رضا رشیدپور در 18 مرداد ماه 1354 در خیابان سلسبیل (رودکی) تهران به دنیا آمده است. وی یک خواهر کوچکتر از خودش دارد که مهندس معمار است.
مادرش خانهدار و پدرش مهندس برق و الکترونیک بوده و زمانیکه برای جمعآوری تجهیزات لشکر عاشورا به دزفول اعزام شده بودند، حین انجام وظیفه قطع نخاع شده و در سال 1376 درگذشت. روحش شاد.
رضا در دوران مدرسه بسیار درس خوان بوده به طوری که دیپلم ریاضی-فیزیک خود را با معدل 86 /19 گرفت و همزمان در دو دانشگاه، در دو رشته عمران و کارگردانی فارغالتحصیل شد.
رشیدپور در سال 1382 با خانم نغمه مهرپاک مجری برنامه ی تصویر زندگی که فوق لیسانس روانشناسی دارد ازدواج کرده و در حال حاضر دختری به نام هلن دارد، به غیر از مجری گری به کار کارگردانی و ساخت و ساز و در فیلم های زیر بازیگری کرده است.
فیلم سوپراستار، شیش و بش و امتداد شهر. همچنین او سابقه مجریگری با تبحر و توانمندی بالا در چند برنامه تلویزیونی شبکه تهران را بر عهده داشت که بعضی از آنها به نوعی توقیف شدند.
مثلث
شب شیشهای
عبور شیشهای
مثلث شیشهای
زنده رود
بیپولی (۱۳۸۶)
سوپر استار (۱۳۸۸)[۷]
شش نفر زیر باران (۱۳۸۹)
-شیش و بش (۱۳۹۰)
در امتداد شهر (۱۳۹۰)
شرف خانواده فاضل (1392)
مرد هزار چهره
با اين كه خيلي زياد طرفدار فوتبال هستم، اما حتي يكبار هم فوتبال بازي نكردم، بيشتر شنا و بيليارد را دنبال ميكنم.
در فوتبال طرفدار چه تيمي هستيد؟
رشيدپور: با صراحت ميگويم: پرسپوليس.
همسرم متولد 15 خردادماه است و در تيرماه هم ازدواج كرديم.
مهرپاك: البته مردادماه بود…
مهرپاك: ابتدا كارم را با برنامههاي راديويي و اجراي برنامههاي زنده شبكه جوان آغاز كردم و از سال 76-77 وارد سازمان شدم و از زماني كه مجريان تلويزيون و راديو تفكيك شدند، ديگر نتوانستم اين همكاري را در راديو دنبال كنم و امروز حسرت آن روزهاي خوب در راديو را ميخورم.
مهرپاك: در راديو برنامهاي را اجرا ميكردم به نام جوان ايراني، دو نفر از همكاران آقا، ديگر نتوانستند با ما همكاري كنند، تهيهكننده و مدير گروه به دنبال يك مجري بودند و من استرس داشتم كه حالا قرار است با چه كسي برنامه اجرا كنم و آيا از نظر فكري و تيپ كاري با هم تفاهم داريم و…
تا اين كه خبر آوردند آقايي كه دو سال پيش برنامه شب ايراني را اجرا ميكرده انتخاب شد و چون بيننده آن برنامه بودم، به خوبي حضور ذهن داشتم.
اولين روز برخوردمان را خوب به ياد دارم؛ رضا سر تا پا خاكي بود، چون آن زمان در بخش عمراني فرودگاه امام خميني(ره) مشغول به كار بود، سه سال بعد از آن روز ايشان به خواستگاري من آمد.
رضا: هر وقت صحبت از كودكي ميشود به ياد شش سالگي و پس از آن ميافتم چون پيش از آن را به ياد ندارم، خيلي آرام و ساكت بودم تا جاييكه اطرافيان برخي اوقات فكر ميكردند زنده نيستم… (با خنده)
مهرپاك: من معتقدم هر يك از ما به دوران كودكي خود برميگرديم… رضا شايد جلوي دوربين آدم پرشور و نشاط و پرتحركي باشد، اما در واقع آدم بسيار آرام و درونگرايي است.
همه به من ميگويند با اين همسر شوخطبع و پر سر و صدا هيچوقت حوصلهات سر نميرود، در صورتيكه باور كنيد هميشه به رضا گله ميكنم كه چرا اينقدر كم حرف و ساكت است.
رشيدپور: بر خلاف دوران كودكي از زمانيكه وارد دبيرستان شدم، شيطنتهاي زيادي انجام ميدادم، به طور مثال در كلاس را از جا در آوردن، با پيچگوشتي ميزها را باز كردن يا اين كه تخته را جابهجا كردن، ولي چون خيلي درسخوان بودم هيچكس حرفي نميزد.
اما جالبترين شيطنت در همان دوران اتفاق افتاد؛ در مسير مدرسه يك كتابفروشي بود كه در زيرزمين قرار داشت و هميشه شلوغ بود و من هر روز ميرفتم كنتور برق را ميزدم و در ميرفتم و تمام لامپهاي آنجا خاموش ميشد، جالب اينكه يك بار فروشنده به من گفت:
نميدانم چرا هر روز سر يك ساعت برقهاي اينجا ميرود! بنده خدا نفهميده بود اين شاهكار را هر روز خود من انجام ميدهم.
رشيدپور: سال سوم ابتدايي از ديكته با دوازده غلط، هشت شدم.
مهرپاك: من سال چهارم ابتدايي تجديد آوردم، چون متولد خرداد ماه هستم، روز تولدم هميشه هم زمان بود با امتحانات و آن زمان از امتحان بعد از جشن تولدم نتوانستم نمره قبولي بگيرم.
این مصاحبه مخاطبان زیادی داشت و با پخش این گفتگو طرفداران این مجری خنده رو و شاداب بیش از هر وقت دیگر شد.
متاسفانه این چهره جذاب و مجری توانمند و باهوش در 49 سالگی بر اثر عارضه مغزی درگذشت. علی اوجی بمب این خبر شوکه کننده را زد! او که در سکانس فیلم گربه سیاه بازی می کند بخشی از فیلم را منتشر کرد و لحظه های قلب همه ی طرفداران رضا رشید پور را به درد آورد!