اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

خورشید وجودم I am the sun تا همیشه چون خورشید دووووستتتتتت داااااارم. اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین کننده قلبهاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم اشتیاق راستین من نسبت به توست اگر کلمه دوستت دارم کلید زندان من و توست پس با تمام وجود فریاد می زنم دوستت دارم. اشعار عاشقانه تمثیل عشق و خورشید عاشقانه های ناب

 

میان خورشید های همیشه

زیبائی تو
لنگری ست –
خورشیدی که
از سپیده دم همه ستارگان
بی نیازم می کند

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

پرواز با خورشید

بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

خورشید
از آن دور از آن قله پر Snow برف
آغوش کند باز همه مهر همه ناز
سیمرغ طلایی پر و بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست
پرواز به آنجا که سرود است و سرور است
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رویای شرابی است که در جام بلور
است

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

آنجا که سحر گونه گلگون تو در خواب
از بوسه خورشید چون برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینه جادویی خورشید
چون می نگرم او
همه من من همه اویم
او روشنی و گرمی بازار وجود است
درسینه من نیز دلی گرم تر از اوست
او یک سر آسوده به بالین ننهادست
من نیز به سر می دوم اندر طلب دوست
ما هر دو در این صبح طربناک بهاری
از خلوت و خاموشی شب پا به فراریم
ما هر دو در آغوش پر از مهر طبیعت
با دیده

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

جان محو تماشای بهاریم
ما آتش افتاده به نیزار ملالیم
ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم
بگذار که سرمست و غزلخوان من و خورشید
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم

 

خورشید و جام

چون خنده جام است درخشیدن خورشید
جامی به من آرید که خورشید درخشید
جامی نهد بند به خمیازه آفاق
که رسد روح به دروازه خورشید
با خنده نوروز
همی باید خندید

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

با خنده خورشید همی باید نوشید
خوش با قدم موکب نوروز نهد گام
ماه رمضان باده پرستان بخروشید
ای ساقی گلچهره در این صبح دل انگیز
لبریز بده جام مرا شادی جمشید
هر جا گلی خندد با دوست بخندید
هر گه که بهار آید با عشق بجوشید

پرواز با خورشید
بگذار که بر شاخه این صبح دلاویز
بنشینم و از عشق سرودی بسرایم
آنگاه به صد شوق چو مرغان سبکبال
پر گیرم ازین بام و به سوی تو بیایم

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

از آن دور از آن قله پر برف
آغوش کند باز همه مهر همه ناز
سیمرغ طلایی پر و بالی است که چون من
از لانه برون آمده دارد سر پرواز
پرواز به آنجا که نشاط است و امیدست
پرواز به آنجا که سرود است و سرور است
آنجا که سراپای تو در روشنی صبح
رویای شرابی است که در جام بلور
است
آنجا که سحر گونه گلگون تو در خواب
از بوسه خورشید چون برگ گل ناز است
آنجا که من از روزن هر اختر شبگرد
چشمم به تماشا و تمنای تو باز است
من نیز چو خورشید دلم زنده به عشق است
راه دل خود را نتوانم که نپویم
هر صبح در آیینه جادویی خورشید
چون می نگرم او

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

همه من من همه اویم
او روشنی و گرمی بازار وجود است
درسینه من نیز دلی گرم تر از اوست
او یک سر آسوده به بالین ننهادست
من نیز به سر می دوم اندر طلب دوست
ما هر دو در این صبح طربناک بهاری
از خلوت و خاموشی شب پا به فراریم
ما هر دو در آغوش پر از مهر طبیعت
با دیده
جان محو تماشای بهاریم
ما آتش افتاده به نیزار ملالیم
ما عاشق نوریم و سروریم و صفاییم
بگذار که سرمست و غزلخوان من و خورشید
بالی بگشاییم و به سوی تو بیاییم

دوست داشتن ما
بازی برف و خورشید بود…
هر چقدر عاشقانه تر می تابیدم
محو تر می شدی!

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

شعر در مورد خورشید
ما در چه شماریم، که خورشید جهان‌تاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده‌ست
ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده‌ست.
شعر در مورد خورشید پشت ابر
به من ایمان بیاور
در یک لحظه می توانم
تنها یک لحظه
خورشید را به آغوشت بیاورم
و ماه را به اتاقت
به من ایمان بیاور

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

معجزه من
آغوش زنی است به طعم دریاها
چیزی که هیچ بهشتی ندارد.
شعر در مورد خورشید و ماه
کاش بدانی
دوست داشتنت
خورشید نیست،
که لحظه ای بیاید و لحظه ای برود؛
ماه نیست،
که یک شب باشد و یک شب نباشد؛
ستاره نیست،
که شبی پر شور باشد و شبی کم فروغ؛
باران نیست،
که گاه شدت گیرد و گاه نم نم ببارد
مثل نفس می ماند
همیشه با من است.
شعر کودکانه در مورد خورشید خانم
آفتاب را

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

دوخته‌ای به لب‌هایت!
آدم دوست دارد هر روز خورشیدش
از لب‌های تو طلوع کند..
آدم، اگر آدم باشد
دوست دارد روی لب‌های تو
جان بکند!
شعری در مورد خورشید
برای صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خنده های باد؛
چشم هایت را که باز کنی،
موهایت که پریشان بشود،
زندگی

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

عاشقانه طلوع خواهد کرد…!
شعر در مورد خورشید
در پیش رخ تو ماه را تاب کجاست
عشاق تو را به دیده در خواب کجاست
خورشید ز غیرتت چنین می‌گوید
کز آتش تو بسوختم آب کجاست
شعر در مورد طلوع خورشید
به آسمان سلام کن
به خورشید لبخند بزن
عزیزنم

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

با فنجانی عشق With a cup of love
صبحت را آغاز کن
برخیز
ببین روبرویت نشسته ام
صبح در چشمان تو زیباست…
شعر در مورد غروب خورشید
صبح
باور عشق است
در لبخند آسمانی تو
وقتی
چشم هایت را باز می کنی
و عطر نگاهت را
بر خورشید می پاشی
تا غزل غزل
روشنی بسراید.

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

آرام گرفته ماه در
برکه ی آب
انگار در آغوش تو
شب رفته بخواب
گیسوی تو بازیچه ی
انگشت نسیم
ای عشق فقط تو جای خورشید بتاب…
شعر در مورد نور خورشید
گاهى صبح
نبودنت، درد مى کند
و خورشید
آنقدر بى رحمانه در اتاق مى پاشد
که جاى خالى ات
برملا شود

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

شعر درباره خورشید پشت ابر
روسری وا می کنی، خورشید عینک می زند!
دسته گل غش می کند،پروانه پشتک می زند!
شعر درباره خورشید و ماه
سکه ی این مهر از خورشید هم زرین تر است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین تر است

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

شعر درباره ی خورشید و ماه
خوش به حال من ودریا و غروب و خورشید
و چه بی ذوق جهانی که مرا با تو ندید
شعر کودکانه در مورد ماه و خورشید
سایه سنگ بر آینه خورشید چرا؟
خودمانیم، بگو این همه تردید چرا؟
شعری در مورد غروب خورشید
من آتش عشقم که جهان در اثرش سوخت
خورشید ، شبی پیش من آمد ، جگرش سوخت

شعری در مورد طلوع خورشید
جای من خالی ست
جای من در عشق
جای من در لحظه های بی دریغ اولین دیدار
جای من در شوق تابستانی آن چشم
جای من در طعم لبخندی که از دریا سخن می گفت
جای من در گرمی دستی که با خورشید نسبت داشت
جای من خالی ست
شعر عاشقانه و زیبا در مورد خورشید

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

سلام حضرت زیبا! خدای دلبرها!
سلام حضرت خورشید ماه منظرها
سلام ساقی هشتم، میِ خراسانی
سلام جوشش پیمانه‌ها و ساغرها
شعر در مورد شیر و خورشید
مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافی است ببینی
شعر در مورد خورشید پشت ابر
خورشید را میدزدم فقط برای تو!
میگذارم توی جیبم تا فردا بزنم به موهایت
فردا به تو می گویم چقدر دوستت دارم!
فردا تو می فهمی
فردا تو هم مرا دوست خواهی داشت .

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

شعر در مورد غروب خورشید
خورشید، نه ماه است که با ننگ بسازد
شب را به کناری زده و صبح دمیده است
شعر درباره خورشید
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
شعر در مورد طلوع آفتاب
بعد از تو
تا همیشه
شب ها و روزها
بی ماه و مهر می گذرند از کنار ما
اما …
پشت دریچه ها
در عمق سینه ها
خورشید ِ قصه های تو
همواره روشن است …
جملات عاشقانه انگلیسی
You’re my midnight sunshine lady
You’re my guiding light
You’re the brightest star I’ll ever see
And though the day is dark and cloudy
I’m gonna e all right
When my midnight sunshine touches me
Shel Silverstein

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

تو خورشید درخشان نیمه شبم هستی
شمع فروزان راهنمای من.
درخشانترین ستاره‌ای هستی که دیده‌ام
حتی در روزهای تاریک و ابری
همه چیز روبراه می‌شود
وقتی که خورشید نیمه شب مرا لمس کند
شعر نو در مورد طلوع خورشید
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
فقط چیزی در قلبم فرو ریخت
نمی دانم
می آمدی یا می رفتی
عبورت، حضوری ماندگار بود
خورشید از پشت
پلکهایت درخشید
و در ادامه ی راهم
طلوع کردی!

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

بر من فتاد سایه خورشید سلطنت
و اکنون فراغت است ز خورشید خاورم
شعر نو در مورد غروب خورشید
مرا ز پست و بلند سپهر باکی نیست
به یک قرار بود مهر در طلوع و افول
شعر درباره غروب خورشید
با بودنت
خدا هم هست
و زمین می‌چرخد به دور خورشیدی
که تویی

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

در آنسوی دنیا زاده شده بودی
دور بودی
مثل تمام آرزوها
و ریل ها
در مه زنگ زده بودند
هیچ قطاری حاضر نبود
مرا به تو برساند
من به تو نرسیدم
من به حرفی تازه در عشق نرسیدم
و در ادامه خواب های من
هرگز خورشیدی طلوع نکرد …

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

زمین گیرت می شوم
که خورشید گرفتگی هایم را باور کنی
دست خودم نیست اگر انگشت هایم
موهای کوتاه بلندت را کلافه می کند
شعر در باره غروب آفتاب
من ذره و خورشید لقایی تو مرا
بیمار غمم عین دوایی تو مرا
بی بال و پر اندر پی تو می پرم
من کَه شده ام چو کهربایی تو مرا.
شعر کودکانه درباره خورشید
تو عاشق باران بودی
رفتی…
من از غصه آب شدم
خورشید کم کم بخارم کرد
حالا سالهاست
دارم برایت می بارم.

شعر درباره نور خورشید
دستم را اگر نگرفته بودی
چگونه می آموختم
در غیبت خورشید هم
می شود خندید ؟!
صدایت که ببارد
یک قطره ماه هم
در کاسه ی آبم بیفتد
کافی ست:
من نور می شوم

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

لبخند معصومت، دنیای آرومت
خورشید تو چشمات، قدرشو می دونم!
موهای خرماییت، دستای مردادیت
شهریور لبهات، قدرشو می دونم!
شعری در وصف خورشید
من را مثل تاریکی
در چمدان کوچک ات جا بده
یا مثل تکه ای از روشنایی
بگذار گلوبندت باشم
من را
مثل شعری کوتاه
با باغ های میوه و ذره های چرخان نور
در دهانت آب کن
تو باید
همان پنجره ی بدون قاب باشی
که اصالتش به خورشید می رسد.

شعر در وصف طلوع خورشید

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

گل قشنگم
شیرین نیستی
ولی من
صخره های شب را
آنقدر می تراشم
تا خورشیدم طلوع کند
و تو
در آغوشم بخندی.
شعر در وصف غروب خورشید
همین که پنجره را
این همه می بندم و باز می کنم
تا اتاق پر بشود از پروانه ها
همین که می نشینم
تار بلند موهای خورشید را
به هم گره می زنم
همین هرروز غرق شدنم در نبودنت
شده است زندگی ام
شعری در وصف طلوع خورشید
تو بدری و خورشید تو را بنده شده‌ست
تا بندهٔ تو شده‌ست تابنده شده‌ست
زان روی که از شعاع نور رخ تو
خورشید، منیر و ماه تابنده شده‌ست.
شعر در وصف طلوع آفتاب
تا شب نشده
خورشید را …
لای موهایت می گذارم
و عاشق می شوم
فردا
برای گفتن
دوستت دارم
دیر است
شعر در وصف غروب افتاب

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

خورشید روسری روشنی­ ست روی گیسوی خانه
تو نشسته ­ای آن سمت آرزوهای­ مان
من روی تنهایی ­ات پارچه ­ای سفید می­ کشم
و تنهایی­ ام را می­ کوبم به دیوار
شعری در وصف غروب آفتاب
تو به خورشید فکر کن
من به ماه
زمانی می‌رسد که هر دو در یک آسمان ایستاده‌اند
روبروی هم
شعر خورشید
از میان جنگل روشن مواج برگ‌های آبی و سبز
همراه خورشیدی خیس و سه ماه
به سوی غاری که باید در آن هبوط کنی
تا موحش‌ترین هراس‌هایت
می‌خواهم آن شاخه‌ی نقره‌ای را ببخشم به تو
شعر خورشید من کجایی
هزار سال پیرتر شده ام
نمی دانم بوسه تو مرا
هزار ساله کرد
یا زمین هزار بار بیشتر
به دور خورشید گشته است!؟

شعر خورشید گرفتگی

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

تنهایی
یعنی من،
وقتی روزها، دست در گردنِ خورشید می اندازی
و در روشناییِ جهان سهم داری!
تنهایی
یعنی تو،
وقتی شب ها هم آغوشِ ماه می شوم
و در تاریکیِ جهان دست دارم!
شعر خورشید آرزو فریدون مشیری
خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش
مائیم که یا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم
شعر خورشید زندگی
سیگار من
در اضطراب تو می سوزد
وقتی جهان
میان آشفتگی گاه‌هایمان می نشیند
چایی بریز هم قطار!
تا بار ببندیم و
در شیرینی خواب چشم های تو
فراموش دنیا شویم
فردا صبح
کنار سفره نان و پنیرمان
لبخند ترا می نوشیم
تا خورشید مهربان تر سلام کند.
شعر خورشید خانم آفتاب کن

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

تو را دوست دارم
زمین از چرخیدن می ماند.
و خورشید فراموش می کند که باید غروب کند
شعر خورشید آرزو
وقتی تو باز می گردی
کوچک ترین ستاره چشمم خورشید است
و اشتیاق لمس تو شاید
شرم قدیم دستهایم را
مغلوب می کند
وقتی تو باز می گردی
شعر خورشید خانم
از تو با شبچراغ ستارگان،
از تو با خورشید،
که تیغ بلند آفتابی اش را آخته به شبیخون شب؛
از تو با قطره های بازیگوش باران،
از تو با طاق رنگین کمان سخن خواهم گفت…
شعر خورشید پشت ابر
تا شب نشده
خورشید را لای موهایت می گذارم
و عاشق می شوم
فردا برای گفتن دوستت دارم
دیر است.
شعر خورشید و ماه

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

گاه‌ از عبور طوفان‌ُ صاعقه‌
شاخ‌ُ برگ‌ درخت زندگی‌
بر خاک‌ می‌غلتد
اما تنه‌ پابرجاست‌
استوارُ خَدَنگ‌…
هر چه‌ ریشه‌ها عمیق‌تر باشند ،
سرشاخه‌ها به‌ خورشید نزدیک‌ترند
متن شعر خورشید من کجایی
ای مسیح مادر، ای
خورشید!
از مهربانی بی دریغ جانت
با چنگ تمامی ناپذیر تو سرودها می توانم کرد
غم نان اگر بگذارد.
شعر خورشید من کجایی سرد است خانه من
هیچ‌کس زودتر از من
به باز شدن چشم‌هات نمی‌رسد
حتی خورشید!
شعر آهنگ خورشید من کجایی

 

اشعار عاشقانه خورشید؛ تمثیل عشق و خورشید/ عاشقانه های ناب

 

هزار سال پیرتر شده ام
نمی دانم بوسه تو مرا
هزار ساله کرد
یا زمین هزار بار بیشتر
به دور خورشید گشته است
متن شعر خورشید خانم آفتاب کن
خورشید را در آغوش گرفته‌ای
پاهایت را به بوسه‌های دریا سپرده‌ای
موهایت را به دستِ نسیم.
چه خوش‌ غیرتم من
شعر خورشید خانم آفتاب کن شب و اسیر خواب کن
تو را نگاه می کنم
خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!
متن شعر خورشید آرزو
تنت به بزرگی ماه
و کلامت خورشیدی کامل
و قلبت آتشی است
شعر خورشید خانم گیسو طلا
از غروبی که سایه ام را
کاشته ام
هیچ شکوفه ای
طعم بوسه خورشید را
نچشیده است.

 

 

Sun love poems; Allegory of love and the sun / pure romance

راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان