعنی سایه میگوید:
حروف و کلمات برای من رنگ دارند:
رنگ خاکستری، رنگ نارنجی و سیاه است. کلمات برایم سرد و گرماند
سایه کلمهای سرد است، گلابی کلمهای گرم. بهگمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتیبودن و فروتنی و بیآزار بودن هست؛ اینها برای من جالب بود و با طبیعت من میساخت!.
خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدونادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی میشود گفت وقاحت.
در روز 12 مهر سال 1397 در مراسم پایانی «ششمین جشنواره بینالمللی هنر برای صلح»، نشان عالی با عنوان «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.
برای این غزل سرای محبوب آرزوی سلامتی و طول عمر داریم تا بیش از این بتوانیم از غزل ها و دکلمه هایی که حقیقت محض این دنیای دیوانه است! بهره ببریم.
مطالب مرتبط
اعترافات ژاله علو از عشق تا شاعری !
شعرهای نو تنهایی و بی کسی از شاعران معروف و نامی
زندگی نامه بسیار جالب موریس مترلینگ نویسنده و شاعر