روانشناسان در مبحث سلامت و یا بهزیستی اجتماعی شاخصهایی را مدنظر دارند که یکی از این شاخصها احساس معنادار بودن زندگی است.
روز گذشته در نهایت وزیر علوم با عدمرای اعتماد نمایندگان مجلس برکنار شد.
همانطور که طیف قابلتوجهی از جامعه در روزهای منتهی به استیضاح نسبت به این اتفاق دغدغه نشان دادند، در هفته اخیر و به ویژه از صبح دیروز که جلسه استیضاح آغاز شد، شاهد بروز رفتارهایی از جانب همان طیف دغدغهمند بودیم.
این دغدغهها در شبکههای اجتماعی، پیامکها، گفتوگوها و … نمود پیدا کرد. شاهد بودیم وقتی خبر برکناری دکتر فرجیدانا منتشر شد بسیاری از همان طیف واکنش روانی منفی از خود نشان دادند.
در نوشتهها و گفتههای آنها نشانههایی از ناامیدی و یأس وجود داشت و این نشانهها روانشناسان و کارشناسان اجتماعی را بر این میدارد که این پرسش را مطرح کنند که اساسا موارد تنشزایی مانند استیضاح [وزیر علوم] چه تبعات و تاثیرات منفی روانی و اجتماعی بر جا میگذارد؟ پاسخ به این سوال را میتوان با بیان این گزاره کلی که هر مورد تنشزایی میتواند آسیب و فشار روانی ایجاد کند، آغاز کرد.
کسانی که درباره استیضاح وزیر علوم دغدغه نشان دادهاند در روزهای اخیر و به ویژه در روز گذشته شرایط پرتنشی را تجربه کردهاند. مسلم است وقتی مجلس رای به برکناری کسی میدهد که طیفی علاقهمند به ادامه کارش بودهاند، این تنش و فشار مضاعف میشود. موضوع را میتوان از یک منظر دیگر نیز بررسی کرد.
روانشناسان در مبحث سلامت و یا بهزیستی اجتماعی شاخصهایی را مدنظر دارند که یکی از این شاخصها احساس معنادار بودن زندگی است. این شاخص به طور خاص اشاره به این واقعیت دارد که فرد باید احساس کند زندگیاش معنادار به معنای این است که او قدرت پیشبینی دارد. در واقع، اینکه یک فرد این احساس را داشته باشد که میشود آینده را پیشبینی و بر اساس این پیشبینی برنامهریزی کرد، از سلامت اجتماعی بالاتری برخوردار است.
واقعیت این است که احساس آرامش، مولفههای روانشناختی و مولفههای اجتماعی در رضایت از زندگی و بهزیستی اجتماعی تاثیر دارند. معنادار و قابل پیشبینی بودن یکی از شاخصهای سلامت اجتماعی است و به مخاطره افتادن آن میتواند آسیبزا باشد. چه چیزی معنادار و قابل پیشبینی بودن زندگی را تهدید میکند؟ پاسخ این پرسش میتواند مفصل باشد اما، به طور کلی وضعیت بیثبات آسیبزاست و از عوامل اصلی غیرقابل پیشبینی بودن به حساب میآید.
استیضاح وزیر علوم و مهمتر از آن برکناری او یک وضعیت بیثبات را برای دغدغهمندان این مسئله از جمله دانشجویان و اساتید دانشگاه تداعی میکند. آنها دل به برنامهها و فعالیتهای فرجیدانا بستهاند و به یکباره میبینند که به سال نکشیده او برکنار میشود و آن وزارتخانهای که میتواند در زندگی و آینده آنها موثر باشد وارد یک مرحله بیثباتی میشود. ممکن است مسئولان تمهیداتی برای اینکه وزارتخانه بیثبات نباشد بیندیشند. مسئله اکنون این نیست.
مسئله مهم احساسی است که آن طیف دغدغهمند دارد چراکه، در بحث رضایت از زندگی عنوان میشود ذهنیت و احساس رضایت چیزی متفاوت از رضایتمندی واقعی است. در واقع، گاهی فرد تنها احساس نارضایتی میکند و همین کفایت میکند تا سلامت اجتماعیاش به مخاطره بیفتد.
این بحثی که مطرح شد در رابطه با تاثیر اتفاقات تنشزا در افراد بود. این مسئله حتما تاثیرات خود را در بعد کلان دارد که موضوع این نوشته نیست هر چند، تاثیری که یک اتفاق در سطح خرد دارد، بر مناسبات سیاسی و اجتماعی در سطح کلان نیز تاثیر میگذارد همانطور که برعکس آن هم درست است.
فرید براتی سده روانشناس و استاد دانشگاه
اخبار سیاسی – آرمان