خدایا حتی وقتی فدای تو می شوم باز هم می بینم همان هم خودت بهم عطا کردی!
ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺧﺎﻟﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﭼﻪ ﺑﺨﺸﻨﺪﻩ ﺧﺪاﻱ ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺩاﺭﻡ
ﻛﻪ ﻣﻴﺨﻮاﻧﺪ ﻣﺮا، ﺑﺎ ﺁﻧﻜﻪ ﻣﻴﺪاﻧﺪ گنهکارم. . .
دلت که گرفت، دیگر منتِ زمین را نکش
راهِ آسمان باز است، پر بکش . . .
او همیشه آغوشش باز است، نگفته تو را میخواند
اگر هیچکس نیست، خدا که هست . . .
خداوند امید شجاعان است، نه بهانه ی ترسوها . . .
*
خدایا چگونه بخوانم تو را
چگونه برایت بندگی کنم
خدای مهرباااانم
خدا مرحم تمام دردهاست
هرچه عمق خراشهای وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای میگیرد . . .
خدایا
در من کسی هست که
صدا میزند تو را ..
به فریادش برس !
*
برای دردهایم نشانه میگذارم
تا یادم بماند کجا دست خدا را نگرفته ام !
توهدفی، من دنبال توام
تو معبودی، من عبد توام
توعشقی، من عاشق توام
تو نوری، من شب پره توام
تو بال باش، من پرنده ام
تو ارباب باش، من برده ام
تو همراه باش، من رونده ام
تو ناز باشی، من نیازم
تو آوازباشی، من یه سازم
خدایا فقط باش، که بی تومی بازم . . .
خداوندا
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهانی
حدیث درد فراق تو با تو بگذارم
وگرنه این چه نمازی بود که من باتو
نشسته روی به محراب و دل به بازارم . . .؟
آرامش در زندگی
نبودن جدال نیست
بلکه تجربه حضور خداست!
ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ
ﺧﺪاﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ, ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ
ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﻲ ﻳﻌﻨﻲ ﻧﮕﺎﻩ ﺧﺪا . . .
می خواستم دستان خدا را بگیرم
ندا آمد: دستان افتاده ای را بگیر . . .
به آنان که در زمین اند رحم کن
تا کسی که در آسمان است به تو رحم کند . . .
عهدی را که در طوفان با خدا می بندی در آرامش فراموش نکن . . .
“عشق و محبت” ردپای خدا در زندگیست
امیدوارم زندگیت پر از ردپای خدا باشد . . .
نگذارید صدای دنیا شما را از شنیدن صدای ” خدا ” باز دارد . . .
ای انسان، قدر خود را بدان؛ به حدی گرانی ، که فقط خدا توان خریدت را دارد
پس خود را به قیمت حسرتی تلخ، به تاراج مده . . .
چتر نمیخواهم
میخواهم باران رحمتت را با همه ی وجودم احساس کنم
زندگیتان سرشار از رحمت خداوند باد . . .
خدایا کمکم کن تا درهایی که به سویم میگشایی ندانسته نبندم
و درهایی که به رویم میبندی به اصرار نگشایم . . .
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست
بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه خواهی دید
همان کس که میان تو و او دشمنی است
گویی دوستی گرم و صمیمی است . . .
(آیه ی ۳۴ سوره فصلت)
خدای را باید شناخت
که اوست دهنده بی منت
اگر همه بستانند او بدهد
و چون او بدهد کَس نتواند بستاند . . .
تمام غصه های دنیا رو میشه با یک جمله تحمل کرد :
خدایا میدانم که میبینی . . .
چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری ؟
خدا آن حس زیبایی ست که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت میگوید
کنارت هستم ای تنها . . .
و دل آرام میگیرد
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن…
نگران فردایت نباش
خدای دیروز و امروز، خدای فردا هم هست
ما اولین بار است بندگی می کنیم
ولی او بی زمانی است که خدایی می کند
اعتماد کن به خدایی اش
برچسبها: نیایش با خدا