رهایی از بی هدفی به نقل از ائمه
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام در بخشی از خطبه فدکیه در مورد پرتو افکنی نور هدایت در جامعه بشری توسط رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: فَأنارَ اللهُ سُبحانَهُ وَ تَعالی باَبی مُحمّدٍ ظُلَمَها، وَ جَلی بهِ بُهَمَها، فَجَلی عَن اَبصارِها غُمَمَها؛ خدا به وسیله پیامبر، نور معرفت را در جامعه منتشر کرده ابهامهایی که در درون بود، بر طرف کرد؛ و ابرها و تاریکیهائی را که جلوی چشمان مردم را گرفته بود، زدود؛ آن شبهات دامنگیر را بر طرف کرد.
این عبارات همان است که در خطبه اوّل نهج البلاغه حضرت امیر میفرماید: و یثیروا بهم دفائن العقول1 که مال همه انبیاء است. حضرت فاطمه درباره پدر بزرگوارشان میفرماید: خداوند به وسیله پدرم همه ابهامها و مبهم بودنها را بر طرف کرد.
نجات یافتن مردم از سقوط در آتشهای نامعلوم توسط پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
پدرم این غبارها را بر طرف کرد، حقیقت انسان را به انسان نشان داد. انسان فهمید که یک موجود ابدی است؛ نه خود ساخته است، نه یاوه ساخته! یک حکیمی او را پرداخته است. و مسافر ابد هم هست. فَقَامَ بالنّاسِ بالهِدایَةِ، وَ انقَذَهُم مِن الغِوایَة. این ا نقاذ را در بخشهای بعدی بازتر کرده، با کمک گرفتن از بعضی از آیات2 فرمود: کُنتُم عَلی شَفا حُفرةٍ مِن النّارِ فَاَنقَذَکُم مِنها3
شفا یعنی لبه ای رودخانهای که زیرش را آب برده و بقیه آن خالی است.
وجود مبارک حضرت فرمود برابر این آیه قرآنی: کنتم علی شفا حفره من النّار، یک حفره ای که آتش است. رویش چند سانتی است که کسی با خبر نیست و زیرش خالی است. همین که اینجا پا گذاشت، سقوط میکند. فرمود: شما روی این شفا بودید، داشتید سقوط میکردید، پدرم دستتان را گرفت و نجات داد.
نجات دادن مردم از آسیب تلخ بی هدفی
فانقذهم من الغوایه. غوایت گرچه گاهی به معنی ضلالت است، ولی در مقابل ضلالت کاربرد دارد. «ضلالت» یعنی گمراهی، «غوایت» یعنی بی هدفی. گاهی کسی هدف دارد امّا راهش را گم کرده و نمیداند از چه راه به آن برسد اما گاهی نه، یک کسی عمرش را به بازی میگذراند، صبح تا ظهر برای این شعار میدهد، عصر تا غروب برای آن دارد. اصلاً نمیداند برای چی خلق شده این را میگویند: بی هدف.
غوایت، بی هدفی است و ضلالت، بی راهی. اگر کسی راه را گم کرده باشد، میگویند: ضالّ است، اگر کسی هدف نداشته باشد، میگویند: غاویست.
حضرت فرمود: شما هدف نداشتید و پیامبر اول شما را هدفمند کرد و بعد که روشن شد هدفی دارید، راه را هم برای شما مشخص کرد. «فقام بالنّاس بالهدایه، فانقذهم من الغوایه»، آنگاه «و دعاهم لی الدّین للقویم و هداهم الی الطّریق المستقیم».
ارائه نگاه درست به مرگ و حیات به عنوان هدف انسان
اوّل برای اینها مشخص کرد شما هدف دارید، هدف این نیست که روز جمعه بجای نماز، قبل از اذان بروید تا غروب، برای این و آن، هورا بکشید!! این هدف یک جوان و یک انسان نیست. بهترین روز در ایام هفته روز جمعه است. آدم نماز نخواند و بنشیند ببیند کی دارد گل میزند! چه غوایتی بدتر از این!
ببینید فرمایش حضرت، فرمایش روز است. فرمود: اوّلاً برای شما ثابت کرد که هدف چیست، انسان که مرد، آیا میپوسد؟یا از پوست در میآید؟! اگر انسان با مردن نابود نمیشود، و مرگ پوسیدن نیست، بلکه از پوست به در آمدن است، ما کجا میرویم، چی میشویم؟! مگر انسان نابود میشود؟ این 70، 80 سال یک رهگذر کوتاه مدتی بیش نیست. فرمود: پدرم به شما تفهیم کرد که انسان هدفمند است. شما را از غوایت به در آورد، بعد راهی که شما را به این هدف برساند، به شما نشان داد. هم به دین قوی دعوت کرد، هم به طریق مستقیم.
حالا این را چه کسی میگوید؟! یک بانوئی که هم فرزند سقط کرده، هم بین در و دیوار آن فشار را دیده، هم به همسرش، علی بن أبیطالب آنجور اهانت شده، هم آسیبی به بدن مطهر آن حضرت رسیده. بنابراین وجود مبارک صدیقه کبری با آن رنجی که تحمل کرده، پشتوانه این خطبه شد.
حتماً طلبهها این خطبه را حفظ بکنند، واحد درسی قرار بدهند، مثل دروس دیگر روی آن مطالعه و مباحثه کنند، فرهنگیهای و دانشگاهیهای محترم هم همچنین.
این خطبه کمتر از یک جزء قرآن است، خیلیها که امکاناتی دارند باید این را حفظ بکنند، ترجمهاش را، تفسیرش را انشآءالله بخوانند و منتشر کنند و همه ما عمل کنیم.