7 جنی که در کتابفروشی ها دیده شد + عکس

مجموعه : فرهنگ و هنر
7 جنی که در کتابفروشی ها دیده شد + عکس

انتشار و توزیع پر فروش ترین کتاب 7 جن با طرح و ایده ای جدید و متفاوت در کتابفروشی ها عرضه می شود.

 

 

 رمان «7 جن» اثر امید کوره‌چی از سوی انتشارات کتابستان معرفت راهی بازار کتاب شد.

 

 

7 جنی که در کتابفروشی ها دیده شد + عکس

 

 کتاب «7 جن» رمانی است که زندگی جوانی را به تصویر می‌کشد که سال‌های زیادی از عمر خود را مصروف موجودات ماورایی کرده و قدرت‌های بی مانندی را کسب کرده است، ولی از آنجاکه نفسش همواره در طلب کسب قدرت‌های بیشتر است، پا در ورطه‌ای می‌گذارد که حوادث این داستان را رقم می‌زند.

 

رمان «7 جن» با یک طرح جلد متفاوت و کتاب‌سازی جلب توجه کننده راهی کتابفروشی‌ها شده و در دسترس خوانندگان قرار گرفته است. این رمان با قیمت 16 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

 

 

7 جنی که در کتابفروشی ها دیده شد + عکس

 

 انتشارات کتابستان معرفت پیش از رمان «شهید عشق» اثر احمد تورگوت روایتی عرفانی از واقعه کربلا را راهی بازار کتاب کرده بود. همچنین کتاب‌هایی چون «سال‌های بنفش» اثر ابراهیم حسین‌بیگی، «رویای نیمه شب» به قلم مظفر سالاری و «مترسک مزرعه آتشین» کاری از داود امیریان نیز از سوی این ناشر منتشر شده بود.

 

 

درباره جن ها بیشتر بدانید ….

 

وجود «جن»

با توجه به آنچه در قرآن کریم و احادیث اهلبیت(ع) آمده است، یکی از مخلوقات خداوند متعال روی زمین، موجودی به نام «جن» است.

«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون‏»(ذاریات: 56)

و من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند(و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند).

«سَنَفْرُغُ لَکُمْ آیُّهَ الثَّقَلانِ»(الرحمن: 31)

«ای گروه جنّ و انس به زودی به حساب شما خواهیم پرداخت».

 

 

«جنّ» در لغت؛ به معنای «پوشیده شده» است؛ و چون جنّ از چشم انسانها مخفی و پوشیده است، به آن جنّ می‌گویند، و به دیوانه، «مجنون» می‌‌گویند، چون عقل او پوشیده شده است، و به نوزاد در شکم، جنین می‌‌گویند، چون داخل رحم مادر است و مخفی است.

پس اینکه برخی گمان می‌‌کنند جن یک موجود خیالی و توهمی است، چنین نیست، بلکه موجودی واقعی و خارجی است. لکن بخاطر کیفیت خلقتی که دارد، با چشم عادی بشر قابل مشاهده نیست.

 

 

کیفیّت خلقت و آفرینش «جن»

ابوبصیر از امام صادق(ع) سؤال کرد خداوند متعال آدم را چگونه خلق کرد؟

امام صادق(ع) در جواب از این سؤال[قبل از بیان ذکر خلقت آدم، به بیان کیفیت خلق موجودات، از جمله جن قبل از خلقت انسان پرداختند و] فرمود:

وقتی خداوند متعال «آتش سَموم» را خلق کرد -که «آتش سَموم» آتشی است که نه حرارت دارد و نه دود-، از آن آتش، جانّ را خلق کرد.

و این معنای همین کلام خداوند است که در قرآن فرموده: «وَ الْجَانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ مِنْ نارِ السَّمُومِ».

 

 

آنگاه آن جانّ را به نام «مارِج» نامید. سپس از جانّ، همسرش را به نام «مارجة» آفرید. آنگاه پس از آمیزش جانّ با همسرش، فرزند دیگری به نام جانّ، متولد شد. آنگاه از این جانّ فرزند دیگری متولد شد، که آن را جنّ نامید.

آنگاه از این جنّ، گروه‌‌ها و طائفه‌‌های متعددی ایجاد شد که ابلیس ملعون هم از اینهاست.

آنگاه جانّ دائما در حال ایجاد فرزندان دختر و پسر بود، چنانکه جنّ نیز به همین طریق، در حال ایجاد فرزندان مذکر و مؤنث بود. تا اینکه تعداد آنها به نود هزار رسید. باز هم تولید مثل را ادامه دادند تا اینکه تعداد آنها به تعداد ریگ بیابانها شد.

آنگاه ابلیس(که از طایفه جن بود) با زنی به نام لهبا(دختر روحا)، از طایفه جانّ ازدواج کرد. نتیجه ازدواج آنها چندین فرزند دو قلو شد، ابتدا دو فرزند به نام بیلقیس و طونه، پس از آن، دو فرزند دیگر به نام شعلا و شعیله، سپس دو فرزند به نام دوهر و دوهره، بعد از آنها دو فرزند دیگر به نام شوظا و شیظه، سپس دو فرزند با نام فُقطُس و فُقطُسه متولد شد. و بعد از آنها نیز فرزندان شیطان ملعون، آنقدر زیاد شدند که دیگر قابل شمارش نبود.

 

 

اقسام و انواع جن

شکی در این نیست که می‌‌توان با کمک از برخی اذکار و ادعیه و کارهای خاص که باعث آشکار شدن أجنّه می‌‌شود، صدای گفتگوی أجنه را شنید، و حتی آنها را دید. و این مطلب از امور قطعی است که از روایات بسیار زیادی استفاده می‌‌شود.

در روایاتی که معجزات پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و سایر ائمه(ع) را نقل می‌‌کنند، حکایات و جریانات فراوانی در رابطه با دیدن و شنیدن صدای اجنه وجود دارد.

جنّ و شیاطین قدرت دارند که در حالات و مواقعی خاص، به صورت انسان نیز درآیند(که در آینده بیشتر خواهم گفت).

(منبع: کتاب عجائب الملکوت[بخش عجائب الجن]- نوشته عبدالله الزاهد)

اقسامی از جن که حضرت سلیمان(ع) به شکلهای مختلف دید.

 

 

وقتی خداوند متعال، اجنه را به تسخیر حضرت سلیمان(ع) درآورد، حضرت جبرئیل ندا زد:

ای أجنّه و شیاطین، به اذن خداوند متعال در خدمت حضرت سلیمان(ع) باشید.

اجنه و شیاطین از بیابانها و کوهها و سوراخها و درّه‌‌ها و دژها بیرون آمدند، در حالی که همگی می‌‌گفتند: لبّیک لبّیک.

ملائکه آنها را همانند گله گوسفند حرکت دادند تا با حالتی ذلیلانه نزد حضرت سلیمان آوردند.

در آن موقع أجنه، چهارصد و بیست گروه بودند.

حضرت سلیمان به آنها نگاه کرد، دید دارای خلقتها و شکلهای عجیبی هستند؛ با رنگهای سفید، سیاه، زرد، قرمز، و أبلق(سیاه و سفید). برخی از آنها به صورت اسب، برخی به صورت قاطر و برخی به صورت درندگان هستند. و دارای دُم و خرطوم و سُم و شاخ هستند.

 

 

حضرت سلیمان(ع) پس از مشاهده آنها، در مقابل خداوند متعال سر بر سجده گذاشت و عرضه داشت:

خدایا یک قدرت و هیبت و توانی به من عنایت کن، که بتوانم به اینها نگاه کنم.

پس جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند متعال به تو توان و نیرو عنایت کرد، از جایت برخیز. وقتی بلند شد، دید خاتم و انگشتری در دست اوست. در این هنگام تمام اجنه و شیاطین به سجده افتادند،‌ سپس سر بلند کردند و گفتند ای پسر داود، ما در خدمت تو و گوش به فرمان توایم.

حضرت سلیمان از آنها سؤالاتی در مورد دین و قبیله وفرقه و محل سکونت و خوراک آنها پرسید. آنها هم جواب دادند.

 

 

آنگاه به آنها فرمود: چرا با اینکه پدر همه شما یکی بوده که همان «جانّ» است، اینقدر شکل و ظاهر شما متفاوت است؟

گفتند: اختلاف شکل و ظاهر ما، بستگی به این دارد که چقدر مطیع ابلیس باشیم یا با او مخالفت کنیم، و اینکه چقدر با او همراه باشیم، و نیز اختلاف شکلهای ما بخاطر همخوابگی با فرزندان ابلیس است.

 

 

گفتگوی حضرت سلیمان با أجنه و مسئولیتهای مختلف آنها

وقتی خداوند متعال سلطنت و پادشاهی را در اختیار حضرت سلیمان(ع) نهاد، خداوند به تندباد دستور داد تا تمام شیاطین دنیا را به حضور حضرت سلیمان بیاورد.

حضرت سلیمان(ع) آنها را در شکلهای عجیب و غریبی دید. صورت برخی از آنها پشت سرشان بود و از دهان آنها آتش خارج می‌شد.

برخی از آنها همانند چهارپایان راه می‌‌رفتند. برخی از آنها دارای دو سر بودند. برخی از آنها سرشان، سر شیر و بدنشان، بدن فیل بود.

حضرت سلیمان نگاه کرد دید یک شیطانی نصف صورتش، به شکل سگ، و نصف دیگرش به صورت گربه بود و یک خرطوم دراز داشت.

 

 

به او فرمود: تو کیستی؟

گفت: من «مهر بن هفان بن فیلان» هستم.

 

 

فرمود: وظیفه تو چیست و چه کارهایی انجام می‌دهی؟

گفت: کار من غنا و آوازه خوانی است، کار دیگرم ساختن و خوردن شراب است، و من غنا و شراب خواری را برای انسان زیبا جلوه می‌‌دهم تا آن را مرتکب شود.

حضرت سلیمان دستور داد او را دستگیر کنند و به بند کشند.

بعد از آن، یکی دیگر از شیاطین بد شکل و سیاه به زشتی سگ، از مقابل حضرت سلیمان عبور کرد. در حالی که از هر موی بدن آن شیطان خون می‌‌چکید، و واقعا قیافه زشت و کریهی داشت.

 

 

حضرت سلیمان به او فرمود: تو کیستی؟

گفت: من «هلهال بن محول» هستم.

 

 

فرمود: تو مسئول چه کارهایی هستی؟

گفت: من مسئول جنگ و خونریزی هستم.

حضرت سلیمان دستور داد او را نیز دستگیر کنند و به بند کشند.

رو به حضرت سلیمان کرد و گفت: ای پیامبرخدا، مرا دستگیر نکن، من ظالمان و ستمکاران روی زمین را نزد تو حاضر می‌کنم، و عهد و میثاق می‌‌بندم که در مملکت تو فساد نکنم.

 

 

حضرت سلیمان از او میثاق گرفت و او را آزاد کرد.

یکی دیگر از شیاطین از مقابل حضرت سلیمان عبور کرد، به شکل میمون،‌ که دارای ناخن‌‌هایی به شکل داس بود، در حالی که یک بربط(از آلات و ادوات موسیقی) در دست داشت.

 

 

حضرت سلیمان به او فرمود: تو کسیتی؟

گفت: من «مُرّة بن حارث» هستم.

 

 

فرمود: تو مسئول چه کارهایی هستی؟

گفت من اولین کسی هستم که این بربط را ساختم و با آن نواختم. لذا هیچکس لذت لهو و موسیقی را نمی‌چشد مگر اینکه من این لذت را به او می‌دهم.

 

 

حضرت سلیمان دستور داد او را دستگیر کنند و به بند کشند.

اینها گروهی از اجنه و شیاطین بودند.

 

 


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان