ramazan
ramazan

بیوگرافی هاشمی، کیست و از کجا آمده ؟

بیوگرافی هاشمی، کیست و از کجا آمده ؟

مروری بر زندگی نامه اکبرهاشمی رفسنجانی و مهم ترین دلیل موفقیت او در تجارت با وجود یک طلبه بودن!

 

 

اکبر هاشمی رفسنجانی در سوم شهریور 1313 (برابر با 14 آگوست 1934) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانواده ای نسبتا ثروت مند به دنیا آمد. او یکی از 9 فرزند «میرزاعلی هاشمی بهرمانی» و «ماه بی بی صفریان» است. پدرش با اندکی تحصیلات حوزوی از باغ داران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود.

در سن پنج سالگی تحصیل را از مکتب خانه ای در نوق آغاز کرد. در 14 سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. در آنجا تحت اثر تعلیمات امام خمینی (ره) به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرصا پهلوی پرداخت. با تبعید امام، نقش هاشمی در داخل کشور پررنگ تر شد. در سال 1337 با «عفت مرعشی» که دختری  از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمدکاظم طباطبایی یزدی است ازدواج کرد. ثمره این ازدواج پنج فرزند به ترتیب به نام های فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است.

دوران مبارزه پیش از انقلاب

فعالیت سیاسی هاشمی از سال 1340 آغاز شد. این فعالیت ها علیه رژیم شاه سرانجام به دستگیری و زندانی شدن او منجر شد. در مجموع و از سال 1337 تا سال 1357 هاشمی رفسنجانی هفت بار و مجموعا چهار سال و پنج ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد.

 

در زندان او فرصت یافت تا با گروه های مخالف شاه آشنا شود و در آغاز دهه 50، به سازمان مجاهدین خلق ایران پیوست. ولی خیلی زود آنان را ترک کرد. از پیروزی انقلاب تا درگذشت امام خمینی (ره) پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد و از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرت مندترین چهره های آن بود.

 

او مدتی معاونت و سپس سرپرستی وزارت کشور را هم بر عهده گرفت. نخستین قانون انتخابات پس از انقلاب با مشارکت او تدوین شد و پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس به مجلس راه یافت. هاشمی با آغاز کار مجلس در خرداد 1359 اولین رییس مجلس شد. در بهار سال 1360 در عزل «ابوالحسن بنی صدر» از فرماندهی کل قوا و سپس تصویب طرح «عدم کفایت سیاسی» او نقشی تعیین کننده داشت.

 

در تابستان 1360 اعتراض مجلس را به وتوی یکی از مصوباتش توسط شورای نگهبان به اطلاع امام رساند و توانست برای اولین بار، راهکار قانونی ای برای اجرایی شدن قوانینی که توسط شورای نگهبان خلاف شرع دانسته شده بود، ایجاد کند. راهکاری که بعدها به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست خودش منجر شد.

 

در جریان سومین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، زمانی که هاشمی رایش را به نفع آیت الله خامنه ای به صندوق می انداخت، گفت: «این رای امام، روحانیت و مجلس است.» در گرماگرم اختلافات نخست وزیر و رییس جمهور وقت در اواسط دهه 60، هاشمی با زیرکی توانست موضعی میانه اتخاذ کند. هاشمی در دوره جنگ علاوه بر ریاست مجلس، از ائمه جمعه موقت تهران (تا 30 سال بعد)، نماینده امام در شورای عالی دفاع (بعد از کشته شدن مصطفی چمران در سال 1360) و در ماه های پایانی جنگ ایران و عراق جانشین فرمانده کل قوا بود.

 

دوره اول ریاست جمهوری

هاشمی در مجلس خبرگان خاطره ای تعریف کرد که براساس آن امام خمینی در زمان حیات شان، جانشینی آیت الله خامنه ای بر منصف رهبری را تایید کرده بود. رهبرشدن آیت الله خامنه ای به تعبیر هاشمی «یک خبر خوب برای مردم» بود. هم زمان با آغاز دوران رهبری آیت الله سید علی خامنه ای، هاشمی نیز به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.

دوره دوم ریاست جمهوری

در دور دوم ریاست جمهوری و در طول دهه 70، هاشمی بارها نشانه هایی از تمایل دولتش به ایجاد رابطه بهتر با غرب نشان داد. ولی همواره با شکست مواجه شد. سرانجام در اواخر دور دوم ریاست جمهوری او، دادگاهی در آلمان که به پرونده ترور میکونوس رسیدگی می کرد، طی حکمی با مستندات و شواهد عجیب و ضعیف، او و برخی از مقامات عالی رتبه نظام را به دادن دستور این ترور متهم کرد. این حکم موجب بحرانی میان ایران و اروپا شد.

 

دوران اصلاحات

با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری، کمیسیون فرهنگ و ارشاد مجلس شورای اسلامی تلاش کرد تا اصلاحیه ای به تصویب برساند که براساس آن، هاشمی بتواند برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. این اقدام بی درنگ مورد اعتراض قرار گفت. سرانجام هاشمی پس از رد نامزدی از سوی میرحسین موسوی، از نامزدی سیدمحمد خاتمی (که پس از خروج از کابینه در سال 1370 همواره مشاور او بود) حمایت کرد و خاتمی پیروز شد.

هاشمی دو سال پس از اتمام دوران ریاست جمهوری اش، در انتخابات مجلس ششم برای به دست آوردن نمایندگی تهران شرکت کرد. این انتخابات، صحنه حملات اصلاح طلبان به کارنامه و گذشته او بود، طوری که او به عنوان سرلیست محافظه کاران در انتخابات شرکت کرد و البته به سختی توانست آخرین نفر پذیرفته شده باشد. با وجود این پیروزی، هاشمی رفسنجانی قبل از تحلیف به عنوان نماینده از این پست استعفا داد.

 

 
دوره پس از اصلاحات

هاشمی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 شرکت کرد. با وجود آنکه او در مرحله اول انتخابات آرایی بیش از محمود احمدی نژاد کسب کرده بود، ولی در مرحله دوم نتوانست بیش از 36 درصد از آرا را کسب کند. او همانند مهدی کروبی و مصطفی معین به نتایج انتخابات اعتراض کرد و در بیانیه ای اعلام کرد پاره ای دخالت های سازمان یافته، انتخابات سال 1384 را آلوده کرد.

 
پیروزی او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1386، فرصتی برای جبران شکست های جدی پیشین فراهم آورد. هاشمی در تهران آرای بیش تری نسبت به مصباح یزدی، چهره شاخص محافظه کاران و راست افراطی کسب کرد و نماینده اول پایتخت شد. اندکی بعد او در رقابت با احمد جنتی، ریاست مجلس خبرگان را نیز به دست آورد.

 

انتخابات ریاست جمهوری دهم و پیامدها

تنش بین هاشمی و احمدی نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال 1388 علنی شد. در مناظره تلویزیونی محمود احمدی نژاد با میرحسین موسوی در خرداد 88، احمدی نژاد اتهاماتی به خانواده هاشمی رفسنجانی وارد کرد. هاشمی نیز تنها سه روز قبل از انتخابات، در یک نامه سرگشاده به رهبر انقلاب، ادعاهای احمدی نژاد، را «دروغ، تهمت و خلاف گویی» خواند.

پس از اعتراضات خرداد 88، به نتیجه انتخابات و پیروزی احمدی نژاد، در روز 26 تیرماه 1388، هاشمی سکوت غیرمعمولش را شکست و در خطبه های نماز جمع تهران، شورای نگهبان را به از دست دادن فرصت متهم کرد.

هاشمی که از 12 تیرماه 1360، با بیش از 400 بار اقامه، رکورددار امامت جمعه تهران بود، پس از این روز این سمت را ترک گفت. هاشمی پس از آن در مناسبت دیگری گفت: «اگر مردم ما را بخواهند حکومت می کنیم و اگر نخواهند می رویم.حکومت پول دارد، نیرو دارد، می تواند در خیابان آدم جمع کند. ولی گروه مقابل یک عده استاد، دانشجو، کارگر، مدیر و صنعت گر هستند و درست نبود که بسیج و سپاه در مقابل مردم قرار داده شوند…»

 

از آن پس هاشمی هم سو با سران فتنه خوانده شد. فائزه و مهدی، فرزندانش، به اتهام مشارکت موثر در اقدامات غیرقانونی معترضان به نتایج انتخابات دستگیر یا تهدید به دستگیری شدند و کنترل او بر دانشگاه آزاد اسلامی به چالش کشیده شد. با اعلام نامزدی مهدوی کنی برای ریاست خبرگان در سال 1389، هاشمی از نامزدی برای این سمت نیز استعفا داد و ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی کنی واگذار کرد. وب سایت وی نیز از دی ماه 1390 برای شش ماه مسدود شد.

 

انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 1392

اکبر هاشمی رفسنجانی در اردیبهشت 1392 و در واپسین دقایق ثبت نام در انتخابات ریاست جمهوری نام نویسی کرد اما صلاحیتش به سبب کهولت سن از سوی شورای نگهبان تحت ریاست احمدی جنتی احراز نشد. بعد از این رد صلاحیت تحلیل گران گمان می بردند حضور سیاسی رفسنجانی در سیاست ایران به اتمام رسیده و صحنه برای حضور قدرتمندتر راست افراطی فراهم است. اما موجه نسبی برخاسته به حمایت از او (که به تعبیر هاشمی یک مقام امنیتی وقت را واداشت تا با حضور شخصی در شورای نگهبان، از اعضای آن نهاد بخواهد که وی را رد صلاحیت کنند چون پیروز قاطع انتخابات است)، هرگز فروکش نکرد و با حمایت هاشمی از حسن روحانی، به انتخاب وی منجر شد. حالا هاشمی باز از شرکت در یک انتخاب دیگر صحبت کرده است. انتخابات خبرگان رهبری سال 94.

طفولیت هاشمی در رفسنجان و نوجوانی او در قم، تاثیر شگرفی بر شخصیت وی گذاشته است

هاشمی رفسنجانی فرزند بخش نوق از رفسنجان است؛ پدرش کشاورز متمولی بوده است که مقداری کم تر از یک دهم روستا را داشت با زندگی نسبتا معمولی. اما همین مرد معمولی همواره محل رجوع کشاورزان و روستاییان بوده است. او گفته که «پدرم کمی از تحصیلات علوم حوزوی بهره مند بود، تا آن جا که به یاد دارم، در روستا زندگی می کرد، که دلیل آن تا حدودی فشارهایی بود که در دوره پهلوی متوجه متدینین بود.ایشان عمیقا مورد اعتماد مردم بودند و نوعی مرجعیت در امور اجتماعی و مذهبی داشتند.»

هاشمی از همان دوران روستا، از پدرش آموخته که چگونه بی طرفی پیشه کند ولی در حل دعاوی موثر باشد: به محل رجوع عمومی بدل می شود.

هاشمی گفته که مادرش اگرچه بی سواد بوده اما چون برای زندگی محلی و مثلا در مورد داروهای گیاهی معلومات خوبی داشته محل رجوع بوده و در زندگی اجتماعی پدرش مشارکت و امداد کرده است!

تاثیرات حضور یک مادر موثر و اجتماعی را می توان در حضور پررنگ همسر و دختران هاشمی در عرصه سیاست و جامعه نگریست در حالی که هم هاشمی و هم همسرش به حوزویان سنتی تعلق دارند.

هاشمی در نوجوانی از مکتب محلی به حوزه قم می رود و این تصمیم را متاثر از پسرعمویش می داند. هاشمی پیوندها و تاثیرات خانوادگی اش را هرگز پنهان نکرده و منکر نشده است.

اما هاشمی هرگز پس از ایام فعالیت سیاسی و اقتصادی، به شکل سنتی به حوزه بازنگشت. گویا او نیز چون پدرش از آموزش مذهبی برای باسواد شدن و ورود به جامعه بزرگ تر بهره گرفته است. هاشمی می گوید بدین دلیل برای درس خواندن به قم آمده که مکتب خانه سنتی نوق، کفاف رشد وی را نمی داده است.

او می گوید از پدر و پدربزرگش که از ملاکان بزرگ منطقه بوده اند، یاد گرفته که برخلاف سنت طلبه های جوان حوزه، در زندگی حوزوی زهد پیشه نکند. به تعبیر او، بسیاری زهد ظاهری دارند ولی او یاد گرفته که همین زندگی معمولی اش را که با دیگر طلاب تفاوت دارد به شکل شفاف ادامه دهد.

هاشمی، سبک زاهدانه را در برنامه خویش قرار نداده بود چون چندان که گفتیم حوزه را به چشم یک دانشگاه برای ورود به سیاست و اقتصاد و خلاصه جامعه می نگریسته است.

او می گوید هرگز از این رفاه معمولی فاصله نگرفته و هرگاه که هزینه اش بیش تر می شد، کار می کرد تا کفاف و عفافش جور درآید. از شیوه زندگی روستایی و طلبگی هاشمی پیداست که فراگرفته برای هر هدفی باید میزانی تلاش کرد و هزینه داد.

او خیلی زود با سرمایه پدرش و دو سه تن دیگر، به کار ساخت و ساز در قم و تهران رو می آورد؛ کاری که یک طلبه سنتی، هرگز به ذهنش هم خطور نمی کند. استوار بودن سیاست های هاشمی در همه ادوار بر اقتصاد، از روحیه تاجرپیشه ای ریشه می گیرد که او در روستا از کسب و کار پدر آموخت و سپس در جوانی بنابر همین روحیه به تجارت پرداخت.

هاشمی هرگز، تجارت را تعطیل نکرده است. حتی زمانی که در زندان و در کوره فعالیت سیاسی علیه رژیم بوده به خرید و فروش و ساخت و ساز زمین و مسکن اشتغال داشته است. اما تجارت حتما هاشمی را به نیروی سیاسی بدل کرده که هرگز هیچ طرف مجادله و حتی درگیری را به تمامی از روابط خودش بیرون قرار نمی دهد. چون در نظر اهل تجارت هر معامله ارزش آن را دارد که بررسی و ارزیابی شود. همین نکته راز تحولات هاشمی و فرصت سنجی او را آشکار می کند.


راهنمای اقامت و مهاجرت
بیوگرافی هنرمندان