ramazan
ramazan

متن و اشعار وفات حضرت معصومه (س)

متن و اشعار وفات حضرت معصومه (س)

متن و اشعار ویژه وفات حضرت معصومه دخت پیامبر اکرم

 

 

بـاز هم جـام دیـده ها خـون شـد

سینـه همـچـون مدینه محزون شـد

از مـدینـه به سینه آه افتـاد

شـهر تا شـهر؛ نالـه راه افتـاد

کاروانـی دوبـاره از یثـرب

راه مشـرق گرفـت از مغـرب

بـاز هم نیمه شب؛ قیـام غـریب

در پیِ یـاریِ امـام غـریـب

خـواهـری از تبـار کوثـرها

بود در حـلقـه ی بـرادرهـا

در فـراق امـام خـود بانـو

مثـل زینب سفیر شد هر سـو

تـا پیـام غـریـب را بِبرد

بار صـبر و شکـیب را بِبرد

ناگهان بیـن راه غوغا شد

کربلایی دگر مهیّا شد

پیش چشمان خواهری رنجور

هجمه شد بر برادران غیور

داغ زهرا دوباره تازه شده

مقتل خون پر از جنازه شده

مقتل هیجده برادر وای

همه اینها به پیش خواهر وای

گرچه غمها کشید معصومه

شام کوفه ندید معصومه

روسری ها به نیزه ها نشدند

شعله ها خصم خیمه ها نشدند

خواهر اینجا سپاه شام ندید

بدن بی سر امام ندید

داغ معصومه مثل زینب نیست

شاهد خیلِ سُمِّ مرکب نیست

کی خرابه نشین شد این بانو

کی به زندان شده غمین بانو

قسمتش کی شده به روی کبود

ازدحام نگاه های یهود

بسکه در شام و کوفه غوغا کرد

جان خود را فدای مولا کرد

تا دم آخرش حسینی ماند

همه ی لشگرش حسینی ماند

دیده طشت طلا و سر؟ هرگز

دیده بر چهره اش اثر؟ هرگز

هیجده سر به نیزه دیده؟ نه

آستین بر سرش کشیده؟ نه

سیلی آیا چشیده رخسارش؟

تازیانه نموده دیدارش؟

سنگ کین کی نشست روی سرش

معجرش کی کشید در خطرش

ای امان – آه از دل زینب

تا کجا رفت محمل زینب

پیش چشم حرامیان پلید

تهمت خارجی ز خصم شنید

ای بنازم به سبک زندگی اش

به مرامش به طرز بندگی اش

هرچه داغ و بلا ز اعدا دید

همه را گفت خوب و زیبا دید

محمود ژولیده

 

 

متن و اشعار وفات حضرت معصومه (س)

اشعار وفات حضرت معصومه (س)

 

مائیم گدای حضرت معصومه

محتاج عطای حضرت معصومه

همراه رضا ز دیده خون می ریزیم

در روز عزای حضرت معصومه

 

آمد ز مدینه تا که در قم باشد

در مملکت امام هشتم باشد

یعنی که خدا نخواست تا مرقد او

مانند مزار فاطمه گم باشد

 

در سَر هوس دیدن دلبر دارد

بر سینۀ خود داغ برادر دارد

افسوس که تا دیار ساوه آمد

دیگر نتوانست قدم بردارد

 

زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت

از داغ برادرش مرتب می سوخت

هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد

می گفت: امان از دل زینب… می سوخت

 

با ناله دو چشمان ترش را وا کرد

تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد

نومید ز دیدن برادر بود و

با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد

 

صد آه اگر بر جگرش افتاده

هر چند جدا ز دلبرش افتاده

کی بر بدن برادرش رقصیدند؟

کی دست کسی به معجرش افتاده

 

او خواهر یک امام بود و زینب….!

او شاهد احترام بود و زینب….!

که راهی شهر شام بود؟ و زینب

در مجلسی از حرام بود؟ و زینب

محمود مربوبی

 

شعر وفات حضرت معصومه , اشعار مذهبی

مداحی وفات حضرت معصومه (س)

 

دل شکسته شد مرثیه خوان،برای دخت موسی بن جعفر

تمام هست و دار و ندارم،فدای دخت موسی بن جعفر

به دیدن ِ برادرش آمد ولی نشد حاجتش روا

به خاک قم ز درد و غم در حسرتش شده جان ِ او فدا

آید از سوی طوس عطر پیراهنش

ذکر جانش شده وقت ِ جان دادنش

جانم رضا جانم رضا…

 

به خاک مقدمش بوسه زن شد،چو سَرو و نسترن،یاس و سُنبُل

به موقعِ ورودِ به قم شد تمام ِ محملش غرقه در گل

دلا بسوز دلا بسوز از داغ زینب و شام پر بلا

به یاد آن دمی که دید رأس برادرش را به نیزه ها

هجمه و ازدحام،طعنه ی خاص و عام

رأس ِ بر نیزه و،سنگ ِ بالای بام

مولا حسین مولا حسین…

 

اشعار وفات حضرت معصومه, شعر و ترانه

 متن مداحی وفات حضرت معصومه

 

مائیم گدای حضرت معصومه

محتاج عطای حضرت معصومه

همراه رضا ز دیده خون می ریزیم

در روز عزای حضرت معصومه

 

آمد ز مدینه تا که در قم باشد

در مملکت امام هشتم باشد

یعنی که خدا نخواست تا مرقد او

مانند مزار فاطمه گم باشد

 

در سَر هوس دیدن دلبر دارد

بر سینۀ خود داغ برادر دارد

افسوس که تا دیار ساوه آمد

دیگر نتوانست قدم بردارد

 

زخمی به جگر داشت و در تب می سوخت

از داغ برادرش مرتب می سوخت

هر جا که سَرِ دردِ دِلش وا می شد

می گفت: امان از دل زینب… می سوخت

 

با ناله دو چشمان ترش را وا کرد

تا سِیر کند دور و برش را، وا کرد

نومید ز دیدن برادر بود و

با ذکر رضا بال و پرش را وا کرد

 

صد آه اگر بر جگرش افتاده

هر چند جدا ز دلبرش افتاده

کی بر بدن برادرش رقصیدند؟

کی دست کسی به معجرش افتاده

 

او خواهر یک امام بود و زینب….!

او شاهد احترام بود و زینب….!

کی راهی شهر شام بود؟ و زینب

در مجلسی از حرام بود؟ و زینب

محمود مربوبی


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان