معمولا بازیگران ایفای نقشهای منفی را براحتی نمیپذیرند. شما چطور با نادر كه آدم بد ماجرا بود كنار آمدید؟
این تلقی از بازیگری متعلق به برخی بازیگران سینما و تلویزیون است. برخیها از تبعات نقش منفی پرهیز دارند، چون میخواهند دستمزدشان را بالا ببرند یا در جامعه به عنوان سوپراستار معرفی شوند وگرنه تاریخ سینما و تلویزیون پر است از نقشهایی كه مشكلات روانی، اخلاقی و عاطفی دارند.
این شخصیتها الگوی اخلاقی نیستند. در تاریخ كارهای نمایشی در آثار ریچارد سوم، خانه عروسك و مكبث شخصیتها مشكلدار هستند. این شخصیتها انگیزه اجرای خوب را به بازیگر میدهند. من كسی نیستم كه از طریق بازیگری بخواهم كسب درآمد كنم.
از اول هم كارم نویسندگی و كارگردانی بوده است. برای من نقش مثبت و منفی فرقی نمیكند. خیلی وقتها نقشهای منفی نقشهای خیلی بدی هستند. وقتی شخصیت ابعاد نداشته باشد، آن آدم كاملا خوب یا بد است. در حقیقت آن آدم بیشخصیت است و شخصیتی ندارد.
در طول سالهای بازیگریام آدمی خوبتر از نمكی «مسافران مهتاب» پیدا نمیشود. او موجود بیآزاری بود. شخصیت فیلم «تشریفات» هم همینطور بود. من بهدنبال شخصیتی هستم كه بُعد داشته باشد و دارای ظرفیت برای نقشآفرینی باشد. هر وقت این شخصیت را پیدا كنم از اجرایش هیچ ابایی ندارم.
به نظر شما نادر محسنیان این ابعاد را داشت؟
بله. این فرد از قسمت 15 به بعد ابعاد شخصیتیاش را بیشتر نشان میدهد. تا همین حالا هم خیلی از پیچیدگیهایش را نشان داده است. چرا او به دنبال بچهاش رفته است؟ میتوانست نرود. اگر آدم منفی بود میگفت بچه چه اهمیتی دارد. نادر یك شخصیت خاكستری است. همانطور كه همه ما خاكستری هستیم. حالا زمانی سویههای منفی نقش پررنگتر است و زمانی برعكس. همه آدمهای دور و بر خاكستری هستند. خداوند آدم سفید مطلق یا سیاه مطلق نیافریده است.
فكر نمیكنید اگر نادر واقعا عاشق عاطفه بود داستان هیجانانگیزتر میشد؟
اولا كه باید این سریال را تا آخر تماشا كنید تا بفهمید عاطفه چه كسی را به تور انداخته است. ثانیا روز اول وقتی با كارگردان و نویسنده صحبت شد، قرار گذاشتیم به سمت ماجرای شیخصنعان و عشق پیرانه سر نرویم. شیخ صنعان الگوی همه قصههای این مدلی است. نادر و عاطفه هیچ كدام عاشق همدیگر نیستند. نادر محسنیان طرح و نقشهای دارد و عاطفه هم همینطور.
به نظر شما چه عاملی باعث شده این سریال مخاطب بالایی جذب كند؟ این كه داستانش را خوب تعریف میكند؟
همه سریالها میخواهند داستان تعریف كنند. مگر كسانی مثل آقای كیارستمی باشند كه با ضدقصه كار میكنند، اما بعضی وقتها این اتفاق نمیافتد. ممكن است فیلمسازی یك بار بتواند این كار را بكند و یك بار نتواند. تمام مریضهایی كه زیر دست دكتر هستند سالم بیرون نمیآیند. بعضیها میمیرند و بعضیها خوب میشوند. همه میخواهند قصهشان را خوب منتقل كنند. گاهی وقتها هم طرح قصه ظرفیت ایجاد جذابیت را ندارد. قصه تكیه بر باد، اما این ظرفیت را داشت. این قصه پیچوخمهایی دارد كه هنوز نصف بیشترش باز نشده است.
برای خود شما چه جنبهای از سریال جذابتر بود؟
اگر نقشی به من پیشنهاد شود و بیكار باشم رویش فكر میكنم. زمانی تصمیم داشتم اصلا بازی نكنم. الان بازی میكنم به شرطی كه نقش جای كار داشته باشد. ما مثل كشاورزها دائما در حال كاشت و برداشت هستیم. یا داریم مینویسیم یا میسازیم یا اكران میكنیم و نمایش میدهیم. هیچ هنرپیشهای در مقابل یك نقش بد كاری از دستش برنمیآید. هر چقدر هم كه توانایی داشته باشد نمیتواند كاری كند. نقش و هنرپیشه در هم ممزوج میشوند. این دو تا ظرف و مظروف هستند. درباره نقش نادر تشخیص دادم ابعاد خوبی دارد و برای تماشاگر كنجكاوبرانگیز است.
بیشترین بده بستان شما در مقابل افسانه پاكروست. درباره كیفیت نقشآفرینی او چه نظری دارید؟
به نظر من نقش دختر شهرستانی را خیلی خوب بازی كرد. خودش خیلی تلاش میكرد و خیلی هم علاقهمند بود. ما هیچ مشكلی با هم نداشتیم.
ظاهرا كارگردان این سریال هم زمانی شاگرد شما بوده. درست است؟
زمانی كه من سر كلاسهای زندهیاد سمندریان تدریس میكردم، محمود معظمی شاگرد من بود. او در سریال «حس سوم» در كنار من كارهای دستیاری را انجام میداد. روی او شناخت خوبی داشتم و از تواناییهایش آگاه بودم. بهخاطر همین پذیرفتم در سریالش، هم به عنوان مشاور و هم به عنوان بازیگر حضور داشته باشم.