خودکم بینی چیست؟ آیا با این بیماری بسیار آزاد دهنده روحی مبتلا هستید؟ آنچه که باید در مورد این گونه بیماری و شخصیت بدانید می دانید؟
یکی از مهم ترین مسائلی که شاید بتوان گفت متاسفانه اکثریت افراد جامعه به ویژه دختران و پسران با آن دست و پنجه نرم می کنند بیماری خود کم بینی است. در ادامه ابن بخش روانشناسی وب سایت ناز وب به علل، نشانه ها و راه های درمان خود کم بینی می پردازیم تا به این دام نیافتید.
بیشتر ما عادت داریم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. رسانههای گروهی هم با پخش برنامههایی در مورد زیباترین افراد، ثروتمندترینها و اغلب افراد با استعداد و موفق به این موضوع دامن میزنند.
حتی گاهی زندگی این افراد موفق بهگونهای بازنمایی میشود که ما دچار این تصور نادرست میشویم که همهی اطرافیان ما در گروه این چهرههای موفق هستند. اما اگر «عادت مقایسهی خود با دیگران» و این تصور نادرست که «دیگران از من بهترند» با یکدیگر همراه شوند؛ فرد دچار نوعی احساس عدم رضایت از خویشتن و بیکفایتی میشود که در اصطلاح به آن خود کم بینی میگویند.
در این مقاله قصد داریم با شناسایی منبعِ شکلگیری این مشکل؛ کلیدی برای رهایی از آن در اختیارتان بگذاریم.
خودکمبینی به طور باور ناپذیری در جامعه رایج است در حالیکه بیشتر این افراد نمیدانند که از این مشکل رنج میببرید.
اغلب ما می توانیم زمانی را در زندگی خود به خاطر بیاوریم که احساس حقارت کردهایم, اما اگر شما به طور مداوم فکر میکنید به اندازه کافی خوب نیستید, ممکن است دارای خودکمبینی باشید.
برخی از روانشناسان بر این باورند که احساس خودکمبینی در واقع چیز خوبی است, اگر بتواند انگیزنده باشد:
“هر چقدر احساس خودکمبینی بیشتری تجربه شود, انگیزش برای پیروزی بیشتر خواهد شد و تحریک احساسی شدیدتری ایجاد خواهد شد”.
آلفرد آدلر
آدلر چنین استدلال میکند که هرگاه ما فردی را ببینیم که به بیش از آن چه که ما دست یافتیم دست یافته است, یا زمانی که مورد انتقاد قرار میگیریم, میتواند ما را برای بهتر بودن تهییج و تحریک کند.
اما برخی دیگر از افراد بر این باورند که, خودکمبینی میتواند کاملا تضعیف کننده باشد و تاثیراتی جدی بر سلامتی و تندرستی بگذار.
8 نشانه از خودکمبینی که ممکن است در ما وجود داشته باشد اشاره میکنیم:
۱. شما به تایید مداوم نیاز دارید؟
آیا شما همواره نظر دیگران را درباره کارهایی که انجام دادهاید, میپرسید؟ آیا اگر شما کاری انجام دادهاید, پس از آن نیاز دارید که درباره آن کار از شما تعریف شود؟
این مسئله میتواند ریشه در کودکی و عدم تحسین شما از طرف والدین خود باشد. در مرحله نخست از زندگی, ستایش پدر و مادر از فرزندان میتواند عزت نفس را افزایش دهد. اما اگر نادیده گرفته شدهاید, زمانی که بزرگتر میشوید, به دنبال این ستایش از جانب دیگران هستید.
۲. آیا شما به طور کلی نسبت به نظرات دیگران حساس هستید؟
آیا زمانی که میشنوید دیگران درباره شما صحبت می کنند, ناراحت میشوید؟ آیا به طور کلی درباره این که دیگران درباره شما چه فکر میکنند, حساس هستید؟
آیا زمانی که میشنوید کسی درباره شما نظری میدهد, احساس میکنید که نمیتوانید از خود دفاع کنید؟ آیا هر چیزی را که برعلیه شما گفته میشود به دل می گیرید و هفتهها درباره آن نگران هستید؟
همه ما زمانی که کسی حرف وحشتناکی درباره ما میگوید, کمی ناراحت میشویم, که این عادی است. اما اگر شما درباره مسائل جزئی استرس میگیرید, میتواند نشانهای برای خودکمبینی باشد.
خودکمبینی
۳. آیا نیازهای خود را در آخر قرار می دهید؟
اگر دچار خودکمبینی باشید, بسیار محتمل است که زمانی که به اولویتبندی میرسید همواره خود را در آخر قرار دهید. زیرا شما احساس حقارت کرده و خود را مستحق هیچ نمیدانید, اهمیت دیگران باید بالاتر از خودتان قرار میدهید و این امر برای شما کاملا درست بنظر می رسد.
در هر حال, هرگز فراموش نکنید که در طول زمان, قرار دادن خود در آخر میتواند منجر به احساسات رنجش و خشم گردد.
۴. آیا حتی نمیتوانید انتقادهای سازنده را بپذیرید؟
همه ما برای بهتر شدن زندگی نیاز داریم تا به انتفادهای دیگران گوش دهیم و در جهت رفع آنها تلاش کنیم, اما اگر کوچکترین انتقاد, شما رابرای هفتهها ناامید و ناراحت میسازد, پس این به طور قطع نشانهای است که اوضاع خوب نیست.
انتقاد سالم برای هر فردی ضروری است, و هیچ کس نباید مستثنی نیست. اما افرادی وجود دارند که از کوچکترین نصیحتی گریه میکنند یا خجالت زده میشوند. در این باره تفکر کنید که شما چگونه به عنوان یک فرد یا همکار رشد خواهید کرد اگر شما هرگز بازخوردی دریافت نکنید؟
۵. آیا از چاپلوسی دربارهتان لذت میبرید؟
ممکن است شما قادر به دریافت انتقادات سازنده نباشید, اما آیا شما عاشق تعریف هستید. چاپلوسی کردن دیگران موجب می شود که شما به مدت کوتاهی احساس بزرگی کنید, و درباره خود احساس بهتری دارد.
مشکلات, زمانی آغاز می شوند که شما باید بدون دریافت انبوهی از ستایش ها با مسائل کنار آمده و برای پیشرف در کار و موفقیت تلاش کنید.
۶. آیا اغلب (کارها) را به تعویق می اندازید؟
آیا شروع پروژه ها و وظایف برای شما سخت است؟ آیا شما کارهایی را که میتوانید انجام دهید, به فردا موکول میکنید وسپس فردا میآید و شما هنوز نمیتوانید راهی برای انگیزش خود پیدا کنید؟
اگر شما فردی هستید که همواره کارها را به تعویق میاندازید, می تواند به این دلیل باشد که شما از این مسئله ترس دارید که هر کاری که انجام دهید به اندازه کافی خوب نخواهد بود, پس چرا خود را حتی با آغاز آن کار به زحمت بیاندازید؟
۷. آبا از جامعه فاصله میگیرید؟
بیشتر ما به دلایل بسیار متفاوتی از بیرون رفتن و بودن در جامعه نفرت داریم. اما اگر شما در واقع از جامعه کناره گیری میکنید, فکر کنید که چرامایل به بیرون رفتن نیستید.
آیا این بدین دلیل است که شما نمیخواهید بشنوید که دیگران درباره شما چه میگویند, یا تنها به این خاطر که شما این حقیقت را میدانید که به اندازه کافی خوب نیستید؟
آیا شما در این باره نگران هستید که مردم متوجه خواهند شد که شما خوب نیستید, بنابراین شما در منزل میمانید پس شما حقیقت را درباره خود نخواهید فهمید؟ در منزل ماندن و بنابراین اجتناب از هرگونه مقایسهای با سایرین, نشانهای از خود کم بینی میباشد.
۸. آیا شما تقصیرات خود را بردوش دیگران میاندازید؟
با اینکه شما همه چیز را درباره نفاط ضعف خود میدانید اما در تقابل با دیگران بسیار سختگیرتر و عیبجوتر میباشید. همچنین ممکن است برای خارج کزدن خودتان از مرکز توجه مشکات و نقاط ضعف دیگران را بزرگتر جلوه داده و به آن اشاره کنید.
به دلیل اینکه در حال حاضر درباره خود احساس خوبی ندارید, اهمیت نمیدهید با رفتار شما دیگران درباره خود چه احساسی بدی دارند. و زمانی که دیگران احساس بدی دارند, شما احساس بهتری خواهید داشته.
تفاوت بسیار زیادی میان احساس حقارت و واقعا حقیر بودن, وجود دارد. توجه کنید که استعدادها یا نقاط قوت شما چه چیزهایی هستند وبه جای برجسته کردن ضعفهاییتان, بر آنها متمرکز شوید.
” هیچ کس نمی تواند بدون اجازه شما, شما را وادار کند تا احساس حقارت کنید”.
النور روزولت
چه عواملی باعث ایجاد خود کم بینی میشود
احساس عدم رضایت از خود – خود کم بینی
اگر فرد در مقایسهی خود با دیگران از شیوهی نامناسبی استفاده کند ممکن است احساس بدی نسبت به خودش پیدا کند و این سرآغاز بروز مشکل خود کم بینی است.
هرچند این گفتهی النیور روزولت (اولین رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل) که: «هیچکس نمیتواند در من احساس کمتر بودن ایجاد کند مگر اینکه من به او اجازه دهم» منطقی به نظر میرسد؛ با این حال چنین شرایطی ممکن است برای هرکدام از ما اتفاق بیفتد.
اما نکتهی اساسی در اینجاست که آیا بین احساس خود کم بینی با آگاهی از اینکه در برخی از زمینهها از دیگران کمتر هستیم تفاوتی وجود دارد؟
خود کم بینی زیر ذرهبین
بحث ما در اینجا در مورد راههای تقویت اعتماد به نفس و داشتن احساس بهتر نسبت به خویشتن نیست؛ بلکه صرفا میخواهیم پیرامون این موضوع صحبت کنیم که وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم برای احساسات ما چه اتفاقی میافتد.
مشکل خود کم بینی یکی از مشکلات شایع در روانشناسی است که حد و مرز مشخصی ندارد. اما لازم است بین آگاهی از نقطه ضعف و احساس خود کم بینی، تمایز قائل شویم.
فرض کنیم من میدانم که نسبت به «بیل گیتس» از نظر مالی ضعیفترم یا نسبت به «استفان هاوکینگ» از نظر نبوغ و نسبت به میلیونها نفر دیگر از نظر زیبایی؛ اما آگاهی نسبت به این ضعفها بهاندازهی سرسوزنی مرا آزار نمیدهد.
پس آگاهی از اینکه گاهی در مقایسه با دیگران در برخی زمینهها کمتر هستیم با احساس خود کم بینی متفاوت است. آگاهی از توانایی کمترمان در برخی از زمینهها، برای ما یک درک و شناخت درونی نسبت به خودمان ایجاد میکند.
سعی در وانمود کردن به اینکه همهی ما در همهی زمینهها بهخوبی و شایستگی یکدیگر هستیم احمقانه بهنظر میرسد.
پس مشکل خود کم بینی با پذیرش برتری دیگران تفاوت دارد و حتی خود کم بینی ممکن است فردی را که بهتر از دیگران است نیز گرفتار کند زیرا وی دچار برداشت اشتباه نسبت به خودش شده است.
مثلا فردی را در نظر بگیرید که علیرغم تحصیل در بهترین دانشگاه و کسب رتبهی برتر باز هم احساس میکند نسبت به همشاگردیهایش عقبتر است. چنین فردی با مشکلِ بد نمایش دادن واقعیت روبهروست. اما چرا افراد از عارضهی خود کم بینی رنج میبرند؟
کمالگرایی و خود کم بینی
کمال گرایی از اصلی ترین علل بروز خود کم بینی است
مشکل خود کم بینی غالبا با این نگرشها همراه است:
ما باید بهخوبیِ دیگران باشیم؛
ما بهخوبیِ دیگران نیستیم، اما در واقع دلیل آن را نیز نمیدانیم که باعث ایجاد احساس عدم کفایت در ما میشود که مبنای عقلی و منطقی ندارد.
در دنیایی که ما زندگی میکنیم شرایط بهگونهای است که افراد را بهسوی ارزشمندترینها و کمالگرایی سوق میدهد. چنین شرایطی در افرادی که دارای پیشزمینهی خود کم بینی هستند احساس بدبودن و کافینبودن را القا می کند. والدین سختگیر و کمالگرا ممکن است بارها به فرزندانشان این جمله را بگویند:
«تو هنوز خوب نیستی و تو هنوز عالی نیستی و …» یا برخی از افراد دائما با دیگران مقایسه میشوند: «چرا نمیتونی مثل خواهرت باشی و …»، حتی بعضی از افراد خودشان کمالگرا هستند و احساس میکنند هرچیزی اگر به حد عالی خودش نرسد کافی نیست.
پس ریشهی اصلی خود کم بینی را میتوان در کمالگرایی دانست.
راهکارهایی برای غلبه بر احساس خود کم بینی ارائه میشود.
۱.به افکارتان نظم بدهید
تفکر نظام مند به حل مشکل خود کم بینی کمک میکند.
همانطور که گفتیم وقتی خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم ممکن است متوجه شویم که در برخی از زمینهها از آنها کمتر هستیم؛ اگر این احساس به سراغتان آمد از خودتان بپرسید که:
«دقیقا نسبت به چه کسی احساس کمتر بودن میکنم». وقتی به این پرسش میاندیشید سعی کنید احساسات خود را مهار کرده و آنها را محدود کنید؛ احساساتی فکرکردن همیشه باعث درهمریختگی افکار میشود.
حدود ۷ میلیارد نفر در این سیاره زندگی میکنند، دقیقا نسبت به کدام گروه از افراد احساس کمتر بودن میکنید؛ افراد پولدار، خوشظاهر، تحصیلکرده، فضلا و دانشمندان؟
اغلب مردم جزو این گروهها نیستند. حالا کمی دقیقتر شوید و فردی را نام ببرید که نسبت به او احساس کمتر بودن میکنید. فرد B؟ چرا؟ آیا B بهطرز ویژهای بهتر از شماست؟
بنابراین با نظم دادن به افکارمان بهجایِ اینکه «احساس کمبود» کنیم، زمینهای را که در آن احساس کمبود میکنیم و سپس فردی را که نسبت به او احساس کمتربودن داریم شناسایی میکنیم. حالا نوبت آن است که از خودتان بپرسید فرد B در کدام زمینهها از شما بهتر نیست؟
آیا او هم مثل شما آدم متواضعی است؟ از نظر هوش چطور؟ یا مثلا تجربیات زندگی؟ پس اگر آنچه را که معیار شایستگی و موفقیت مینامیم محدود کنیم، احتمال اینکه دچار احساس عدم کفایت شویم زیاد است. باور کنید که B هم مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد.
۲. به نمایشِ مضحکِ «دیگری بودن» پایان دهید
تاکنون روی سنگ قبر هیچکس نوشته نشده است که: «اینجا A آرمیده است، او کاملا شبیه B بود». هرکس تنها میتواند شبیه خودش یا بهترینِ خودش باشد؛ این رؤیای شبیه کس دیگری بودن شاید مناسب سن یک نوجوان ۱۵ ساله باشد.
حتی یک بازیگر هم نمیتواند دقیقا مطابق شخصیت اصلی داستان نقش ایفا کند؛ الهام گرفتن از دیگران به معنی سعی در الگو گرفتن و شبیه کردن برخی از رفتارهایمان با آنهاست و نه به معنای آنکه تلاش کنیم تا زندگیای کاملا مشابه با آنها داشته باشیم.
مشکل خود کم بینی، بین افرادی شایع است که میخواهند شبیه کسی باشند که در واقع نیستند. البته این به معنای محدود کردن تواناییهایمان در برخی از زمینهها نیست؛ اما اگر بهجای تقلا برای شبیه شدن به دیگری، خودِ واقعی مان باشیم بسیار موفقتر خواهیم بود.
۳.جرأت متفاوت بودن را داشته باشید
جرأت متفاوت بودن را داشته باشید – خود کم بینی
زندگی در دنیای امروز، محدودیتهای کمتری نسبت به گذشته دارد. شاید تا چند سال پیش از جوانی که در دههی بیست زندگیاش بود انتظار میرفت ازدواج کند، فرزندانی داشته باشد و صاحب اعتبار مورد قبولی از نظر اجتماعی باشد.
یا مثلا شکل و فرم آرایش مو و لباس پوشیدن قاعدهی مشخصی داشت و … اما امروزه هیچ شکل و قالب خاصی برای زندگی یک نفر نمیتوان درنظر گرفت.
البته منظورمان مذمت آداب و عرف زندگی در گذشته نیست ولی به هرحال سبک زندگی مردمِ امروزی کمی آزادتر و متفاوتتر از گذشته است.
پس اگر کسی در چهل سالگی (یا حتی هشتادسالگی!) هنوز ازدواج نکرده باشد یا فرزند و جایگاه خاص اجتماعی نداشته باشد شکستخورده نیست. هرچند گاهی هم انتظارات والدین و اطرافیان ممکن است افراد را تحت تأثیر قرار بدهد و مثلا لحظهای با خود فکر کنید: «ای وای خدای من! ۴۵ سالم شد باید همسر و فرزند داشته باشم. باید الان در فلان جایگاه شغلی میبودم، من باید آنطور که بقیهی مردم هستند باشم». اما حواستان باشد که در دام نمایشِ دیگریبودن نیفتید. اگر واقعا طالب بهدست آوردن این چیزها هستید که هیچ، اما اگر صرفا میخواهید انتظارات دیگران از خودتان را برآورده کنید این نکته را بهیاد آورید که شما تنها میتوانید در نقش خودتان زندگی کنید.
۴. به ضعفهای خود واقعبینانه نگاه کنید
به ضعف های خود واقع بینانه نگاه کنید – خود کم بینی
داستان جوجه اردک زشت «هانس کریستین اندرسون» را بهخاطر بیاورید. یادتان هست که قوی کوچک (جوجه اردک زشت) بهعنوان یک اردک احساس شکست میکرد؛ چرا؟ چون او واقعا یک اردک نبود پس چطور میتوانست در کالبدی که واقعا نیست موفق باشد.
اگر نسبت به دیگران احساس حقارت میکنید لحظهای به نیازهایی بیندیشید که اگر از آنها برخوردار بودید این احساس در شما از بین میرفت و اما آیا در صورت برخورداری از آنها شبیه خود واقعیتان میشدید یا اینکه مثل یک قو در جایگاه اردک قرار میگرفتید؟
۵. مراقب خیالبافیهایتان باشید
خیال بافی زمینه بروز خود کم بینی
خود کم بینی طعمهی خودش را در دام «تفکر همه یا هیچ» گرفتار میکند. خیالبافی یک نوع از این تفکر هیجانی و احساسی است که بهصورت گفتمان «اگر فقط …» بیان میشود:
اگر فقط بینی باریکتری داشتم، قابل اعتمادتر و خوشحالتر به نظر میرسیدم!
اگر فقط درآمدم فلان تومان بیشتر بود زندگی خوبی داشتم!
اگر فقط میتوانستم عین B باشم از خودم راضی بودم!
اما زندگی واقعی براساس این اگرها نمیچرخد؛ بسیاری از چیزهایی که باعث ایجاد احساس حقارت در ما میشوند در واقع ساختهی ذهن خود ما هستند.
شاید با یک بینی باریکتر، زیباتر بهنظر برسید ولی اگر از مقایسهی خود با دیگران دست بردارید و با تکیه بر ظرفیتهای خودِ واقعیتان مسیر زندگی را به جادهی مطمئنتری هدایت کنید، رضایت خاطر بیشتری خواهید داشت و در دام خود کم بینی گرفتار نخواهید شد.
جملات انگیزشی، خود باوری، دیدن نیمه پر لیوان! مهم ترین رکن موفقیت هر فرد محسوب می شود با مطالعه این بخش به راحتی به موفقیت هایی که همیشه آرزوی ان را دارید دست پیدا کنید. شما می توانید به هر آنچه که فکر کنید برسید این باور که می توانم، که در ذهنم آمده است و مرور می کنم، شما را به قله های موفقیت می رساند.
خودکم بینی چیست که شما را از زندگی عقب می اندازد
What is nasolabial nose is what keeps you from living
این رابطه های ناسالم را ادامه ندهید
آموزش، چطور دیگران را عاشق خود کنم