داستان و آموزش تعامل با جنس مخالف

مجموعه : عشق و ازدواج
داستان و آموزش تعامل با جنس مخالف

داستان خواندنی و غم انگیز؛ آموزش تعامل با جنس مخالف برای دختر، پسرها

تعامل با جنس مخالف و حد و حدود آن چیزی است که فرزندان در طول کودکی و نوجوانی از والدین خود می آموزند. و آن را در دهه های بعدی زندگی خود و تا پایان یدک می کشند!

چه خوب است تربیت فرزندانمان را جدی بگیریم که با سرکوب کردن آن، در زندگی های زناشویی سرباز نکند و فاجعه آور شود. که پشیمانی دگر سودی نخواهد داشت.

داستان غم انگیز و واقعی و تعامل با جنس مخالف

جمله هایی که در خیلی از مصاحبه و گفتگوهای روانشناسی گفته می شود: وقتی همسر مورد علاقه ام را یافتم و قرار بود هر چه زودتر زندگی مشترک مان را شروع کنیم، واقعا در پوست خود نمی گنجیدم.

من همسر رویاهام رو پیدا کرده بودم و برای شروع زندگی مشترک لحظه شماری می کردم. همسرم از خانواده ای خوب و آبرومند بود. در حقیقت تناسب زیادی با هم داشتیم و در ظاهر مشکلی نبود.

ولی..

شب عروسی مان، بنا به اعتراف خود همسرم (و البته به خاطر احساس گناه شدیدی که داشت) متوجه شدم که او بر اساس ناپختگی و حتی حیله یک مرد وارد رابطه با وی شده ولی خوب خیلی زود متوجه اشتباهش شده و این رابطه تمام می شود!

 البته دیگه برای من فرقی نمی کرد. من در یک لحظه احساس کردم تمام آنچه را که به دست آورده بودم، ناگهان از دست دادم.

نمی توانستم او را به عنوان شریک زندگی ام بپذیرم و این شد که از همان شب اول ناسازگاری ما شروع شد. ناسازگاری که چه عرض کنم، منظور دعوا و مشاجره بود.

من دیگه او را دوست نداشتم نمی توانستم او را به همسری بپذیرم. صبحها زود از خانه میرفتم و شبها بعد از بازگشت از کار، آن قدر در خیابان پرسه میزدم تا وقت خواب شود و به خانه برای خواب بروم.

حتی دیگر دوست نداشتم خانه پدری خود بروم، خانواده ام را ببینم وکلا از دنیا بیزار شده بودم. این درد بی درمان را نمی توانستم برای کسی هم بازگو کنم.

همسرم بارها از من عذرخواهی کرد، التماس کرد او را ببخشم، فراموش کنم ولی من توانایی آن را نداشتم.

با چند مشاور صحبت کردم آنها متفق القول معتقد بودند این زندگی سرد و یخی بهتر است زودتر خاتمه یابد. وقتی صحبت از طلاق شد همسرم به دست و پای من افتاد و گفت هر کار دوست داری بکن، دوباره ازدواج کن، اصلا با من حرف نزن، منو بذار و برو حتی خرجی هم نده فقط طلاقم نده، آبرومو نبر؛ تو منو طلاق نده، اجازه بده سوری همسرت بمانم.

راستش خودم هم وقتی به یاد چهره مظلوم و آبرومند مادر و پدر همسرم می افتادم از خودم بدم می آمد ولی واقعا توان تحمل او را نداشتم.

زندگی ما با همین سردی می گذشت و من شاهد آب شدن همسرم بودم. ایمان قلبی داشتم که از کارش پشیمان است. شبها با گریه می خوابید و صبحها با چشمان ورم کرده بیدار می شد.

زندگی برایم جهنم بود از اینکه چنین زندگی برایش ساخته بودم در عذاب بودم ولی اصلا نمی توانستم با این مقوله کنار بیایم.

چند ماه با همه این فشارهای روحی گذشت. همسرم  آن قدر با گریه خوابید و بلند شد که در نهایت یک روز صبح ایست قلبی کرد و در جا از دنیا رفت و من ماندم یک دنیا احساس گناه.

  • خواهش می کنم هیچی نگین.
  • منو قضاوت نکین.
  • برای من یا همسرم ناکامم حکم صادر نکین.

فقط سرنوشتمو بخون، ببین از میان این جملات چیزی برای درس گرفتن پیدا می کنی؟

 

داستان و آموزش تعامل با جنس مخالف

 

آموزش مهم تعامل و همدردی

به نظر خودم این یکی از تلخ ترین یادداشتهایی است که تا به حال به دست من رسیده و به جرات می توانم بگویم روزی نیست که به یاد این واقعیت دردناک نیفتم.

برای نوشتن این یادداشت صرفا بیان کردن این سرگذشت تلخ بود. تصور می کنم این سرگذشت آنقدر گویا هست که دیگر نیاز چندانی ندارد برای شما خواننده گرامی آسیب شناسی کنم، مقصر را شناسایی کنم و یا در چند شماره برای تان شرح دهم که چرا این اتفاق افتاد؟

احتمالا دیگر دختران و پسران جوان ما می دانند نتیجه هر سبک زندگی چه تاثیراتی در زندگی حال و آینده آنها دارد. برای همین تصور می کنم بهتر است کمی به عقب تر باز گردیم.

زمانی که تربیت کودکان بی گناه در دستان ما والدین است. اینکه چقدر نقش پدر و مادری خود را درست ایفا می کنیم؟ چقدر اصول اساسی و حیاتی زندگی را درست آموزش می دهیم و یا اصلا آموزش می دهیم یا اینکه فرزندان را به امان خدا در جامعه رها می کنیم تا خودش کوشش و خطا کند و نهایتا به هر قیمتی شده، چیزی یاد بگیرد.

آیا فرزندانمان را از لحاظ ارتباطات اجتماعی ساده لوح پرورش می دهیم یا بدبین و شکاک؟ تمام این تربیت ها ریشه در کودکی و نوجوانی دارد. پس برای پیشگیری از وقوع چنین مشکلاتی باید آنقدر فرزندانمان را پخته کرده باشیم و آگاهی داده باشیم که بدانند با رفتارهای همسرشان چطور رفتار کنند.

آموزش رابطه با جنس مخالف از نوجوانی توسط والدین

 

داستان و آموزش تعامل با جنس مخالف

 

  •  شما و همسرتان باید در مورد قوانینی که در زمینه رابطه با جنس مخالف وجود دارد، به یک اتفاق نظر برسید.
  • اگر نوجوان شما با نظر شما مخالف است به او گوش دهید و برای او شرح دهید که چرا عقیده دارید دوستی با جنس مخالف در این سن مضر است
  • از قبل با همسرتان تصمیم بگیرید که اگر نوجوان تان خط مشی ها را بر هم زد، چه خواهید کرد؟
  • والدین در اتخاذ تصمیمات تربیتی با یکدیگر متفاوت هستند لذا اگر شرایط جامعه شکل خاصی یافته دلیلی ندارد که شما بخواهید از اصول و ارزشهای خود تخطی کنید.
  •  اگر تمایل دارید فرزندتان در ارتباط با جنس مخالف حریمها را رعایت کند خودتان هم در این ارتباطات محتاط بوده و درست رفتار کنید.
  •  والد غیر همجنس می تواند با افزایش ارتباط عاطفی خود با فرزندش نقش یک جایگزین خوب را ایفا کرده و مانع از ایجاد این دست دوستی ها شود(مثل رابطه عاطفی پدر با دختر یا مادر با پسر)

 برای جهت دهی مطلوب به نیازهای جنسی نوجوان تان توصیه می شود که:

  • تمایلات جنسی نوجوانتان را بپذیرید (منظور گرایش نوجوان به جنس مخالف است) و آن را در مجرای درست هدایت کنید.
  • بعد از پذیرش این مساله سعی در تبیین اهداف این گرایشات جنسی داشته باشید.
  • پیامدهای نامطلوب بی بند و باری های جنسی و ارتباطات آزاد را برای نوجوانتان شرح دهید
  • شیوه های کنترل هیجانات جنسی را به نوجوانتان آموزش دهید.
  • تشویق به ادامه تحصیل و علم اندوزی از بهترین روشهای کنترل میل جنسی است.

جدی گرفتن تربیت فرزندان با کمی مدیریت کار سختی نیست، اهمیت به این مسئله مهم، فرزندی سالم به شما می دهد.


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان