ماجرای قوانین عجیبی که مخاطب اصلی آن دختران و پسران جوان هستند که اجازه عاشق شدن را ندارند و باید احساسات خود را به هر شکل ممکن سرکوب کنند.
طی تحقیق های به عمل آمده از محدودیتهای اجتماعی و سیاسی کم نظیر کشور کره شمالی در حوزه های مختلف تا کنون بسیار شنیده شده است.
حتی بازیکنان تیم ملی فوتبال که در رقابت های جام جهانی 2006 و 2010 با این تیم شرق آسیا هم گروه بودند، داستان های عجیبی از آنچه در پیونگ یانگ دیدهاند نقل میکردند.
چند دهه قبل مائو، رهبر چین، دنیا را چنین تقسیم کرد: جهان اول و جهان سوم. این سنجهای شد برای دیگر آدمهای سیاسی دنیا.
اما امروز بسیاری جهان را به شیوهای دیگر تقسیم میکنند: «جایی که غذا زیاد است و اشتها کم و جایی که غذا کم است و اشتها زیاد.» اگر به چنین ردهبندیای قائل باشیم آنگاه باید کرهشمالی را در ردیف کشورهایی قرار دهیم که در گروه دوم قرار دارند: جایی که غذا کم است و اشتها زیاد!!
در کرهشمالی کسی حق انتخاب همسر و ازدواج ندارد، مگر با موافقت وزارت اطلاعات و امنیت آن کشور. یعنی دختر و پسری که عاشق هم شدهاند باید گزارش کاملی از نحوه عاشق شدنشان، دلیل دل بستن، میزان علاقه و احساسی که نسبت به هم دارند و خیلی چیزهای دیگر را در چند صفحه بنویسند و تحویل مقامات امنیتی بدهند تا نوبت مصاحبهشان شود.
قبل از مصاحبه، سیستمهای امنیتی و نظامیکرهشمالی دختر و پسر را بررسی میکنند و در نهایت اگر مورد مشکوکی دیده نشود، برای ازدواج آن دختر و پسر جوان مجوز صادر میکنند.
و همچنان این روند با این شرایط اینگونه ادامه دارد:
بعد از ازدواج باید تعهد بدهند که اگر یکی از زوجین احساس کرد دیگری افکاری غربی دارد یا دلش با کیم جونگ ایل نیست، بدون هیچ رودربایستی او را تحویل مقامهای امنیتی بدهد.
روزنامه گاردین در مطلبی با عنوان «ترفندهای دموکراتیک» به تلاش مردم و نیروهای اصلاحطلب این کشور برای برقراری دموکراسی اشاره کرده و در این رهگذر دو قانون عجیب دیگر را هم به مخاطب عرضه کردهاست.
«به دستور پیشوای کرهشمالی در دانشگاه پیونگ یانگ فیلم اولیور توئیست که داستانش متعلق به 200 سال پیش است برای دانشجویان نمایش داده شد.
بعد مسؤولان به دانشجویان گفتهاند خودتان خیابانهای لندن را ببینید و قضاوت کنید که ما پیشرفتهتر هستیم یا اروپاییها!!».
اینکه گفته میشود در کرهشمالی خانواده مفهوم دیگری دارد کاملا درست است؛ چون اهل خانواده حتی از هم میترسند که مبادا برای یک مشت دلار، همدیگر را بفروشند.
«مدتهاست که چند زن و دختر از پیشوای کرهشمالی شکایت دارند اما ترس از برخوردهای قهری، آنها را به سکوت وادار کرده است.» این ادعا چندی بعد از سوی روزنامه سان هم تایید شد، اما نمیتوان مدرکی رو کرد و او را به استناد آن، مجرم شناخت.
قوانین عجیب کره شمالی تمامی ندارد و تنها کشوری در جهان است که با ایده و سیاست های عجیب خودش زبانزد جهان است.