تفریح و گردش های کودکانه با زیباترین قصه های کوتاه در اردوی مهد کودک یا مدرسه ای. دورهمی شاد با دنیای کودکانه در کنار کوچولوهای بامزه مدرسه خاطرات شاد و به یادماندنی برایمان ثبت می کند.
قرار بود جمعه از طرف مدرسه به یک اردوی تفریحی برویم. محلی که برای اردو انتخاب شده بود یکی از کوه های زیبا و معروف بود که رودخانه ای زیبا از میان آن عبور می کرد. بی صبرانه برای رسیدن آن روز لحظه شماری می کردم.
بالاخره جمعه آمد و من تمام وسایلم را جمع کرده بودم. مادرم برای صبحانه و ناهار برایم غذا گذاشته بود و خودم هم بدمینتونم را برداشتم تا آن جا با دوستانم بازی کنم.
در مدرسه همه جمع شدیم سوار بر یک اتوبوس شدیم در مسیر با آهنگ توی ماشین شعر خواندیم و کمی هم رقصیدیم. تا به اردی کوه رسییدیم.
به محل باصفای اردو رسیدیم وسایل و در چادر بزرگی که توسط مربی ها نصب شد گذاشتیم و به سمت طبیعت حرکت کردیم.
با ذوق و شوق هر کس وسایل صبحانه اش را در کوله پشتی گذاشت و به راه افتادیم تا صبحانه را در دل طبیعت زیبا بخوریم.
مدتی پیاده روی کردیم تا به یک رودخانه رسیدیم می خواستیم آن جا بنشینیم و صبحانه مان را بخوریم که دیدیم بطری ها و باقیمانده ی غذاهایی که اطراف رودخانه ریخته فضایی برای نشستن باقی نگذاشته.
دوست نداشتم آن جا بنشینم به خاطر همین پیشنهاد شد که از آن جا برویم و جایی بهتر پیدا کنیم.
اما دیدم که یکی از دوستانم پلاستیکی بزرگ برداشته و با یک چوب شروع به جمع آوری زباله ها کرده و بقیه ی بچه ها هم به کمک او رفتند.
اولش دوست نداشتم به آن ها کمک کنم چون زباله ها را ما نریخته بودیم که حالا باید جمع می کردیم و لی بعد دیدم که این کار به نفع خودم و طبیعت است من هم یک پلاستیک برداشتم و به آن ها کمک کردم.
بعد از تمام شدن کار از دیدن آن منظره ی زیبا واقعاً خوشحال شدم و با بچه ها بساط صبحانه را مهیا کردیم و همانجا نشستیم و از طبیعت زیبا لذت بردیم.
موقع برگشت به خانه با خودم فکر می کردم که اگر هر کسی مواظب رفتار خود باشد و با طبیعت با بی رحمی رفتار نکند چقدر همه چیز و زیبا و دوست داشتنی می شود.
از این اردوی کوتاه خیلی مسائل را متوجه شدم، این که همه ی ما انسانها در برابر نعمت های بی شمار خدای مهربان مسئول هستیم.
چطور می توانیم از تمام وسایلی که به ما رفاه و آسایش میدهند بی رحمانه رفتار کنیم بخصوص طبیعت زیبایی که وجودش به همه ما زندگی می دهد.
عهد بستم با خودم که از همین 8 سالگی هر جای طبیعت رفتم نه تنها آنجا را کثیف نکنم بلکه تا می توانم محیط را تمیز کنم و این حس خوب را به همه بگویم تا با همکاری و آموزش و یادگیری زمینی پاک بدون زباله و نخاله داشته باشیم.
این اردو یکی از لذت بخش ترین اردوهایی بود که در این دو سال مدرسه رفته بودم.
خدایا بخاطر همه ی نعمت هایی که به ما بخشیده ای ممنونم. خدای مهربانم کمک کن تا قدر نعمت هایت را بدانیم و به آنها بی احترامی نکنیم.