حکایت همانی هستی که همه می گویند

حکایت همانی هستی که همه می گویند

 حکایت جالب و آموزنده همانی هستی که همه می گویند

 

روزی شیخ جعفر شوشتری را دیدند که در کنار جویی نشسته و بلند بلند گریه می‌کند.

 

شاگردان شیخ، با دیدن این اوضاع نگران شدند و پرسیدند: «استاد، چه شده كه این‌گونه اشك می‌ريزيد؟ آيا کسی به شما چیزی گفته؟»

شیخ جعفر در میان گریه‌ها گفت: «آری، یکی از لات‌های این اطراف حرفی به من زده که پریشانم کرده.»

همه با نگرانی پرسیدند: «مگر چه گفته؟»

شیخ در جواب می‌گويد او به من گفت: «او به من گفت شیخ جعفر، من همانی هستم که همه در مورد من می‌گویند. آیا تو هم همانی هستی که همه می‌گویند؟! و اين سئوال حالم را عجيب دگرگون كرد.»

منبع:yekibood.ir


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان