آیا جادوی عشق، بدون دانش همسرداری، میتواند زندگی مشترک سعادتمندی را برای همیشه یا طولانیمدت تضمین کند؟
عشق واقعی را باید شناخت، آنرا محترم شمرد و به آن اعتماد کرد. عشق، احساسی بسیار قوی، قدرتمند و سرشار از انرژی فراوان است که همچون آتشی وجود انسان را دربر گرفته و تمام ابعاد زندگی او را تحت تأثیر خود قرارمیدهد.
عشق و شور زندگی راستین، از درون میجوشد؛ آنرا از درون خود بجویید. عشق به خود، عشق به زندگی و عشق به دیگران، درونی است.
True love عشق واقعی، به انسان کمک میکند که زندگی خود را سرشار از شور، نشاط و رضایت کند و به زندگیاش معنا و مفهوم بخشد. هرجا میروید و با هرکس که هستید، مهر بدون چشمداشت نثار کنید تا عشق دریافت کنید.
ما عاشق کسانی میشویم که عشق و شور زندگی ما را شعلهور میسازند. باید دانست که عشق راستین، صبور و بردبار است و بهدنبال شناخت و در طول مدت بهوجود میآید.
اما عشق کاذب و کور، لحظهای بوده و در همان دیدارهای اولیه ظاهر میشود. افرادی که توان شناخت عشق راستین را ندارند، درپی یافتن عشق، به دیگران وابسته میشوند و هرگز هیجان، شور و عشق واقعی را لمس نخواهند کرد.
بیشتر مردم، عشق را نمیشناسند و Sexual attraction جاذبهی جنسی یا عشق کاذب و کور را با عشق و شور واقعی زندگی اشتباه میگیرند؛ عشق هیجانی و احساسی، در قلب جای دارد درحالیکه جاذبهی جنسی در اندامهای جنسی قرارمیگیرد.
آیا مشکلات و مسائل زندگی مشترک بدون دانش همسرداری و کسب آگاهی و مهارتهای لازم و رفع دیگر نیازها، فقط با عشق، قابل حل هستند؟
به عبارت دیگر، اگر پایه و اساس زندگی مشترک شما، بدون آگاهیهای لازم و رفع دیگر نیازها، فقط عشق باشد ولی شناخت کافی به نیازهای آشکار و پنهان خود و همسرتان نداشته باشید و نتوانید آن نیازها را بهصورت درست، ارزیابی کرده و برطرف سازید، در طولانیمدت، آیا میتوانید پاسخهای مثبتی از همسر خود دریافت کنید و به پایداری و دوام عشق، امید ببندید؟
باورهای عمومی بسیاری از مردم جوامع مختلف این است که: با عشق است که زن و شوهرها در کنار هم میمانند… با عشق است که زوجین همدیگر را خوشبخت میکنند…
با وجود این همه مشکل، با عشق میتوان شادمانه زندگی کرد… با عشق است که زن و شوهر یکی میشوند… در زندگی زناشویی ایدهآل، هیچ مشکلی وجود ندارد… در حالیکه همین باورها و افسانههای ازدواج اگر مبنای درستی نداشته باشند، انتظارات غیرواقعبینانه ایجاد کرده و خود باعث مشکلات فراوان میشوند.
فلسفهی اصلی ازدواجهای امروزی، علاوهبر تداوم نسل، رفع نیازهای احساسی و عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی، استقلالی و… میباشد. بهعبارت ساده، ازدواج و انتخاب همسر بهمنظور تشکیل زندگی مشترک، برای رفع نیازهای فوقالذکر زن و مرد صورتمیپذیرد.
برای رفع این نیازهاست که زن و مرد، به آگاهی و کسب مهارتهای لازم همسرداری احتیاج دارند. چون مهر، محبت و عشق، گل سرسبد احساس و عاطفهی انسان است، بنابراین وقتی زوجها زندگی مشترک را شروع میکنند، هرکدام از دیگری مهر، صمیمیت، وفاداری و عشق بیقید و شرط میخواهد و هریک بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم انتظار دارد دیگر نیازهای آشکار و نهانش نیز توسط همسرش برآورده شود. پرسش این است:
ازدواج زمانی موفق بهحساب میآید که اصول همسرداری را بدانیم و آگاه باشیم که با همکاری دوطرف، نیازهای زن توسط شوهر و نیازهای شوهر توسط همسرش برطرف میشود و این امر فقط با کسب آگاهی و مهارتهای لازم و برطرف کردن نیازهای یکدیگر (نیازهای احساسی، عاطفی، جنسی، مالی، حمایتی و استقلالی و…) امکانپذیر است.
به دختران و پسران به این علت توصیه میشود که آگاهیهای خود را برای همسرداری و زندگی مشترک، هرچه بیشتر بالا ببرند تا بتوانند در زندگی زناشویی، به رفع نیازهای خود و همسرشان بهصورت درست بپردازند و بتوانند همسر و خود را در مسیر آرامش، شادابی، پیشرفت، ترقی و خوشبختی واقعی قراردهند.
هماهنگیِ «عشق» و «آگاهی» و رفع نیازهاست که به زندگی مشترک شادابی، جذابیت و بالندگی میبخشد. مهر، محبت و دلدادگی بدون آگاهی، بهطور معمول در کوتاهمدت، زیبایی و جذابیتهای خاص خود را دارد ولی برای داشتن زندگی مشترک پرطراوات و غنی در طولانیمدت، علاوهبر عشق، به دانش و آگاهی همسرداری نیز نیاز مبرم است چراکه عشق، بخشی از نیازهای یک زندگی مشترک موفق را تشکیل میدهد و بهتنهایی نمیتواند دیگر نیازهای زناشویی را که بسیار گسترده هم هستند، جوابگو باشد. میگویند:
«عشق و آگاهی (دانش همسرداری)، همانند پیچ و مهره، آجر و ملات، لازم و ملزوم هم بوده و همانند دو بال یک پرنده هستند که بدون یکی، پرواز واقعی امکانپذیر نمیشود.»
بهطور معمول عشق، تحمل مشکلات و موانع را برای انسان آسان میسازد و انگیزهای قوی برای رفع آنها میشود ولی نمیتواند از بروز مسائل و مشکلات، جلوگیری بهعمل آورد. عشق، منبع قدرت، حرارت و نور زندگی است.
عشق، محرک قدرتمندی است که زوجها تشکیل خانواده بدهند، یار و یاور هم باشند و احساس خوشبختی کنند و به آن تداوم بخشند.
پرسش این است که با وجود این قدرت فائقه که انسان را به اوج آسمانها میبرد، اگر زن و مرد عاشق، فاقد دانش کافی و مهارتهای لازم همسرداری باشند و نتوانند نیازهای خود و همسر را بهدرستی تشخیص داده و برطرف کنند، چگونه میتوانند در حل مسائل و مشکلات زندگی مشترک و ایجاد روابط مؤثرتر، موفقیت بهدست آورند و به آن تداوم بخشند؟
«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها…»
بیشتر ازدواجها با شور، اشتیاق، مثبتاندیشی و مهر و محبت شروع میشود و در آغاز زندگی مشترک، زوجین تصور میکنند که ازدواج آنان متفاوت از دیگران است، روابطشان محکم، قوی و خلالناپذیر است؛ عشق و مهر و محبتشان، جاودانه و مادامالعمر خواهد بود.
درواقع شور و اشتیاق و مثبتاندیشی، همهچیز را در ابتدای امر، زیبا و آسان جلوه میدهد و به زوجها کمک میکند تا کارها را با احساس خوب و زیبا انجام دهند ولی مشکلات بعدها ظاهر میشوند؛ چراکه عشق بدون آگاهی، بستر کافی و توانمندی برای حل تمام مشکلها و Cohabitation issues مسائل زندگی مشترک نیست؛ سوءتفاهمها، عدم شناختها، ناآگاهیها، نبود مهارتها و… ذرهذره پایههای عشق را متزلزل میسازند و تداوم آنها، عشق را بهآرامی به سوی بیتفاوتی، دشمنی و حتی به نفرت و انزجار میکشاند.
ارسطو میگوید: «خودشناسی، آغاز خردمندی است و در عین حال، مشکلترین کارها میباشد ولی پند و اندرزدادن به دیگران، سادهترین کارهاست.»
یکی از راههای شناخت خود و همسر، گفت و شنود سازنده با همسر و داشتن پرسشهای مثبت از همدیگر است؛ چراکه گفتوگوهای آرام و سازنده و پرسشهای مثبت از خود و همسر، زن و مرد را به تفکر و تأمل وامیدارد و توجه آنان را به نکتههای جالب، ظریف و مثبت زندگی که تاکنون به آنها فکر نکرده و یا از اندیشیدن به آنها واهمه داشتهاند، جلب میکند.
پرسشهای مثبت از خود و همسر، فکر و توجه ما را به تهیهی پاسخهای مثبت جلب میکند. تکرار اینگونه پرسش و پاسخها، طبق قانون جذب، زن و شوهر را به سوی نکتههای مثبت و همدلانهی یکدیگر میکشاند و همسران را در ایجاد تفاهم بیشتر کمک میکند، همسران را از سوءتفاهم و از رنج کنار هم بودنها نجات میدهد و آنان را در مسیر زندگی آرامتری قرارمیدهد. گفت و شنودهای آرام و پرسشهای مثبت از خود و همسر، باعث میشود که مسائل و موارد حاکم بر زندگی مشترک، با مثبتاندیشی مورد بررسی قرارگیرند.
اگر این پرسش و پاسخها همواره با شجاعت، صداقت و احترام متقابل همراه باشد، زن و شوهر را در مسیر دستیابی به آرامش واقعی، کسب رضایت از زندگی مشترک و خوشبختی واقعی قرارمیدهد چراکه اگر گفت و شنود،
گلایه و شکایت زوجین از هم، درست، مؤثر و مثبت بوده و همراه با چاشنی عشق باشد، همسران به ارزشها و معیارها، نیازها و چگونگی رفع نیازها و تفاوتهای یکدیگر، آگاهی بهتری مییابند و میتوانند
بینش و نگرش خود و همسرشان را نسبت به مسائل زندگی زناشویی، آگاهانه یا ناآگاهانه و بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم هدایت کنند و بهطور کلی نسبت به ویژگیها، نیازها و امیال خود و همسر و آنچه در این رابطه میاندیشند، شناخت بهتری پیدا کنند.
با شناخت تفاهمها، تفاوتها و تضادهای موجود بین زن و شوهرهاست که همسران، به کمک مهر، محبت و عشق، ویژگیهای همدیگر را تعدیل و تکمیل میکنند و با وجود تفاوتهای فراوان و اساسی بین زن و مرد، زوجین با آگاهی و به یاری مهر و محبت، میتوانند تعادل و توازن لازم را بین خواستهها، نیازها و رفع آنها برقرارساخته و خود را در مسیر ایجاد روابط همدلانه و مؤثر و تفاهم بیشتر قراردهند.
در این شرایط، زن و شوهرها بهجای سرکوب و پنهانساختن احساسها و نیازهای خود و فرار از بیان آنها که باعث آزار و کشمکشهای درونی فراوان است، صادقانه به بیان آنها میپردازند.
بهعبارت دیگر، با افزایش دانش و آگاهی و کسب مهارتها همراه با چاشنی The sexual attraction of love and affection مهر و محبت است که نکات مشترک، تفاهمها، تضادها، توانمندیها و ضعفها آشکار و کشف میشوند و با آنها بهصورت درست و مثبت برخورد میشود و عشق راستین، امکان ظهور یافته، بالنده و غنی شده و گسترش مییابد.
نشانه های عشق واقعی و انواع عشق
عشق واقعی و ناب را در این عکس ها خواهید دید!
نشانه های عشق واقعی برای یک ازدواج
نشانه های عشق واقعی یا شهوانی دوران مجردی