فریماه فرجامی؛ تیغ و ابریشم، متولد 1330
با ساخت فیلم «تیغ و ابریشم» كاراكتر زن معتاد به شكلی جدی وارد سینمای ایران شد و فریماه فرجانی، نقش زنی معتاد را كه سرخورده از برآورده نشدن رؤیاهایش در آن سوی مرزها به اعتیاد كشیده شده است به خوبی در این اثر ایفا میكند. چهره مغموم و خاص فرجامی همراه با كارگردانی مسعود كیمیایی كه خود پیش از آن یكی از ماندنیترین شخصیتهای معتاد در سینمای ایران را پرورانده بود (با بازی بهروز وثوقی در نقش سید در فیلم تحسین شده «گوزنها») به یك بازی بیرونی كنترل شده برای نمایش رنجدیدگی این زن تبدیل شد؛ رنجدیدگی باورپذیری كه راهی جز خودكشی برایش باقی نگذاشت.
فرزاد مؤتمن که هنوز بسیاری از افراد فیلم «شبهای روشن» او را به یاد دارند در مورد بازی خانم فرجامی در این فیلم میگوید: «تیغ و ابریشم، خاطره بسیار دوری است. من این فیلم را در همان سالهای 64، 65 دیدم و پس از آن دیگر موقعیت بازبینیاش را پیدا نکردم اما هنوز به خاطر دارم که در آن دوره وقتی فیلم را میدیدم بازی فریماه فرجامی یکی از نقاط قوت فیلم به نظر میرسید زیرا تصویری خیلی باورپذیر و ملموس را از یک زن معتاد ارائه میداد. شاید در خوب بودن کار خانم فرجامی ذکر همین نکته کافی باشد که بگویم بعد از گذشت این همه سال وقتی درباره کارکترهای معتاد فکر میکنم، یکی تصویر فریماه فرجامی به ذهنم میآید و یکی بهروز وثوقی در فیلم گوزنها».
پانتهآ بهرام؛ مسافر، متولد 1348
یکی از پرمخاطبترین سریالهای تلویزیون چه در زمان خودش و چه در سالهای پس از آن، «مسافر» بود؛ اثری که به لحاظ داستانی و بازی بازیگرانش توانسته هنوز هم در یاد و خاطر ایرانیان بماند. «مسافر» به دلیل بازی خاص پانتهآ بهرام در نقش یک دختر معتاد به نام منیژه و لحن و ادای دیالوگ، جایگاه متفاوتی در میان کارهای او دارد. بهرام در این سریال چهره جدیدی از یک زن معتاد را كه به خاطر اعتیادش همه چیز را از دست میدهد، ارائه كرد. او که در این سریال با ابوالفضل پورعرب همبازی بود، در بسیاری از مواقع بازی همسطح و در پارهای موارد بالاتر از او را به نمایش گذاشت. بهرام در آن سالها چهره جدیدی در تلویزیون بود و همین امر هم به او كمك كرد تا نقشش را برای بیننده باورپذیر كند.
مهران احمدی که در چندین اثر با پانتهآ بهرام همکار بوده در مورد ایفای نقش اش در سریال «مسافر» میگوید: «خانم بهرام در سریال «مسافر» مانند همیشه از عهده ایفای نقش شان به خوبی برآمدند و یکی از نوابغ بازیگری هستند. به نظرم یکی از بهترین نقشهای فرد معتاد را خانم بهرام در این اثر، ایفا کردهاند. نمیدانم بگویم متاسفانه یا خوشبختانه اما اکثر بازیگران خانم ما به کارکتری که میخواهند بازی کنند، خیلی اهمیت میدهند و پذیرای هر نقشی نیستند. وقتی قرار است شما نقش یک فرد معتاد را ایفا کنید، طبیعی است که چهرهتان دستخوش تغییرات زیادی میشود و زیباییاش را از دست میدهد و به همین دلیل همه خانمها چنین نقشی را نمیپذیرند. اما خانم بهرام از جمله بازیگرانی است که برای رسیدن به نقشاش و ملموس کردن آن برای مخاطب از هیچ تلاشی دریغ نمیکند و در مسافر هم دیدیم که چنین اتفاقی رخ داد. در کنار اینکه فراموش نکنید بازی کردن در نقش یک فرد معتاد بسیار سخت است زیرا باید مراقب باشید که تبدیل به تیپ و کلیشه نشوید. خانم بهرام در این کار یکی از غیر کلیشهایترین نقشها را ایفا کرد. من 2 نقش معتاد را هرگز فراموش نمیکنم؛ یکی نقش خانم بهرام در سریال «مسافر» و دیگری نقش باران کوثری در فیلم «خونبازی»؛ این دو بینظیرند».
ستاره اسکندری، داستان یک شهر، مرگ تدریجی یک رؤیا، متولد 1350
یکی از بهترین بازیهای ستاره اسکندری در سال 78 و زمانی بود که در یکی از اپیزودهای مجموعه «داستان یک شهر» نقش دختر معتادی را بازی کرد که پدرش در سن پایین او را به اجبار به عقد مردی میانسال و معتاد درآورده بود. اصغر فرهادی زمانی این قصه را میسازد که تا پیش از آن هنوز تصویری از یک زن معتاد در تلویزیون نشان داده نشده بود. اما این کارگردان موفق میشود یکی از بهترین بازیها را از اسکندری در این نقش بگیرد؛ نقشی که اگرچه کوتاه بود اما در ذهن بسیاری ماندگار شد. ستاره یک بار دیگر نیز در مجموعه «مرگ تدریجی یک رؤیا» به کارگردانی فریدون جیرانی نقش یک زن معتاد را به خوبی به تصویر میکشد و با اینکه غالبا تا پیش از آن نقشهای مثبتی را ایفا کرده اما شخصیت منفی ساناز را خیلی خوب به مخاطب معرفی میکند.
خود اسكندری هم این نقشها را به خوبی به یاد دارد و در خصوص نقشی که در «داستان یک شهر» ایفا کرده، میگوید:«زمانی که من این نقش را بازی کردم در تلویزیون به این شکل به موضوع و حضور یک زن معتاد پرداخته نشده بود و به همین دلیل این نقش را خیلی دوست داشتم. بسیاری این تصور را داشتند که تصاویر فیلم، مستند است. در مورد «مرگ تدریجی یک رؤیا» هم باید بگویم همیشه دوست دارم نقشهای متفاوتی را ایفا کنم. ممکن است در نگاه کلی نقشهایم تفاوت چندانی با هم نداشته باشند، اما در جزئیات از هم فاصله دارند. من تجربه بازی با لهجههای متعدد و آدمهایی در طبقات اجتماعی مختلف را دارم و مثبت یا منفی بودن شخصیتها برایم خیلی فرقی ندارد».
باران کوثری؛ خونبازی، متولد 1364
بدون شک یکی از بهترین نقش هایی که تا به امروز باران کوثری ایفا کرده است، در فیلم سینمایی «خونبازی» به کارگردانی مادرش، رخشان بنیاعتماد بوده است. باران در این فیلم نقش سارا، دختر معتادی را بازی میکند که قرار است نامزدش برای ازدواج با او از کانادا بازگردد. مادر سارا که بیتا فرهی نقشاش را ایفا میکند، سعی دارد او را با خود به شمال ببرد تا مصرف مواد مخدر را ترک کند. شاید نقش سارا در «خون بازی» از آن نقشهایی است که هر بازیگری دوست دارد آن را برای یک بار هم که شده، تجربه کند. شخصیت سارا در این فیلم ضد همه کلیشههایی بود که در سینمای ایران تا به آن روز از یک شخص معتاد به تصویر کشیده شده؛ تصویری جدید اما واقعی و باورپذیر که کوثری به خوبی از عهده ایفای آن برآمد.
مهران احمدی که سابقه همکاری با باران کوثری را نیز دارد، میگوید: «یکی از ماندگارترین نقشهایی که این بازیگر ایفا کرده در فیلم «خونبازی» است. به نظرم تمامی خصایصی که خانم پانته آ بهرام در «مسافر» داشتند، خانم کوثری نیز در فیلم «خونبازی» از خودشان نشان دادند. خانم کوثری جزو آن دسته بازیگرانی است که وقتی نقشی را میپذیرد، ساعتها و روزها برایش زمان میگذارد و با آن شخصیت به اصطلاح قاطی میشود و بی اهمیت از کنار آن عبور نمیکند تا شخصیتی را که قرار است نقشاش را ایفا کند، برای مخاطب باورپذیر کند. شخصیت سارا در «خون بازی» به خاطر روحی که خانم کوثری به آن داده بود، کاملا برای مخاطب به شکل ملموس درآمده بود. در کنار اینکه کلیشه ای نبود و تماشاگر میتوانست باورش کند».
طناز طباطبایی؛ مرهم، متولد 1362
طناز طباطبایی از آن دسته بازیگرانی است که کم کار میکند اما در انتخاب نقش هایش همیشه وسواس زیادی به خرج میدهد و نمیتوانید نمونهای از کارهایش را ببینید و به تواناییاش در بازیگری خرده بگیرید. یقینا یکی از ماندگارترین آثاری که در کارنامه کاری طناز برای همیشه پررنگ میماند، فیلم «مرهم» است که علیرضا داودنژاد آن را کارگردانی کرده و از دریچهای نو به معضل اعتیاد پرداخته است. طباطبایی در این فیلم نقش یک دختر معتاد را بازی میکند که خانوادهای سنتی دارد؛ خانوادهای که هیچگاه نتوانسته با آن ارتباط برقرار کند و تنها مادربزرگ پیرش به رغم سن بالایی که دارد میتواند او را درک کند. نقشی که طباطبایی در این فیلم بازی میکند در کنار ضد کلیشه بودنش توانایی این بازیگر جوان را نیز به تصویر میکشد.
طناز طباطبایی به خوبی نقش زیبایی را که در «مرهم» به تصویر کشیده در خاطر دارد و در این باره میگوید: «من همیشه به ایفای نقشهایی که بیانگر معضلات اجتماعی است، علاقهمندم و به نظرم نقشهای جذابی میآیند. اعتیاد نیز یکی از این معضلات است که شخص نادانسته به آن مبتلا میشود و فکر میکنم وظیفه من و سایر سینماگران است که با استفاده از موقعیت کاریمان پیش آگاهیهایی در این زمینه به افراد بدهیم. اینکه بدانند اگر به اعتیاد مبتلا شوند چه آیندهای انتظارشان را میکشد. من در «مرهم» نقش معتادی را بازی کردهام که اعتیادش به دراگهای مخدر نیست بلکه دراگ محرک مصرف میکند؛ چیزی که این روزها در بین افراد معتاد بیشتر شاهدش هستیم و این خوشبینی در ذهن اشخاص شکل گرفته که دراگهای محرک مانند دراگهای مخدر آسیبرسان و اعتیادآور نیستند در حالی که تحقیقات ثابت کردهاند دراگهای محرک به خاطر آسیبهایی که به روان افراد میرساند، مضرتر هستند و فرد را بیشتر درگیر خودشان میکنند. اما متاسفانه این آگاهی وجود ندارد و بسیاری از جوانان ما درگیر این مسئله میشوند. نمیدانم گفتن این حرف صحیح است یا نه اما گاهی پیش میآید که برخی از ما به خاطر بیانگیزگی، بیهدفی و بیبرنامگی برای آیندهمان دچار ناامیدی میشویم و فکر میکنیم با مصرف مواد مخدر یا محرک، حتی اگر شده به شکل تفریحی و مقطعی میتوانیم مشکلاتمان را حل و فصل کنیم در حالی که این کار خودش یک مشکل بر مشکلات ما اضافه میکند».
بهاره افشاری؛ تسویه حساب، متولد 1363
از زمانی که بهاره افشاری پا به دنیای بازیگری گذاشته، تقریبا توانسته ازعهده ایفای تمام نقشهایش به خوبی برآید و یکی از این بهترین کارهایش فیلم «تسویهحساب» تهمینه میلانی است. افشاری در این فیلم نقش لیلا، دختر معتادی را بازی میکند که از کودکی به خاطر محیطی که در آن رشد کرده رو به سیگار و اعتیاد آورده و در سن جوانی با دنیایی از مشکلات و سختی روبه روست اما آنچه جالب توجه است این است که او در حالی شخصیت یک فرد معتاد را برای مخاطبش باورپذیر میکند که در زندگی روزانه حتی با کشیدن سیگار هم بیگانه است.
بازیگر نقش لیلا در خصوص روزهایی که فیلمبرداری «تسویه حساب» را پشت سر میگذاشت، میگوید: «این کار اولین کار سینماییام بود و از مدیوم سینما شناخت چندانی نداشتم. شخصیت لیلا مابازای خارجی داشت و خانم میلانی از این شخصیت ایده گرفته و یک مصاحبه و فیلم مستندی نیز در مورد این شخصیت داشتند و خیلی دقیق و ظریف آن را میشناختند و تمام اطلاعات را در مورد زندگی این فرد به من دادند. اما موضوعی که برای من کمی سخت بود این بود که باید در تمام طول فیلم سیگار میکشیدم در حالی که قبل از آن اصلا تجربه سیگار کشیدن را نداشتم و باید این کار را به شکل حرفهای هم انجام میدادم تا مخاطب باور کند لیلا، دختری است که از 9 سالگی این کار را شروع کرده و به همین خاطر هم وقتی برخی از دوستان فیلم را دیدند، متوجه شده بودند که من اصلا این کار را بلد نیستم! در کل بیشتر از اینکه من تلاشی کنم، خانم میلانی زحمت زیادی برای نزدیک شدنم به شخصیت لیلا کشیدند. من از یک ماه قبل فیلمبرداری، هر روز بعدازظهر به منزل خانم میلانی میرفتم و با ایشان تمرین میکردم. اما مشکلترین جای کار 2 سکانس بود که با تدبیر خانم میلانی و اینکه هر دو را در یک روز فیلمبرداری کردند، راحتتر توانستم از عهدهاش برآیم؛ یکی سکانسی بود که با خانم لادن مستوفی دعوا میکردم و باید کل گذشتهام را برای مخاطب میگفتم و دیگری سکانسی است که مربوط به خانه سالمندان میشود؛ زمانی که به دیدار مادرم میروم. این دو از برایم سختتر از بقیه کار بود».
خاطره حاتمی؛ در امتداد شهر، متولد 1362
یکی از نقشهای متفاوتی که خاطره حاتمی در این سالها ایفا کرده در فیلم «در امتداد شهر» به کارگردانی علی عطشانی است. حاتمی در این فیلم نقش یک دختر معتاد را بازی میکند که البته به دلیل ممیزی قسمتهای زیادی از آن از فیلم بیرون آورده شده است.
خاطره در خصوص نگاهش به موضوع اعتیاد میگوید: «اعتیاد مسئله بزرگ و مهمی است و متاسفانه این روزها در کشورمان خیلی رشد کرده؛ رشدی که نمیتوانم درکش کنم و خیلی برایم جای سؤال دارد. مسئله اعتیاد همیشه مرا درگیر خودش کرده و وقتی یک فرد معتاد را در خیابان میبینم، واقعا ناراحت میشوم. جای تاسف است که با معضل اعتیاد هم مانند ایدز برخورد میکنند. منظورم این است که به این دو مشکل اصلا توجهی نمی شود. انگار اصلا این مشکلات در جامعه وجود ندارند. به عنوان یک بازیگر همیشه دوست داشتم نقش یک فرد معتاد را بازی کنم و اصلا خودم فرصت این کار را در فیلم «در امتداد شهر» به وجود آوردم. آقای عطشانی در نظر داشتند هر کس در جای خودش بازی کند ولی هنگامی که فیلمنامه را میخواندم متوجه شدم به خاطر نقشی که دارم باید زیر چشمهایم کبود باشد به همین خاطر هم به آقای عطشانی پیشنهاد دادم این فرد یا نقش آدم معتاد را داشته باشد یا بیمار را و ایشان اجازه دادند که من نقش آدم معتاد را بازی کنم و آقای محسنی هم زحمت کشیدند و مونولوگ خیلی خوبی برای من نوشتند که متاسفانه تمام آن سکانس را از فیلم درآوردند و منولوگی که میگفتم حذف شد. به این دلیل که من در حال سیگار کشیدن بودم. به نظرم این از ممیزیهای آزاردهنده است چون به هر حال برای نشان دادن یک فرد معتاد باید المانی وجود داشته باشد! ناراحتی من از این بود که برای آن یک سکانس زحمت زیادی کشیده بودم».