خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

الله، پروردگار، رب و خدا که یکی از عامیانه و رایج ترین مفهومی است که همه انسانها از آن یک مفهوم /خالق جهان هستی/ ر درک می کنند. اما این که فرقه های زیادی در این باره اختلاف نظر دارند قابل چشم پوشی نیست سوالات عجیبی که برای همه انسان ها بوجودمی آید این است که:

Allah, the Lord, the Sabbath and the God, which is one of the most popular and popular concept that all human beings understand from the concept / creator of the universe

 

خدا کیست؟ خدا از کجا آمده؟ چه کسی خود او را بوجود آورده؟!! در این بخش از مقاله و تحقیق وبسایت ناز وب با توجه به منابع معتبر ذکر شده نگاهی داریم به پاسخ سوالات عجیب درباره خدا. در این بخش جذاب ما را همراهی کنید.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

گرچه این سؤال عجیب به نظر مى رسد ولى با توجه به این که فیلسوف معروف انگلیسى “برتراند راسل ” در یکى از کتابهاى خود تصریح مى کند که:

در جوانى به خدا عقیده داشتم و بهترین دلیل بر آن را علة العلل مى دانستم و این که تمام آنچه را در جهان مى بینیم داراى علتى است و اگر زنجیر علتها را دنبال کنیم، سرانجام به علت نخستین مى رسیم و این نخستین علت را خدا مى دانیم.

ولى بعداً بكلّى از این عقیده برگشتم، زیرا فكر كردم «اگر هر چیز را باید علّت و آفریننده اى باشد، خدا نیز باید علّت و آفریننده اى داشته باشد»!

 

خدا کیست و آیا شناخت خدا برای بشر ممکن است؟

خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچ گونه عیب و نقصی در آن نیست. خدا وجود بی همتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است، خدا شنوا و بیناست، دارای اراده و اختیار است، خداوند زنده و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهاست، و همه موجودات (مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.

مفهوم واژه خدا از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خدا هستند، نیز آن را درک می کنند. هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خدای تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود.

خدا از کجا آمده!

او نیامده، خدا بود و زمان خلق شد و ما آمدیم، آفریده شدیم. همان طور که فکر می کنیم خورشید به دور ما می چرخد، در صورتی که او هست و ما به دور آن می چرخیم؛ خدا هم بود و ما آمدیم؛ خلق شدیم.

پاسخ این پرسش که خدا از کجا آمده در ابعاد کنونی ما نیست، گویی که از یک جنین در شکم مادر بپرسی که مادر “از کجا آمده” جنین در حدی و در جایگاهی نیست که اظهار نظر کند. تنها راه برای پی بردن به پاسخ این که خدا از کجا آمده صبر است تا با زایمان مرگ از این جنین کوچک بیرون رویم. جایی که می پرسیم خدا از کجا آمده و درک می کنیم که خداوند از جا و مکان بیرون است.

 

راههای شناخت خدا

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

ذات و صفات خدا از هر گونه نقص و عیبی‏ مبرا است

راههای شناخت خدا در یک دسته بندی کلی به راههای زیر تقسیم می شود:

ـ راه عقلی برای شناخت خدا (مثل برهان امکان و وجوب و مانند آن)

– راه تجربی شناخت خدا (برهان نظم)

 

برای روشن شدن پاسخ راههای خدا شناسی لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:

1 ـ مفهوم واژه خداوند، از مفاهیمی است که هر انسانی حتی منکران وجود خدا نیز تصویری از آن در ذهن خود دارند. چون همه می دانند خدا یعنی موجودی که خالق همه موجودات، توانای بر هر کار، آگاه بر همه چیز، بینا، شنوا، حی و زنده، و… می باشد، گر چه وجود چنین خدائی را نپذیرند.

2 ـ هر چند مفهوم واژه خدا از عمومی ترین مفاهیم است، ولی شناخت حقیقت و کنه ذات خدا برای انسان ممکن نیست، چون ذات خداوند نامحدود و بی نهایت است و علم یعنی احاطه بر معلوم، و انسان چون ذات و خصوصیات او محدود است نمی تواند به حقیقت ذات خدا پی ببرد.

«لا یحیطون به علما[1]، بر خداوند احاطه علمی پیدا نمی کنند» و شاید به همین دلیل است که قرآن مجید در معرفی خدا از طریق بیان صفات جمال و جلال نظیر غنی، علیم، حکیم، سمیع، بصیر، علی، کبیر، رحمن، رحیم، کبیر، خالق، فاطر و… به معرفی خدای متعال پرداخته است.[2] علاوه اینکه انسان از طریق حواس با اشیاء خارجی ارتباط برقرار می کند و معرفتی بدست می آورد و ذات خداوند تبارک و تعالی شبیه و مانند هیچ چیز نیست «لیس کمثله شی».[3]

3 ـ هر چند حقیقت ذات خدا قابل شناخت کامل نیست ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود که در یک دسته بندی کلی به راههای:

• راه عقل مثل برهان امکان و وجوب

• راه حسی و تجربی یا برهان نظم

• راه دل یا برهان فطرت، تقسیم می شوند.

• آسان ترین و بهترین راه شناخت وجود خدا، راه دل یا برهان فطرت است. یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطه نورانی و یک جاذبه نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خداست.

• هر چند شناخت خدا و گرایش به سوی او و نور توحید در درون جان همه انسانها نهفته است ولی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده هایی بر آن می افکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفته و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان گردد.

انسان دست خود را از همه اسباب ظاهری کوتاه می بیند و از همه جا نا امید می شود، در این هنگام است که پرده ها کنار می روند و آن نقطه نورانی دل آشکار می شود و هر گونه فکر شرک آلود در مورد خدا را از دل زدوده و در کوره این حوادث از هر ناخالصی خالص می گردد و انسان بی اختیار به سوی عالم ماورا طبیعت می رود.

به همین دلیل آیات متعددی از قرآن کریم از این طریق، نعمت فطرت خدا جویی را یادآوری مینمایند. پیشوایان بزرگ اسلام نیز کسانی را که در مساله خداشناسی سخت در تردید فرو می رفتند از همین طریق ارشاد می نمودند برای نمونه به این قطعه تاریخی توجه نمائید:

مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد:

« ای فرزند رسول خدا(ص) مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسه گران مرا حیران ساخته اند، امام فرمودند: ای بنده خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شده ای؟ عرض کرد آری، فرمود:

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشته ای، شکسته است؟ عرض کرد:

آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که می تواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟

عرض کرد آری. امام صادق علیه السلام فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریاد رسی نیست.

نتیجه این که هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و… معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خدا غافل باشد، نمی تواند انکار کند در دوران زندگی اش حادثه ای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خدا نکرده باشد.

6. گاه آدمی با مشاهده دقیق و اندیشه ورزی در اوصاف و روابط پدیده های تجربی به وجود خدا و اوصاف او، مانند علم، حکمت و قدرت، رهنمون می گردد. این راه، از آن جا که بر مشاهده جهان طبیعت و مطالعه تجربی پدیده های طبیعی استوار است، راه تجربه نامیده می شود.

با توجه به امتیازات ویژه این راه، قرآن کریم توجه خاصی به آن مبذول داشته و در آیات پرشماری، انسان را به تدبر در پدیده های جهان پیرامون خویش، به مثابه آیات و نشانه های تکوینی خدا، فراخوانده است.

پاره ای از محققان اسلامی، با اتکا بر یکی از ویژگی های جهان طبیعت یعنی نظم و انتظام جاری در اشیای طبیعی، استدلالی را بر وجود خدا سامان داده اند که به دلیل یا برهان نظم موسوم است. بر این اساس، می توان برهان نظم را نمونه روشنی از آنچه که آن را راه تجربی خداشناسی نامیدیم، دانست.

 

شناخت خدا از طریق آیات قرآن و روایات

با بررسی آیات و روایات گوناگون می توان وجود خدا را اثبات کرد

در جای جای قرآن کریم، می توان آیاتی را یافت که از پدیده های گوناگون طبیعی یاد می کند و آنها را آیه و نشانه ای بر وجود خدا می شمارد و انسان را به تدبر و تأمل در آنها فرا می خواند.

شناخت خدا از رهگذر نشانه های تکوینی او در جهان خلقت، که نمونه روشنی از راه تجربی خدایابی است، گاه به «شناخت آیه ای و آفاقی» نامیده می شود.

گروهی از آیات، آدمی را به اندیشه ورزی در آیات تکوینی خداوند دعوت می کند و انتظام موجود در هستی و در وجود آدمی را دلیل و راهنمایی می داند که اهل خرد و اندیشه را به سوی مبدأ متعالی جهان راهبری می نماید:

“مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، برای خردمندان نشانه هایی (قانع کننده) هست”.

 

و “روی زمین برای اهل یقین نشانه هایی (متقاعد کننده) است، در خود شما؛ پس مگر نمی بینید؟

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

گروه پرشماری از آیات قرآنی نیز بر روی پدیده های خاصی انگشت گذارده و آن را به عنوان آیه و نشانه ای بر وجود خدا و علم و قدرت خداوند معرفی کرده است. این آیات به قدری فراوان اند که حتی ذکر نمونه هایی از آن ها مجالی بسیار گسترده می طلبد.

پیشوایان دین نیز به پیروی از روش قرآن کریم، بر «شناخت آیه»ای خداوند تأکید بلیغی کرده اند. برای نمونه، در حدیث جامعی از امام صادق (ع) خطاب به یکی از یارانش آمده است.

ای مفضل! نخستین عبرت و دلیل بر خالق – جل و علا – هیأت بخشیدن به این عالم و گردآوری اجزا و نظم آفرینی در آن است. از این رو اگر با اندیشه و خرد درکار عالم، نیک و عمیق تأمل کنی، هر آینه آن را چون خانه و سرایی می یابی که تمام نیازهای بندگان خدا در آن آماده و گرد آمده است.

آسمان همانند سقف، بلند گردانیده شده؛ زمین بسان فرش گسترانیده شده؛ ستارگان چون چراغ هایی چیده شده و گوهرها همانند ذخیره هایی در آن نهفته شده و همه چیز در جای شایسته خود چیده شده است. آدمی نیز چون کسی است که این خانه را به او داده اند و همه چیز آن را در اختیارش نهاده اند.

همه نوع گیاه و حیوان برای رفع نیاز و صرف در مصالح او در آن مهیا است. اینها همه دلیل آن است که جهان هستی با اندازه گیری دقیق و حکیمانه و نظم و تناسب و هماهنگی آفریده شده است. آفریننده آن یکی است و او همان شکل دهنده، نظم آفرین و هماهنگ کننده اجزای آن است.

 

شناخت خدا از راه عقل

راه عقلی شناخت خدا می تواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد

در این راه، هستی خداوند به مدد مقدمات، اصول و روش های کاملاً عقلی ثابت می شود.

براهین و ادله فلسفی اثبات خدا، نمونه های روشنی از کاوش های عقلی در راه اثبات خدا است. این راه شناخت خدا، در مقایسه با دو راه پیش گفته، ویژگی هایی دارد که پاره ای از آنها بدین شرح است:

1. بسیاری از استدلال ها و تبیین های عقلی خدایابی به دلیل پیوند با مباحث پیچیده و عمیق فلسفی، برای کسانی که دستی در بحث های فلسفی ندارند، چندان مفید نیست.

 

2. یکی از امتیازات راه عقلی برای شناخت خدا آن است که می توان در مصاف علمی با شبهات ملحدان از آن سود جست و در مقام احتجاج و مناظره، ضعف و سستی دلالیل منکران را آشکار ساخت و به چالش عقل گرایانی که جز به استدلال عقلی گردن نمی نهند، پاسخ گفت.

3. راه عقلی خدایابی می تواند در تقویت ایمان دینی مؤثر باشد؛ زیرا هرگاه خرد آدمی در برابر حقیقتی خاضع گردد، قلب و دل او نیز بدان گرایش قوی تری می یابد. از سوی دیگر، زدودن شک و تردید در سایه استدلال استوار عقلی سهم به سزایی در پیش گیری از آسیب دیدن ایمان دارد.

 

با توجه به کارکرد ویژه راه عقلی از یک سو و با نظر به تمایل فطری ذهن جست و جوگر انسان به بحث های عمیق عقلی و فلسفی از سوی دیگر، دانشمندان مسلمان پژوهش های ژرفی را در زمینه ی خدایابی عقلی به انجام رسانده اند که بخشی از آن به تأسیس براهین نوین وجود خدا یا تکمیل براهین پیشین انجامیده است.

یکی از متقن ترین ادله عقلی اثبات هستی خدا، برهان معروف وجوب و امکان است. این برهان به چندگونه تقریر شده است که در این جا به ذکر نمونه ای بسنده می کنیم.

می توان چکیده برهان وجوب و امکان را (در تقریر حاضر) چنین بیان کرد: یقیناً در جهان خارج موجودی هست. این موجود اگر واجب الوجود باشد مطلوب ما (که وجود خداوند یا همان واجب الوجود است) ثابت می شود و اگر ممکن الوجود باشد، با توجه به نیازمندی آن به علت و با توجه به امتناع تسلسل و دور، به موجودی نیاز دارد که وجودش معلول موجود دیگری نباشد و چنین موجودی، واجب الوجود (یا همان خداوند) است.

 

باید دید راه حلّ نزدیك و روشن ایراد مزبور چیست؟

جواب: اتّفاقاً این ایراد یكى از معروفترین و در عین حال ابتدایى ترین ایراداتى است كه مادّى ها دارند. آنها به عبارت روشنتر مى گویند: «اگر همه چیز را خدا آفریده، پس خدا را چه كسى آفریده است؟».

حالا چطور شده آقاى «راسل» خیلى دیر به این ایراد برخورد كرده، درست براى ما روشن نیست، ولى از آن جا كه این سؤال در اذهان بسیارى از جوانان هست، باید دقیقاً مورد بررسى قرار گیرد:

در این جا چند نكته اساسى وجود دارد كه با توجّه به آن، پاسخ ایراد بخوبى روشن مى شود:

 

آیا اگر ما عقیده مادّى ها را بپذیریم و مثلا با «راسل» هم صدا شویم، دیگر از این ایراد رهایى خواهیم یافت؟ مسلّماً نه!… چرا؟

زیرا «ماتریالیستها» هم عقیده به قانون علّیت دارند، آنها نیز همه چیز را در جهان طبیعت معلول دیگرى مى دانند. بنابر این عین این سؤال براى آنها هم مطرح است كه اگر هر چیز معلول «مادّه» است پس «مادّه» معلول چیست؟

روى این حساب (و با توجّه به این كه سلسله علّت ها و معلولها تا بى نهایت نمى تواند پیش برود) همه فلاسفه جهان (اعم از الهى و مادّى) به یك وجود ازلى (وجودى كه همیشه بوده است) ایمان دارند، منتها مادّى ها مى گویند

وجود ازلى جهان همان «مادّه» یا قدر مشترك میان مادّه – انرژى است، ولى خداپرستان مى گویند سرچشمه اصلى خداست؛ به این ترتیب روشن مى شود كه آقاى «راسل» هم ناچار است به یك وجود ازلى (اگر چه مادّه باشد) ایمان داشته باشد.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

آیا این وجود ازلى مى تواند علّتى داشته باشد؟

البتّه نه!… چرا؟

زیرا یك وجود ازلى همیشه بوده و چیزى كه همیشه بوده است كه نیازى به علّت ندارد، تنها موجودى نیازمند به علّت است كه یك وقت نبوده و سپس هستى یافته است.

نتیجه این كه: وجود یك مبدأ ازلى و همیشگى، قولى است كه جملگى برآنند و دلایل استوار عقلى بر بطلان تسلسل (یك سلسله علّت و معلول بى پایان) همه فلاسفه را بر این داشته كه به یك مبدأ ازلى قائل گردند.

خداپرستان آن علّت نخستین را داراى علم و اراده مى دانند (و آن را خدا مى نامند) ولى مادّى ها آن را فاقد علم و اراده تصوّر مى كنند (و نام آن را مادّه گذارده اند)

بنابر این برخلاف آنچه «راسل» پنداشته اختلاف میان «فلاسفه الهى» و «مادّى» این نیست كه یكى «علّة العلل» را قبول دارد و دیگرى منكر است، بلكه هر دو بطور یكسان عقیده به وجود یك علّة العلل یا علّت نختسین دارند.

 

پس اختلاف میان این دو در كجاست؟

صریحاً باید گفت تنها نقطه تفاوت این جاست كه خداپرستان آن علّت نخستین را داراى علم و اراده مى دانند (و آن را خدا مى نامند) ولى مادّى ها آن را فاقد علم و اراده تصوّر مى كنند (و نام آن را مادّه گذارده اند).

حالا چطور مطلبى به این آشكارى بر آقاى «راسل» مجهول مانده، پاسخى جز این ندارد كه بگوییم او در رشته هاى علوم ریاضى و طبیعى و جامعه شناسى صاحب تخصّص بوده، نه در مسائل مذهبى و فلسفه أولى (به معناى شناخت هستى و سرچشمه و آثار آن).

از بیانات یاد شده این نتیجه نیز به دست مى آید كه فلاسفه الهى براى اثبات وجود خدا هرگز به استدلال «علّة العلل» (به تنهایى) دست نمى زنند، زیرا این استدلال تنها ما را به وجود یك «علّت نخستین» یا به عبارت دیگر یك وجود ازلى كه مادّى ها هم به آن عقیده دارند، راهنمایى مى كند.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

بلكه مسأله مهم براى فلاسفه الهى این است كه بعد از اثبات علّت نخستین، براى اثبات علم و دانش بى پایان او استدلال كنند كه اتّفاقاً اثبات این مسأله از طریق مطالعه نظام هستى و اسرار شگرف آفرینش و قوانین حساب شده اى كه بر سراسر آسمانها و زمین و موجودات زنده و تنوّع آن حكومت مى كند، كار آسانى است.

 

این نخستین سخنى بود كه باید در پاسخ این ایراد دانسته شود.

خدا

موضوع دیگرى كه لازم به تذكّر است این كه: اساس این اشكال روى این مطلب است كه «هر موجودى نیازمند به علّت و آفریننده اى است» در حالى كه این قانون كلّیّت ندارد و تنها در مواردى صحیح است كه چیزى سابقاً معدوم بوده و سپس جامه هستى به خود پوشیده است.

توضیح این كه: موجوداتى هستند كه سابقاً وجود نداشته اند، مانند منظومه شمسى و سپس موجودات زنده – اعم از گیاه و حیوان و انسان – تاریخچه آنها بخوبى گواهى مى دهد كه لباس هستى در تن اینها همیشگى و ازلى نبوده است، بلكه با تفاوت هایى كه دارند، در چند میلیون سال تا چند میلیارد سال پیش، وجود خارجى نداشته و سپس به وجود آمده اند.

مسلّماً براى پیدایش چنین موجوداتى علل و عواملى لازم است، مسلّماً جدایى كره زمین از خورشید (طبق فرضیّه لاپلاس و یا فرضیّه هاى بعد از آن) مدیون عوامل خاصّى بوده است – چه آنها را كاملا شناخته باشیم یا نه.

 

همچنین پیدایش نخستین جوانه زندگى گیاهى و سپس حیوانى و سپس انسانى، همه مرهون علل و عواملى هستند و لذا همواره دانشمندان براى پى جویى این عوامل در تلاش و كوششند و اگر بنا باشد پیدایش این موجودات هیچ علّتى نخواهد، دلیلى ندارد كه در یك میلیون سال یا چند میلیارد سال پیدا شوند، چرا در زمانى دو برابر این زمان یا نصف این زمان مثلا یافت نشدند؟

انتخاب این زمان خاص براى پیدایش آنها، بهترین دلیل بر این است كه شرایط و علل وجود آنها تنها در این زمان تحقّق یافته است.

امّا اگر وجودى همیشگى و ازلى باشد – خواه این وجود ازلى را خدا بنامیم یا مادّه – چنین وجودى نیاز به هیچ علّتى ندارد، آفریننده و خدایى لازم ندارد، زیرا تاریخچه پیدایش براى آن تنظیم نشده كه در آن تاریخچه جاى علّت و آفریننده خالى باشد.

چیزى كه همیشگى و ازلى است، وجودش از درون ذاتش مى جوشد نه از بیرون ذات كه محتاج به آفریننده باشد.

هر موجودى نیازمند به علّت و آفریننده اى است» در حالى كه این قانون كلّیّت ندارد و تنها در مواردى صحیح است كه چیزى سابقاً معدوم بوده و سپس جامه هستى به خود پوشیده است

من و شما و زمین و آسمان و منظومه شمسى و… نیازمند به آفریننده هستیم كه وجود ما ازلى و همیشگى نبوده و از درون ما نیست، نه علّة نخستین و علّت العلل كه هستى او از خود اوست.

 

یك مثال روشن

در این جا فلاسفه مثال هایى براى توضیح این گفتار فلسفى و نزدیك ساختن آن به ذهن مى زنند؛ مثلا مى گویند: هنگامى كه ما نگاه به اطاق كار یا منزل مسكونى خود مى كنیم، مى بینیم روشن است.

 

از خود مى پرسیم: آیا این روشنى از خود این اطاق است؟

– فوراً به خود پاسخ مى دهیم: نه، براى این كه اگر روشنى آن از خود اطاق مى جوشد، نباید هیچ وقت تاریك گردد، در حالى كه پاره اى از اوقات تاریك و گاهى روشن است، پس روشنى آن از جاى دیگر است.

به زودى به این نتیجه مى رسیم كه روشنى اطاق و خانه ما، به وسیله ذرّات یا امواج نورى است كه به آن تابیده است.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

– فوراً از خود سؤال مى كنیم: روشنى ذرّات نور از كجاست؟

– با تأمّل مختصرى به خود پاسخ مى دهیم: روشنى ذرّات نور از خود آن و از درون ذاتش است، ذرّات نور این خاصیّت روشنایى را عاریه نگرفته اند؛ در هیچ نقطه جهانى نمى توانیم ذرّات نورى پیدا كنیم كه تاریك باشند و سپس روشنایى را از دیگرى گرفته باشند.

ذرّات نور هر كجا باشند روشنند، روشنایى جزء ذات آنهاست، روشنى ذرّات نور عاریتى نیست.

ممكن است ذرّات نور از بین بروند، ولى ممكن نیست موجود ولى تاریك باشند. (دقّت كنید)

بنابر این اگر كسى بگوید روشنایى هر محوطه و منطقه اى در جهان معلول نور است، پس روشنایى نور از كجاست؟

– فوراً مى گوییم: روشنایى نور، جزء وجود اوست.

همچنین هنگامى كه سؤال شود: هستى هر چیزى از خداست، پس هستى خدا از كیست؟

فوراً پاسخ مى دهیم: از خودش و از درون ذاتش مى باشد.

در اسلام نه تنها فکر نکردن در هیچ موردی توصیه نشده است، بلکه فکر کردن در تمامی موارد توصیه مؤکد قرار گرفته است.

خداشناسی اولین اصل توحید است. امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: «اول الدّین معرفته» یعنی ابتدای دین شناخت خداست و بسیار توصیه شده است که حتی در دعا از خدا بخواهیم که به ما نسبت به خودش معرفت (شناخت) بدهد، که دعای زیبا و ژرف «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ … – خدایا تو خودت خود را به من بشناسان …» از جمله این آموزه‌هاست.

الف – تمامی قرآن کریم سخن در معرفی خداوند متعال دارد و توصیه مؤکد شده است که در این آیات تعقل، تدبر و تفکر نمایید. اگر کسی در مورد این که «خدا کیست؟» فکر نکند، که اصلاً به هیچ معرفی دست نمی‌یابد و خدا شناس نمی‌گردد.

پس چطور ممکن است گفته شود که در مورد «خدا کیست» فکر نکنید؟! سوره توحید سراسر معرفی این است که خدا کیست و هم چنین بسیاری از آیات دیگر؛ مانند:

«هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ * هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ * هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ» (الحشر، 22 تا 24)

ترجمه: اوست‏خدايى كه غير از او معبودى نيست داننده غيب و آشكار است اوست رحمت‌گر مهربان * اوست‏خدايى كه جز او معبودى نيست همان فرمانرواى پاك سلامت[بخش و] مؤمن [به حقيقت‏حقه خود كه] نگهبان، عزيز، جبار [و] متكبر [است]، پاك است ‏خدا از آنچه [با او] شريك مى‏گردانند 

اوست‏ خداى خالق، نوساز، صورتگر [كه] بهترين نام‌ها [و صفات] از آن اوست آنچه در آسمان‌ها و زمين است [جمله] تسبيح او مى‏گويند و او عزيز حكيم است.

ب – نگفته‌اند فکر نکنید که خدا کجاست؟ بلکه فرموده‌اند که فکر کنید و بفهمید که اگر خدا در جایی باشد، لازم می‌آید که محدود به حدّ باشد و خدای محدود دیگر خدا نیست و ثانیاً اگر خدا در جایی باشد، جاهای دیگر خالی از خدا خواهد بود، پس باز چنین خدایی، خدای واقعی نیست،

بلکه توهمی، تخیّلی و تصوری است و فکر کنید که خدا خود خالق زمان و مکان است، پس خود محاط خلقش قرار نمی‌گیرد. لذا امیرالمؤمنین علیه السلام در خصوص جا و مکان قائل شدن برای خداوند متعال می‌فرماید:

 

«وَ مَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اَشارَ اِلَيْهِ» – و هر کس به او جاهل شد، همانا به او اشاره می‌کند (برایش جسمیت و مکان قائل می‌شود)؛

«وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ» – و هر کس به او اشاره کرد، پس برایش حد (محدودیت) قائل شده است؛

«وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ» – و هر کس او را محدود نمود، او را قابل شمارش داند (هر محدودی شمردنی به عدد است)؛

«وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ» – و هر کس گفت: او در چیزی (فضا یا جایی) است، برای او در ضمن چیزی درآورده است؛

«وَ مَنْ قَالَ عَلَامَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ» – و هر کس گفت: او بر بالای (روی) چیزی است، مادون را خالی از او دیده است. (نهج البلاغه، خطبه اول)

 

ج – هم چنین نگفته‌اند فکر نکنید، بلکه گفته‌اند که طرح سؤال «خدا از کجا آمده» برای هستی محض و خالق هستی غلط است، چرا که «از کجا آمده»، صفت مخلوق و پدیده است که قبلاً نبوده و بعداً به وجود آمده است. لذا وقتی سؤال شود از کجا آمده، یعنی خودش معلول است و علت وجودی دیگری دارد

 پس دیگر خدا و خالق نیست. وجود خدا ازلی است و قائم به ذات است، یعنی سابقه نیستی در او راه ندارد که سؤال شود از کجا پدید آمده است؟ و مخلوق نیست که سؤال شود علت وجودی‌اش کیست یا چیست؟

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

د – اما، نکته مهم در مورد تفحص و تحقیق در مورد «چیستی» خداست، که از آن نهی شده است. این نهی نیز بدین معناست که چون اصل سؤال غلط است، به پاسخی نمی‌رسید.

چرا که چیستی، «ماهیت» است که بر «هستی» عارض می‌شود. و خداوند متعال ماهیت ندارد، چیزی بر او عارض نمی‌شود، هستی محض است و مرکب از صفت و موصوف نمی‌باشد، ترکیب نیست و تجزیه هم نمی‌شود، و اینها همه صفات پدیده و مخلوق است و او منزه (سبحان) از صفات مخلوقات خویش است.

 

د/1 – دقت شود که نه فقط در مورد «ذات خداوند متعال»، بلکه ذات هیچ چیزی برای ما و هیچ موجود دیگری قابل شناسایی نمی‌باشد و همه چیز با نشانه‌هایش شناخته می‌شود و به نشانه نیز «اسم» گفته می‌شود. شما هر چه در معرفی خودتان و یا هر موجود دیگری (حتی یک درخت یا یک پشّه) بگویید، به اسم‌ها و نشانه‌های او اشاره کرده‌اید و نه به ذاتش.

 

لذا فرمودند به دنبال شناخت ذات خداوند متعال مروید، چون به نتیجه‌ای نمی‌رسید، نه تنها احاطه علمی به او ممکن نیست و او «صمد» است، بلکه اساساً شناخت هیچ ذاتی ممکن نیست. خداوند متعال نیز خود را با اسم‌ها و نشانی‌هایش معرفی نموده و شناسانده است، لذا در آیات فوق پس از بیانی اسم‌ها و نشانی‌هایش فرمود: «لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى» و در آیه‌ی دیگری فرمود:

«وَلِلّهِ الأَسْمَاء الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي أَسْمَآئِهِ سَيُجْزَوْنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ»

ترجمه: و نام‌هاى نيكو به خدا اختصاص دارد پس او را با آنها بخوانيد و كسانى را كه در مورد نام‌هاى او به كژى مى‏گرايند رها كنيد زودا كه به [سزاى] آنچه انجام مى‏دادند كيفر خواهند يافت.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

جمع بندی این مبحث مهم

درک و استفاده از قانون جذب سه پیشنیاز دارد.مفهوم انسان ، جهان و خدا . در این پژوهش با بررسی های علمی،مذهبی،عرفانی،فلسفی،ادبی و متافیزیکی درک واضح و متفاوتی از واژه خدا در ذهنتان نقش میبندد. که استفاده از قانون جذب به آن وابسته است.
گروه تحقیقاتی آفرینش جهت بررسی حقیقت خدا و جهان بدون تعصبات سیاسی ، فرهنگی و دینی اقدام به مطالعه و گردآوری مطالبی در این زمینه از کشور ها و ادیان و علوم مختلف با زبان های مختلف در دوران متفاوت کرده است.

این بررسی ها پس از یکسان سازی معیار های مقایسه ای در کنار یکدیگر قرارگرفتند . و نتایج به طرز شگفت آوری عجیب و بسیار واضح به نظر میرسید.
ابتدا حقیقت خدا و جهان هستی از منظر علم بررسی شد . و بحث وحدت وجود از نظر علمی به چالش کشیده شد و سپس به بررسی جهان انرژیک و علوم قابل اثبات و آزمایش پرداخته شد. نتایج جالب و قابل ستایش بود.

 

سپس حقیقت خدا و جهان هستی از دیدگاه ادیان مختلف بدون تعصبات خاصی بررسی شد. نتیجه بسیار تعجب برانگیز بود. زیرا برای اولین بار در تاریخ اثبات شد که همه ادیان از یک منبع منشا گرفته اند و مشخص شد که تمامی ادیان در تمام طول تاریخ قصد دارند فقط و فقط یک حقیقت را به انسان بیاموزند .

مشخص شد که گرچه ادیان مختلف در فروع کمی با یکدیگر متفاوت هستند یا برخی دستخوش تحریف شده اند اما از دیدی وسیع تر که نگاه کنیم همه ادیان تکه های یک پازل هستند.

 

این حقیقت در اسلام به نام الله معرفی شده است. در هندوئیسم به عنوان برهمن ، در بودا به عنوان پرانا ، در ادیان باستانیان مانا و همین حقیقت در ادیان غرب آفریقا با نام آنیمیسم شناخته شده است.

 

یوگی در شرق ، ریکی در ادیان چینی و تانوئیسم در ژاپن هم مفاهیمی مشابه دارند. و در کل همه در کنار یکدیگر بیانگر یک تصویر واضح از حقیقتی هستند که تاکنون کسی با این دید باز به آن نپرداخته است.
سپس نتایج به دست امده را در آثار فیلسوفان و عارفان معروف بررسی کردیم. زیرا اگر حقیقتی که به آن رسیده بودیم صحت داشت باید افراد مورد اعتمادی از تاریخ هم آن را تایید میکردند . جالب اینجا بود که تمامی حقایق به دست آمده به طور واضحی در آثار فیلسوفان و عارفان رخ مینمود.

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

از آثار و نظریات هراکلیتوس فیلسوف یونانی،ابن عربی فیلسوف، و عارف اسپانیا(اندلُس)،اسپینوزا و دکارت در فلسفه غرب ، همچنین لائوتزو و چانگ تزو ژاپنی برای این منظور استفاده شده است.
جالب اینجاست که همه ی نتایج به طرز عجیبی به صورت واضح در آثار مولانا ، شبستری، عطار نیشابوری،ابن عربی، و بیدل دهلوی یافت میشود. که از هرکدام خلاصه ای ذکر شده است.
در نهایت به یک حقیقت جامع از خدا و جهان هستی میرسیم که با تمامی ادیان و تمامی فرهنگ ها و جوامع همخوانی دارد
نتیجه این که یک قانون و حقیقت جهان شمول وجود دارد که برای تمامی انسان ها در طول تمام تاریخ یکسان بوده و با تمامی زبان ها و فرهنگ ها،و جوامع کاملا سازگاری دارد .

 

این حقیقت با توجه به منابع غنی مطالعاتی گروه تحقیقاتی آفرینش کاملا قابل اتکا میباشد و توسط تمامی ادیان و علوم قابل اثبات است. و رگ و ریشه ی این حقیقت در تمام علوم و مکاتب کاملا واضح است.
توسط این حقیقت انسان میتواند با آرامش کامل به تمام آنچه که در سر دارد برسد و برای همیشه دنیا را از نگاهی دیگر ببیند.
نتایج این تحقیقات از یک انسان معمولی، یک ابر انسان میسازد !

 

نتیجه گیری مبحث حدا از کجا آمده؟

یکی از پیشنیاز های سه گانه قانون جذب درک جدیدی از مفهوم خدا است که در این پژوهش به آن رسیدگی شده است.
همیشه سوالات بیشماری درمورد خدا و جهان هستی ذهن انسان را در طول تاریخ به خود مشغول کرده است. اما برداشت ما از خدا و جهان همواره تحت تاثیر افکار و فرهنگ مکان و زمانی که در آن بزرگ شده ایم قرار داشته است.
در کشور های مختلف مردم و دانشمندان به نتایج متفاوتی رسیده اند .

این نتایج هیچگاه با یکدیگر ترکیب و بررسی نشده اند و به همین دلیل همواره اختلافات زیادی بین مفاهیم آنها بوده است.
به همین دلیل است که امروز ده ها دین و صدها مذهب مختلف داریم.
بجز آن، میدانیم که دانشمندان در کشور های مختلف اعتقادات خاص خود را درمورد خدا و جهان دارند. از طرفی شاعران و فیلسوفان و عارفان در طول تاریخ آثار متناقضی از این موضوع ارائه کرده اند.
بررسی های متافیزیکی و تجربه های عامیانه هم امروزه نتایج عجیبی در این مورد به دست میدهد. اما جالب اینجاست تاکنون کسی یا کسانی همه ی این نتایج پراکنده را در کنار هم قرار نداده است. ما به عنوان اولین گروه تحقیقاتی، اقدام به گرد آوری و مقایسه و بررسی تکه های این پازل حقیقت از از تمام جوامع و ادیان و علوم کرده ایم .

 

خدا از کجا آمده؟ خدا کیست؟ مقاله و تحقیق مذهبی

 

تکه های پازلی که هر کدام جداگانه تنها قسمتی از حقیقت است و در صورت بررسی جداگانه ممکن است ذهنمان را پر از سوالات بی جواب بگذارد.
تکه های این پازل اکنون توسط گروه تحقیقاتی آفرینش از هزاران منبع باز زبان های مختلف در کنار هم قرار گرفته اندو یک تصویر واضح از حقیقت خدا و جهان ارائه داده است.

 

منابع جمع بندی این بخش:

*طه، 110.

* ـ تفسر نمونه ج 14، ص 161.

*ـ شوری، 11.

*تجربی نامیدن این راه به معنای استقلال آن از هر گونه استلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده های طبیعی استوارمی گردد.

* معارف اسلامی ،ج، 1،ص،41.

*ـ تفسیر نمونه، ج 16، ص 341 و 342.

* ـ همان، ص 418 – 422 و 423.

* ـ مانند آیه 65 عنکبوت و 30 روم، و 12 و 22 و 23 یونس، 67 اسراء ، 8 و 49 زمر.

*ـ بحار الانوار، ج 3، ص 41.

*گفتنی است که در تفسیر «شناخت آیه ای» که برگرفته از قرآن کریم است، چندین دیدگاه وجود دارد:

گروهی از محققان آن را مقدمه ای برای تشکیل یک استدلال عقلی – شبیه به آنچه در تبیین برهان نظم گفته شد، بر وجود خداوند و علم و حکمت او می دانند؛ اما بر اساس تفسیر دیگر، آیات قرآن که آدمی را به تأمل در پدیده های طبیعی فرا می خواند، صرفاً موجب یادآوری معرفت فطری او به خدای خویش می شوند جز تذکر و غفلت زدایی ندارند.

رأی سوم بر آن است که آیات مورد بحث در مقام جدال احسن با مشرکان اند؛ آنان که به غلط بت ها و معبودهای دروغین خویش را در کار تدبیر برخی امور دنیا دخیل می دانستند و درک درستی از توحید ربوبی خداوند نداشتند. (بنگرید به: المیزان، علامه طباطبایی، ج 18، ص 154؛ آموزش عقاید، مصباح یزدی، ج 2 – 1، ص 68 و تبیین براهین اثبات خدا، جوادی آملی، ص 43). 

*ان فی خلق السماوات والارض و اختلاف اللیل والنهار لآیات لاولی الالباب. (آل عمران، 190).

*و فی الارض آیات للموقنین. و فی انفسکم، افلا تبصرون. (ذاریات، 20 و 21 و نیز بنگرید به: بقره، 164؛ جاثیه، 3-6؛ یونس، 100 و 101؛ ابراهیم، 10).

* آیاتی که بر نشانه بودن پدیده های خاصی تأکید می کنند، در چند گروه کلی جای می گیرند. آیات مربوط به حوزه حیات انسانی عبارتند از:

1. نظام عمومی خلقت انسان: جاثیه، 4 و روم، 20. 2. نظام شکل گیری نطفه در رحم: آل عمران، 6؛ انفطار، 6-7؛ تغابن، 3؛ غافر، 64؛ حشر، 24؛ نوح، 13-14. 3. نظام معرفتی: نحل، 78. 4. نظام اختلاف زبان ها و رنگ ها: روم، 22؛ فاطر، 27 و 28. 5. نظام ارتزاق: غافر، 64؛ اسراء، 70؛ جاثیه، 5 و 20؛ فاطر، 3؛ روم، 4؛ سبا، 24؛ یونس، 31؛ نمل، 64؛ ملک، 21؛ انفال، 26؛ بقره، 22 و 172؛ ابراهیم، 22 و ذاریات، 58. 6. نظام خواب: روم، 23؛ نمل، 86؛ فرقان، 47؛ نبأ، 9 و زمر، 42. 7. نظام پوشاک: اعراف، 26 و نحل، 14 و 81. 8. نظام سکونتی: نحل، 80. 9. نظام ازدواج: روم، 21؛ شوری، 11؛ فاطر، 11؛ نجم، 45؛ قیامت، 39؛ نحل، 72؛ لیل، 3؛ نبأ، 8 و اعراف، 189.

* و نیز بنگرید به: نهج البلاغه، خطبه 186؛ التوحید، شیخ صدوق، باب دوم، ح 2 و بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 3، صص 61، 82، 130، 152.

*عقلی نامیدن این راه بدین معنا نیست که تنها در این راه از عقل استفاده می شود، بلکه از آن رواست که به مقدمات و روش های عقلی اکتفا کرده است.

* این معنا با «عمومی» دانستن راه عقلی ناسازگار نیست؛ زیرا مقصود از عمومیت در این جا، عمومیت نسبی است که در مقابل «شخصی بودن» قرار می گیرد. بدین معنا که راه عقلی اختصاص به شخص و احدی ندارد، بلکه افراد متعددی می توانند از آن بهره گیرند.

Where did God come from? Who is god Religious article and research

 

چگونه با خدا ارتباط داشته باشیم

عکس های دیدنی از قدرت بی حد خدا درآفرینش

زیباترین مناجات با خدا

مقاله ای کامل در مورد شیطان



برچسبها:

راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان